دلاويز ترين جیبی

360,000 تومان

معرفی کتاب دلاویزترین اثر فریدون مشیری

“کتاب حاضر، نخستین دفتر از دفاتر شش گانه ای است که حاوی گزیده شعرهای فریدون مشیری (1379-1305) است.
هر دفتر به آن دسته از شعرهای شاعر که مضمونی شبیه به هم دارند، اختصاص یافته و به زبان انگلیسی نیز ترجمه شده است.
دفتر حاضر با عنوان «دلاویزترین» حاوی شعرهایی با مضمون طبیعت است. پاره ای از عنوان های این سروده ها عبارت اند از: آسمان؛ خورشید؛ غروب غم افزا؛ در آغوش مهتاب؛ گل های کبود؛ یک گل بهار نیست؛ دلاویزترین؛ زمین و آدمی؛ برگ ریزان؛ نوروز می رسد؛ شب های کارون؛ هم آوای برف؛ و جهان شگفتی.”
فریدون مشیری در تاریخ سی ام شهریور ماه 1305 در شهر تهران و خیابان ایران متولد شد.
از آن جایی که جد پدری فریدون، به خاطر یک ماموریت اداری به شهر همدان مهاجرت کرده بود، پدرش ابراهیم مشیری افشار در سال 1275 هجری شمسی در شهر همدان به دنیا آمد اما در دوران جوانی اش به تهران آمد و در سال 1298 بود که در وزارت پست مشغول به کار شد. مادرش نیز اعظم السلطنه نام داشت ولی به او لقب خورشید را داده بودند.
مادر فریدون بسیار به شعر و ادبیات علاقه داشته و حتی گاهی شعر می سروده است.فریدون از همان سال ها به دنیای…

فقط 1 عدد در انبار موجود است

شناسه محصول: 9789643620998 دسته: , , , , برچسب: ,
توضیحات

دلاويز ترين جیبی

نویسنده
فریدون مشیری
مترجم
نوبت چاپ 26
تعداد صفحات 377
نوع جلد شومیز
قطع جیبی
سال نشر 1399
سال چاپ اول ——
موضوع
ادبیات
نوع کاغذ ——
وزن 0 گرم
شابک
9789643620998
توضیحات تکمیلی
وزن 0.0 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “دلاويز ترين جیبی”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

 

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

فسه ها

38,000 تومان

معرفی کتاب فسه ها اثر ساموئل بکت

"فسه ها" هشت قطعه نثر کوتاه است که توسط ساموئل بکت نوشته شده است: 1 [او سر برهنه است] 2 [شاخ همیشه می آمد] 3 دور یک پرنده 4 [من قبل از تولد منصرف شدم] 5 [مکان بسته] 6 [زمین قدیمی] 7 هنوز 8 برای اینکه دوباره تمام شود برخی از بخش ها نامی ندارند و با تعداد یا چند کلمه اول مشخص می شوند. این کتاب فسه ها نه تنها در ادبیات ، بلکه در موسیقی و هنرهای تجسمی و نمایشی نیز تأثیر بسزایی داشته است. آنها موضوع کارهای علمی ، و پایان نامه های دانشگاهی بوده اند. ساموئل بارکلی بکت رمان نویس ، نمایشنامه نویس ، نویسنده داستان کوتاه ، کارگردان تئاتر ، شاعر و مترجم ادبی ایرلندی بود. او که بیشتر زندگی بزرگسالی خود را ساکن پاریس بود ، به دو زبان فرانسوی و انگلیسی می نوشت. کارهای چند وجهی بکت دیدگاهی تلخ و غم انگیز از وجود و تجربه را ارائه می دهد. در دوره ای زبان او در آثارش به طور فزاینده ای مینیمالیستی شد ، که بیشتر شامل آزمایش های زیبایی شناختی و زبانی بود.
وی یکی از آخرین نویسندگان مدرنیست و یکی از شخصیتهای اصلی آنچه مارتین اسلین "تئاتر پوچ" نامید در نظر گرفته شده است. مشهورترین اثر وی نمایشنامه وی در انتظار گودو در سال 1953 است. بکت 1969 جایزه نوبل ادبیات را دریافت کرد ."

