دوازده داستان سرگردان

35,000 تومان

گابریل گارسیا مارکز نویسنده نامدار آمریکای جنوبی و خالق پدیده منحصر به فرد صد سال تنهایی و برنده جایزه نوبل ادبیات در سال ١٩٨٢ که بی‌شک برای خوانندگان علاقه‌مند به رمان نامی آشناست ، این‌‌بار با نوشتن ١٢ داستان کوتاه سعی در پدیدآوردن فضایی جدید برای خوانندگانش دارد : « در آن پارک دور افتاده ، زیر برگ‌های زرد ، روی نیمکتی چوبی نشسته بود و دست‌ها را به سر نقره‌ای عصا تکیه داده و به قوهای گردآلود روی دریاچه خیره مانده بود و به مرگ فکر می‌کرد . اولین‌بار که به ژنو آمده بود ، دریاچه آرام و بلورین بود . مرغ‌‌های دریایی اهلی شده نزدیک می‌شدند تا از دست او دانه بر‌چینند . »

آقای رئیس‌جمهور ، سفر بخیر ، قدیسه ، هواپیمای زیبای خفته ، خواب تعبیر می‌کنم ، فقط آمدم تلفن کنم ، وحشت‌های ماه اوت ، اتومبیل مشکی ، هفده انگلیسی مسموم‌شده ، باد سرد شمالی ، تابستان سعادتمند خانم فوربس ، نور مثل آب است و رد خون تو روی برف ، دوازده داستانی است که گابریل گارسیا مارکز نوشته است . بهمن فرزانه مترجم آثار بسیاری از نویسندگان ایتالیایی همچون آلبادسس پدس ، گراتزیا دلددا ، پیراندلو و . . . در سال ١٣٥٤ ترجمه ماندگار « صد سال تنهایی » را از گابریل گارسیا مارکز راهی بازار نشر کرد . او این‌بار با ترجمه « دوازده داستان سرگردان » داستان‌هایی متفاوت را از این نویسنده به علاقه مندان آثارش ارائه کرده است .

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

دوازده داستان سرگردان

نویسنده
گابریل‌ گارسیا مارکز
مترجم
بهمن فرزانه
نوبت چاپ ٦
تعداد صفحات ٢٠٠
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر ١٤٠٠
سال چاپ اول ١٣٨٨
موضوع
داستان‌های کلمبیایی
نوع کاغذ ——
وزن ١٨٣ گرم
شابک
9789643117771
حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.183 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “دوازده داستان سرگردان”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Samaneh Fathi
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

روح گریان من

180,000 تومان
کیم هیون هی، تمام فراز و نشیب‌های زندگی پرماجرا، دردناک و سرشار از ترس و رنج خود و حکومت کره شمالی را در این کتاب می‌گوید و بعد از ترجمه کتابش به یازده زبان دنیا، افراد بسیاری از زندگی او باخبر شدند. این داستان واقعی، سرگذشت جذاب‌ترین جاسوس کره است، شرح حال یک جاسوس زن. در قسمتی از کتاب می‌خوانیم: انگار مسیرم تا رسیدن به جایگاه متهم قرار بود تا ابد ادامه پیدا کند و وقتی بلاخره توانستم بنشینم، دیگر نتوانستم جلوِ خودم را بگیرم. قلبم تندتند می‌تپید و بدنم بی‌اراده می‌لرزید. گریه‌ام گرفت و فقط یک کلمه را مدام زیر لب زمزمه می‌کردم: مامان. فرایند ملال‌آور محاکمه شروع شد ولی من نمی‌توانستم تمرکز کنم؛ انگار از قبل مشخص شده بود که قرار است به اعدام محکومم کنند. من هواپیمای پرواز ٨٥٨ هواپیمایی کره جنوبی را منفجر کرده بودم. من مسئول مرگ صد و پانزده انسان بودم ...

قلمرو رؤیایی سپید

95,000 تومان

قطار از تونلی طولانی عبور می­‌کند و وارد قلمروی رؤیایی که پوشیده از برف است می­‌شود. و این­‌گونه است که، با حرکت آرام قطار و عبورش از ایستگاه­‌های مختلف، راوی ما نیز وارد داستان می‌شود و زوایایی از قصۀ خود را، همچون تابلوهایی از رؤیا که گاه داستانی عاشقانه گاه داستانی از تنهایی، انزوا، اندوه و ازهم­‌گسیختگی روابط عاطفی، برایمان بازگو می­کند.