تندباد

18,000 تومان

معرفی کتاب تندباد

لوران گوده در کتاب تندباد، شما را با شخصیتی مواجه می‌کند که به خاطر فساد، تلخی و رنجی که در پیرامونش وجود دارد از زندگی به تنگ آمده و مدام مشغول روایت از جهان خشنی است که او را دربرگرفته و به قول خودش «دوست دارد سیاه و آزاد بمیرد». تندباد (Ouragan roman) رمانی پر از روایت‌های کوچک از محله‌های پست، کشمکش‌ها و تلاش برای حفظ هویت است. راوی مانند قصه‌گویان سیاه پوست قرن نوزدهم مداوم روایت می‌کند و باعث می‌شود شما با قصه‌ها و کلماتش میخکوب شوید. لوران گوده (Laurent Gaude) نویسنده‌ای است که در هر یک از آثارش به گوشه‌ای از جهان می‌رود و با پرداختن به رویدادها، آداب‌ و‌ رسوم، تاریخ و مصیبت‌هایی که انسان‌ ناخودآگاه با آن‌ها درگیر می‌شود، نگاهی از دنیای متفاوت در برابر چشمان شما می‌گذارد. او در این داستان به آمریکا می‌رود و قهرمانانش را از نیواورلئان و لوئیزیانا انتخاب می‌کند، شخصیت‌هایی که خود را رودرروی تندباد کاترینا (اوت 2005) می‌بینند و خط سرنوشت‌شان در تصویری از آخر زمان با هم تلاقی می‌کند. هنگامی که توفان شروع شد بیشتر محله‌های مرفه‌نشین خانه خود را تخلیه کردند، اما ساکنان سیاه پوست بخش‌های فقیر در خانه‌های خود ماندند چون نه وسیله‌ای برای فرار داشتند و نه تمایلی، چرا که زندگی برای آن‌ها در جای دیگر بی‌معنا بود. گوده که پس از این فاجعه بسیار دگرگون شده بود، تصمیم گرفت عکس‌ها و مقاله‌هایی از روزنامه‌های آن روزها را گردآوری کند. او در برنامه‌ای تلویزیونی می‌گوید که عکس زن سیاه‌ پوستی که پرچم امریکا را بر شانه حمل می‌کند از یکی از همین عکس‌ها زاده شده است. او به دنبال شخصیتی بود که لبریز از خشم و نفرت است و اضافه می‌کند «برای من جالب است که در چنین مواقعی آتش‌سوزی جنگل‌ها، زمین لرزه‌ها، فوران آتشفشان‌ها انسان پی می‌برد که نیروی حاکم بر این سیاره هم تراز قدرت او نیست و چیزی مبهم و ژرف وجود دارد که بشر واقعاً در برابر آن حقیر است. این‌که غرور انسان در چنین لحظه‌هایی خرد می‌شود و از بین می‌رود واقعاً جالب است.» بسیاری از استعاره‌های رمان برگرفته از تورات هستند، از جمله کشتی نوح در دل توفان و سیلاب و هرگونه ارجاع به کتاب‌های مقدس ناخواسته و غیر عمد بوده و نویسنده هیچ علاقه‌ای نداشته که مفاهیم دینی را وارد چهارچوب داستان کند. در بخشی از کتاب تندباد می‌خوانیم: به خیابان‌های شهر نگاه می‌کند که دارند خالی می‌شوند و به مردمی که دسته‌ دسته می‌دوند و خانه‌ها را ترک می‌کنند و می‌داند که جایی برای او نخواهد بود. پدرها را می‌بیند که ماشین‌ها‌ را پر از بار می‌کنند و بنزین ذخیره برمی‌دارند، مادرها را می‌بیند که با قیافه‌های درهم‌ کشیده برای چندمین‌ بار از بچه‌ها‌شان می‌پرسند که آیا قمقمه‌ها را پر کرده‌اند یا نه، همه را نگاه می‌کند و می‌داند که جزء آن‌ها نیست. او می‌ماند چون ماشینی ندارد، چون نمی‌داند کجا برود و خسته است. می‌ماند، شهر در تب‌ و تاب است و او جزء شهر نیست. مردم می‌ترسند، عرق‌ می‌ریزند و هول برشان داشته که یک دقیقه را هم هدر ندهند، ولی او با آن‌ها نیست. واقعاً نمی‌ترسد، به مرگ فکر نمی‌کند، فقط فکر می‌کند که این هم یک امتحان است، امتحانی سخت. می‌داند که دوباره از پا درمی‌آید، انگار زندگی فقط همین است و او باید تسلیمش شود. به مردها و زن‌هایی که می‌روند نگاه می‌کند و به محله‌ی نکبت‌بارش برمی‌گردد، سرافکنده برمی‌گردد. خیابان‌های این‌جا آرام‌تر از مرکز شهرند. کسی در جنب‌ و جوش نیست. باز خیابان‌های پهن و فقیرانه‌ای را می‌بیند که حتی خانه‌ها‌شان هم خسته به ‌نظر می‌رسند و بی‌اختیار صدای چکشِ قاضی را می‌شنود. باد بلند می‌شود. توفان نزدیک می‌شود و مثل همیشه قسمت آن‌هاست، قسمت بدبخت و بیچاره‌های درمانده، فقط مال آن‌ها. موقع پرداخت صورت‌ حساب به ‌نظرش می‌رسد که زن جوان طور عجیبی نگاهش می‌کند. شاید از این‌که آدمی عادی دیده جا خورده است. حتماً با خودش فکر کرده بود که مسافر اتاق 507 مردی است بدبخت، معتادی که بیرون‌ کردنش به این راحتی‌ها نخواهد بود. « از مینی‌بار استفاده کردید؟» اشاره می‌کند که نه و بعد اضافه می‌کند، «فقط یک تماس تلفنی داشتم.» زن درحالی‌که با اخم به صفحه‌ی کامپیوتر زل زده تصدیق می‌کند. رسیدش را چاپ می‌کند و می‌گیرد طرفش. او نگاه می‌کند. مدت مکالمه مشخص است: یک دقیقه و پنج ثانیه. خنده‌اش می‌گیرد. یک دقیقه و پنج ثانیه. زمان خیلی کمی بود برای بیرون کشیدنش از آن اتاق. شماره گرفته بود. به رغم سال‌های سپری‌شده هنوز شماره را از بر بود. فکر کرده بود خودش گوشی را برمی‌دارد یا این‌که باید پیغام بگذارد. برای شنیدن صدایش سر از پا نمی‌شناخت، ولی صدای بچگانه‌ای جواب داده بود. لحظه‌ای مکث کرده و بعد گفته بود «سلام، اسمت چیست؟» پسر بچه‌ی آن‌ طرف خط با اطمینان جواب داده بود «بایرون.» پرسیده بود «رز آن‌جاست؟» بچه انگار مردد بود. با صدای اخم‌آلودی جواب داده بود «مامانم؟» گفته بود «آره، به مامانت بگو من دارم می‌آیم.» بچه حرفش را بریده بود، «شما؟» شرم عجیب و خاصی سرتاپایش را گرفته بود. «کینو برنس.» و تکرار کرده بود «به‌اش بگو من دارم می‌آیم.» و گوشی را گذاشته بود. یک دقیقه و پنج ثانیه. حالا دوباره به این لحظه‌ها فکر می‌کند و نیروی تازه‌ای در وجودش ریشه می‌دواند. ضربان رگ‌هایش را حس می‌کند. عجله دارد. عجله دارد که این چند صد کیلومتر را طی کند و برود، آن‌قدر برود تا به او برسد، عجله دارد که پشت فرمان ماشینش بنشیند و بدون خوردن و نوشیدن براند، چهار‌صد کیلومتر براند. عجله دارد. این بی‌قراری از کی سراغش نیامده بود؟