یاسوناری کاواباتا با چیره­‌دستیِ بسیار زیادِ خود داستان را به‌آرامی، همچون نوری که لحظه‌ه­ای بر پرده‌ه­ای تیره می­افتد و تماشاگر لمحه­‌ای از آن را می‌­بیند، پیش می‌برد و به­‌تدریج با عمیق‌­ترین زوایای روحی شخصیت‌­ها آشنامان می­‌کند. گویی خواننده، همچون تماشاگری که در سالن تاریک سینما نشسته، هر آن منتظر دیدن لحظه­‌هایی از مرئی شدن این تصاویر دنیای خیالی است

کاواباتا نخستین نویسندۀ ژاپنی است که توانست با ترسیم آداب و رسوم و فرهنگ غنی ژاپنی، با نوشتن آثاری درخشان که از مهم­ترین و برجسته‌­ترینِ آن‌ها می­توان به دو اثر قلمرو رؤیایی سپید و آوای کوهستان اشاره کرد، نظر آکادمی نوبل را به­‌خود جلب کند. کتاب حاضر شاهکار اوست، و آوای کوهستان را نیز به‌­سبب فرم بدیعش در روایت داستان و شخصیت‌پردازی مهم­ترین اثر او دانسته­‌اند.

کاواباتا توانست در سال ١٩٦٨ با پشت سر گذاشتن رقیبان سرشناسش ساموئل بکت، نویسنده و نمایشنامه­‌نویس ایرلندی، آندره مالرو نویسندۀ فرانسوی و همچنین ویستن هیواودن، شاعر انگلیسی، مهم­ترین جایزۀ ادبیات، جایزۀ نوبل، را نصیب خود کند.

از فرانکلین تا لاله زار؛ زندگی نامه همایون صنعتی‌زاده

190,000 تومان

گفتگوها یا در واقع گزارش‌های این کتاب سراسر به زندگی همایون صنعتی‌زاده، (کارآفرین، نویسنده، مترجم و ناشر ایرانی) مربوط است و قصد از تمام آن‌ها نوشتن زندگینامه‌ای از اوست.

در ابتدا می‌خوانیم:

اعجوبه! آن‌قدر زندگی جالبی دارد که آدم می‌ماند از کجا شروع کند: از تأسیس انتشارات فرانکلین که معروف‌ترین کار اوست؛ از دائرهالمعارف فارسی که حاصل فکر و ابتکار او بود؛ از چاپ کتاب‌های درسی که به دست او سامان یافت؛ از سازمان کتاب‌های جیبی که انقلابی در تیراژ کتاب ایجاد کرد؛ از مبارزه با بی‌سوادی که اول بار او شروع کرد؛ از چاپخانه افست که او بنا نهاد؛ از کاغذسازی پارس که او بنیانگذارش بود؛ از کشت مروارید که در کیش آغاز کرد؛ از کارخانه رطب زهره که به دست او پا گرفت؛ از پرورشگاه صنعتی کرمان که تا پایان عمر زیر نظر او بود؛ از شهرک خزرشهر که بنیاد اصلی‌اش را او گذاشت؛ از کارخانه گلاب زهرا که به دست او ساخته شد؛ از کتاب‌هایی که ترجمه کرد؛ از شعرهایی که سرود؛ و یا از مقالاتی که نوشت. وقعاً بعضی‌ها در نوسازی ایران سهم قابل ملاحظه‌ای دارند. سهم همایون صنعتی‌زاده در نوسازی ایران فراموش‌نشدنی است.

نقدی بر این کتاب

خنده را از من بگیر

14,000 تومان
امیر نوجوانی در آستانه بلوغ فکری و جسمی با جهان ذهنی رو به تحولش، درگیر حوادثی می‌شود که خود، دخالتی در پیدایی آن‌ها ندارد. بزرگترها می‌آیند و می‌روند، تصمیم‌ها را دیگران می‌گیرند و پیاده می‌کنند و بمب‌ها را هر کجا که بخواهند فرو می‌ریزند و... در این میان امیر و نزدیکترین دوستش - مهدی - در حال بزرگ‌شدن، مستقل اندیشیدن و اعمال رفتارهایی مختص خود و متمایز از دیگران هستند. در بحبوحه جنگی که دامنه‌اش تا خانه‌ها کشیده شده، خانواده‌ای از سنندج به کرج و محله‌ای که امیر در آن ساکن است مهاجرت می‌کنند. ورود این خانواده، فرد متفاوت دیگری به نام علی را با این دو نفر همراه می‌سازد. خانواده تازه‌وارد در محله‌ در مظان اتهام‌های سیاسی و اعتقادی قرار می‌گیرند و به این ترتیب این سه نفر ناخواسته وارد جریانی چالش برانگیز می‌شوند. امیر دل به خواهر علی (خانواده مهاجر) می‌بندد و سعی می‌کند بر او که بخاطر نزاع‌های قومی معلول شده ترحم کند. فاصله اهالی محل با آن خانواده زیاد و زیادتر می‌شود تا آن‌که....