مو قرمز

250,000 تومان
در بخشی از کتاب مو قرمز می‌خوانیم: در سکوت دلنشین سر غروب، اوس ‌محمود از سویی هر چند دقیقه یک ‌بار درِ قابلمه‌ی روی اجاق را برمی‌داشت و غذای داخلش را که در حال قُل ‌زدن بود از نظر می‌گذراند تا خوب بپزد و ته نگیرد و از سوی دیگر با تلویزیون کوچکش ور می‌رفت، بلکه تصویری بدون برفک پیدا کند. تلویزیون و منبع برقش را که یک باتری کار کرده‌ی ماشین بود از گبزه با خودش آورده بود. دو روز اول باتری جواب نداد، برای همین روز سوم با وانت به اون ‌گورن فرستاده شد تا تعمیر شود. حالا باتری برق لازم را برای کار کردن تلویزیون تولید می‌کرد، اما تلویزیون تصویر واضح پخش نمی‌کرد و این قضیه بد جوری اوس ‌محمود را دمغ کرده بود، طوری که ساعت‌ها با آن ور می‌رفت تا حسابی عصبانی می‌شد. من را صدا می‌کرد و آنتنی را که خودش از مفتول‌های بدون روکش و ورق حلبی ساخته بود دستم می‌داد و آن‌قدر «چپ، راست راست، بگیر بالا، بشین بشین.» می‌گفت تا تصویر واضح شود. بالاخره پس از ساعت‌ها سعی ‌و تلاش، تصویری که بر صفحه‌ی تلویزیون نقش می‌بست واضح و شفاف می‌شد و ما سفره‌ی شام را پهن می‌کردیم. اما هنوز مشغول خوردن ‌نشده و درست هنگامی که زمان پخش اخبار شبانه فرا می‌رسید، تصویر مانند خاطره‌ای دور و دراز آرام ‌آرام محو و محوتر می‌شد و موج برمی‌داشت و لرزان‌ لرزان می‌رفت و می‌آمد و زیر انبوهی برفک گم می‌شد. در این مواقع من یا اوستا نوبتی از پشت سفره بلند می‌شدیم و دستی به آنتن می‌رساندیم. ولی در نهایت بی‌خیال تصویر می‌شدیم و سر جای‌مان سر سفره آرام می‌نشستیم و به صدای گوینده‌ی خبر بسنده می‌کردیم و غذای‌مان را می‌خوردیم.
سفارش:0
باقی مانده:1

تقدیم به گلرخ، با عشق و نفرت

140,000 تومان

معرفی کتاب تقدیم به گلرخ، با عشق و نفرت

کتاب تقدیم به گلرخ، با عشق و نفرت دربردارنده‌ی ماجرای نویسنده‌ای است که اخیراً داستانی عاشقانه نوشته؛ داستانی که با قتل یکی از شخصیت‌ها به پایان رسیده است. اکنون این نویسنده در مراسمی که برای تقدیر از او برگزار شده، با ماجرای مرموز یک قتل دیگر روبه‌رو می‌شود. سیامک گلشیری برای نگارش این اثر از عنصر تعلیق بهره‌ برده و در شخصیت‌پردازی‌هایش نیز توانسته موفقیت قابل‌توجهی را به دست بیاورد. پیشنهاد می‌کنیم تا انتها با این رمان هیجان‌انگیز همراه باشید.

درباره‌ی کتاب تقدیم به گلرخ، با عشق و نفرت

داستانی که سیامک گلشیری در کتاب تقدیم به گلرخ، با عشق و نفرت برایتان روایت می‌کند، مربوط به نویسنده‌ای است که توانسته با نگارش رمان‌هایش محبوبیت زیادی میان مردم به دست بیاورد اما به نظر می‌رسد درست برخلاف زندگی حرفه‌ای خود، در زندگی شخصی‌اش نتوانسته توفیق چشم‌گیری داشته باشد. این نویسنده‌ی منزوی ترجیح می‌دهد بیشتر اوقاتش را تنها سپری کند و سراغی از محافل ادبی نگیرد. حتی اگر دست‌اندرکاران این محافل از او خواهش کنند که به پاس تقدیر از آثار ادبی‌اش، یک جلسه مهمان آن‌ها باشد، بازهم نمی‌پذیرد؛ اما این بار همه‌چیز فرق می‌کند. این دفعه، گلرخ، همسرش سابقش، از او دعوت کرده در یک محفل ادبی که در حوالی چالوس برگزار می‌شود، شرکت کند و ساعاتی را میان دوستدارانش بگذراند. نویسنده هم برعکس روال معمول، تصمیم می‌گیرد راهی چالوس شود تا در این نشست شرکت کند. بااین‌حال، وقتی وارد مراسم می‌شود، غافلگیر شده و می‌بیند محل برگزاری، از حد انتظارش فراتر بوده. البته هنوز غافل‌گیری‌های بیشتری در راهند و قرار است حال‌و‌هوای آقای شاعر را کمی بیشتر دگرگون کنند! سیامک گلشیری، از نویسندگان موفق سال‌های اخیر، برای نگارش کتاب پیش‌رو از روش داستان‌ در داستان استفاده کرده است. داستان اصلی ماجرای زندگی آقای نویسنده را روایت می‌کند و داستان دوم هم به ماجراهایی اشاره دارد که شخصیت اول داستان در رمان آخر خود روایت کرده است. داستان دوم به‌نحوی با قتل و جنایت گره خورده و داستان اصلی هم کمابیش رنگ‌و‌بوی داستان‌های جنایی را به خود می‌گیرد.

مارون

16,000 تومان
خلاصه داستان: ماجرا در روستای مارون از توابع گوران استان کرمان رخ می‌دهد. همسر درویش از مارون تا گوران را پیاده می‌رود تا همسرش را از زنی به نام مرصع پس بگیرد. داستان با معرفی خانواده‌ی درویش آغاز می‌شود و به تدریج تمام روستا را در برمی‌گیرد. داستان بازتابی است از اثراتی که انقلاب بر روستا گذاشته. درگیری‌هایی که بر اثر دو حزبی شدن روستا به وجود می‌آید و منجر به کشته شدن اهالی آن می‌شود. یکی از دیگر عناصر داستان وجود گودال روستاست که گویی از زمانی که مارون وجود داشته آن هم بوده است. گودالی که تهش پیدا نیست و در نهایت گورستان کشته‌های درگیری‌های بین اهالی می‌شود…  

درباره نویسنده:

بلقیس سلیمانی متولد 1342 کرمان، داستان‌نویس، منتقد، روزنامه‌نگار، پژوهشگر و مدرس است. او در سال 85 موفق شد برنده بهترین رمان بخش ویژه جایزه ادبی اصفهان و جایزه ادبی مهرگان برای رمان بازی آخر بانو شود. فضای کودکی و نوجوانی او در درکرمان که همواره پر از زمزمه دیوان حافظ و شاهنامه و رمان‌های حسین کردشبستری و امیر ارسلان نامدار بود او را با ادبیات آشنا کرد. او که در هجده‌سالگی کلیدر را خوانده بود تصمیم گرفت تا نوشتن را شروع کند. او دبیرستان را در رشته ادبیات به اتمام رساند و در سال‌های نخست انقلاب فرهنگی در رشته فلسفه دانشگاه تهران پذیرفته شد. نخستین رمانش را که بازی آخر بانو نام دارد در سال١٣٧٧ شروع کرد. انتشار این رمان و برنده شدن آن در جشنواره های متعدد ادبی باعث شد تا او به جامعه ادبی شناسانده شود. سلیمانی کارگاه‌های رمان نویسی بسیاری برگزار کرده و داور جوایز ادبی نیز هست. او یکی از پرکارترین داستان‌نویسان معاصر است که بیش از 10 رمان چاپ شده و هشتاد مقاله در کارنامه خود دارد.

داستان‌های خانه‌درختی 6/ خانه‌درختی 78طبقه

280,000 تومان
داستان‌های خانه درختی6: خانه درختی 78 طبقه مجموعه «داستان‌های خانه درختی» مجموعه‌ای جذاب و خواندنی که برای کودکان و نوجوانان 9 تا 16 ساله مناسب و مفید است. مجموعه داستان با اتفاقاتش شما را می‌خنداند و با عجایب تازه‌ای روبه‌رو می‌کند. شاید دوست داشته باشید، از داستان بیشتر بدانید: پس با هم قسمتی از کتاب را می‌خوانیم: «می‌گویم: «آخه نمی‌تونید بدون من این فیلم رو بسازید! من هم اون جا بودم، من هم توی داستانم!»آقای غول‌تصویر می‌گوید: «ما هم نمی‌خواهیم بدون تو بسازیمش، مل گیبون رو آوردیم تا نقش تو رو بازی کنه.»می‌گویم: «مل گیبسون؟ واسه نقش من یه‌ذره پیره، نیست؟» آقای غول‌تصویر می‌گوید: «مل گیبسون نه، مل گیبون! ببین، اینهاش!»می‌گویم: «ولی این که میمونه!...» برای دانستن ماجرای «اندی و تری» بهتر است، زودتر کتاب را مطالعه کنید و لذت ببرید. ناگفته نماند: «تری دنتون» داستان را تصویرگری کرده است و «آنیتا یار محمدی» نیز «داستان‌های خانه درختی6: خانه درختی 78 طبقه» را به فارسی برگردانده است.
سفارش:1
باقی مانده:2