شهرزاد چاه

17,000 تومان
زن جوانی که در تهران زندگی می‌کند، دایه پیر او، مادربزرگش و یک راوی دانای کل، هر یک گوشه‌ای از زندگی گذشته و ماجراهایی را که در زمان حال می‌گذرد بازگو می‌کنند: «صبح، عوض این‌که وایستم روی چهارپایه روشویی دست و رو بشورم. می‌روم لب حوض. لبه دامنم رو می‌کنم زیر کمربند، شیر روی ستون سنگی ‌رو که ننه نیلو سفت‌سفت می‌بنده به زور وا می‌کنم. تا آخر می‌پیچونمش تا آب از دهن پرنده بزنه بیرون. بعد سرم رو می‌برم جلو و صورتم، موهام، بلوز و دامنم خیس می‌شه. ننه نیلو همیشه دعوا می‌کنه ولی این قده کیف داره...! پرنده‌هه سفید و پادراز و کاکلیه. خانوم خانوما بهش می‌گه حواصیل. ننه نیلو می‌گه دریاسری. دستش رو می‌گیره جلو دهنش، صداش رو در می‌آره. صدای دریاسری بَده ولی خودش خیلی قشنگه. همین که ننه نیلو موهام رو می‌بافه و چشم‌نظر صدفی رو به پیرهنم سنجاق می‌کنه، از اتاق رو به آفتاب می‌دُوم بیرون که برم پیش خانم خانوما. خانم خانوما بعضی روزا که فقط خودش می‌دونه و خانومای همسایه توی اتاق مهمونخونه، که سردرش یه خورشید خانوم گنده و دوتا خورشید خانوم کوچولو داره، زن‌ها رو می‌بینه. زن‌ها می‌آن خوابشون رو براش تعریف می‌کنن. اونم یه چیزایی واسه‌شون تعریف می‌کنه. بعضیا می‌ترسن، بعضیا می‌خندن، بعضیا گریه می‌کنن. دو ساعت مونده به اذون ظهر، ننه نیلو دیگه کسی رو راه نمی‌ده. تا صدای اذون از مسجد می‌آد، خانوم خانوما داره لب حوض دست و رو می‌شوره. دم سجاده‌اش می‌شینم تا نمازش تموم بشه و ننه نیلو سفره ناهارو پهن کنه... .» حوادث این داستان، در تهران و در روستایی در گیلان به نام «سیاه آتش» و نیز در گوشه‌هایی از سرزمین هفتاد و دوملت یعنی هندوستان می‌گذرد. روابط، مرتبط و حکایات به هم پیوسته‌اند و نوعی پازل را در کنار یکدیگر، تشکیل می‌دهند.

ققنوس پرده‌های خاموش

11,000 تومان
پشت میله همه چیز فرق می کند حتی اگر خارج از اینجا تعریفی به اسم زندگی را شنیده و ندیده باشی. اگر بیرون از این خراب آباد فکر می کردی در قفسی، فقط فکر کرده بودی! چرا که میله معنای آزادی را در خود می پرورد و آزادی معنای میله را.... یا: چراغ بودن نفت می خواهد و زبانه ای برای شعله کشیدن. که اولی را در دل دفن شدگان باید یافت و دومی را در لب خاموش شدگان زنده. هر آتش چراغی که آتش فروزان نیست و هر خاکستری خاکستر درد باوران. با این همه چراغی باش از دل خفتگان به خاموشی و خاکستری از خاطرات به اجبار فراموش شوندگان. یا: تنها پیرمردی بود و مجله ای و رگبار کلماتی، آن هم آن گونه با حرارت و بی تاخیر، درست مثل گدازه های آتشفشانی که فوران می کرد و به صخره های بی خبر می غلتید و بعد از جوشش یکباره اش، آرام به کناری می سرید و با ناله و شیونی از خودسوزی بی امان به خاکستر خود می نشست و در حالی که حرارت خود را می فشاند، سوز و وسوسه ی داغی اش را تا ابد به گرده ی صخره ها بار می داد! طاهر صورتش داغ شد و ....آقا دو یا سه بار دیگر آن بیت را تکرار کرد: آنگه ز دردهای درونیش مست....