دوباره از همان خیابان ها

170,000 تومان

کتاب دوباره از همان خیابان ها نوشته بیژن نجدی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان ایرانی، مجموعه داستان به چاپ رسیده است.
بیژن نجدی در نوشتن و سرودن پرکار، اما در انتشار دادن کمتر فعال و پیگیر بود. اما همان ده داستان کوتاهی که نخستین کتاب منتشرشده‌ی او را تشکیل دادند (یوزپلنگانی که با من دویده‌اند، نشرمرکز، 1373) کافی بودند تا جامعه‌ی ادبی ایران قدر او را بداند، کمیت را به جای کیفیت نگیرد، و خصلت متمایز و ممتاز داستان‌های او را تشخیص دهد. نجدی قرار بود به دیگر نوشته‌هایش هم سروسامانی بدهد و آن‌ها را آماده‌ی انتشار سازد، اما متأسفانه دست تقدیر تحقق این امر را در حیات او میسر نساخت. در کتاب حاضر برخی از داستان‌های بازمانده از او، که به همت همسر همدل وی آماده‌ی نشر شده، گرد آمده‌اند. داستان‌های ناتمام بازمانده از او نیز در مجموعه‌ی دیگری با نام داستان‌های ناتمام انتشار یافته است.
مباحث کتاب دوباره از همان خیابان ها
یک سرخپوست در آستارا
آرنا یرمان و دشنه و کلمات در بازوی من
بیگناهان
نگاه یک مرغابی
دوباره از همان خیابان ها
بیمارستان نهه قطار
تن آبی تنابی
تاقچه های پر از دندان
یک حادثه کوچک
مرثیه یی برای چمن
من چی را می خواهم پیدا کنم
مانیکور
زمانه نه در ساعت
بی فصل و نادرخت
روان رها شده اشیا
آن سالها هرسال دوبار پاییز می آمد
خا
هتل نادری

فقط 2 عدد در انبار موجود است

شناسه محصول: 9789643055660 دسته: , ,
توضیحات

دوباره از همان خیابان ها

نویسنده بیژن نجدی
مترجم
نوبت چاپ بیستم
تعداد صفحات 208
قطع و نوع جلد رقعی شومیز
سال انتشار 1403
شابک 9789643055660
توضیحات تکمیلی
وزن 0.23 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “دوباره از همان خیابان ها”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

اصول و مبانی مشاوره

380,000 تومان
مشاوره ممکن است مورد علاقه بسیاری از افراد باشد. مشاوره ابزاری است برای درک، برقراری ارتباط معنوی با دیگران، و

خوشی ها و روزها

250,000 تومان
کتاب خوشی ها و روزها نوشته مارسل پروست ترجمه مهدی سحابی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان خارجی به چاپ رسیده است. خوشی‌ها و روزها اولين کتاب پروست انسه بداند. پـروست در اين کتاب عمده‌ی آثاری را که تا آن زمـان نوشتـه و در نشريات مختلف به چـاپ رسـانده بود، از قصه و مقـاله و شعر منست و در بيست‌وپنج سالگی او منتشـر شد، امـا اين مـانع آن نبـود که يکی از منتقدان او را، به خاطر همين يک کتاب، از کلاسيک‌هـای زبان فراظـوم و منثـور، به‌طـرزی سازمـان‌مند و به هم پيوستـه، امـا نه طبـق ملاحظـاتی از قبيل تاريخ انتشـار يا مضمـون، بلکه در ترتيبی دَوَرانی گرد آورد. خـواننده در اين کتاب با برخی از ظريف‌ترين نمونه‌هـای انديشه و نثر پروست، و گه‌گاه برخی از شيواترين قطعات ادبيات قرن بيستم فرانسه آشنا می‌شود. اما کسـی که شاهکـار پروست، در جست‌وجوی زمـان از دست رفته، را بخـواند، از خـواندن اين اثـر دوچندان لـذت خواهد بـرد چـون منشـأ جست‌وجو و هسته‌هـای آغازين اين منظومه‌ی عظيم را در اين کتاب نسبتاً کوچک و بسيار فشرده می‌بيند. معرفی مباحث کتاب خوشی ها و روزها دیباچه به دوستم ویلی هیث مرگ بالداسار سیلواند ویکنت سلوانی ویولانت یا زندگی محفلی پراکنده ها از کمدی ایتالیایی محفل بازی و موسیقی پرستی بووار و پکوشه ییلاق غمبار خانم دو بریو تکچهره ها از نقاشان و اهنگسازان اعتراف یک دختر مهمانی شام افسوس ها خیال ها رنگ زمان

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت

نقد تفکر فلسفی غرب با اصلاحات

31,000 تومان
نویسنده اتین ژیلسون مترجم دکتر احمد احمدی نوبت چاپ 9 تعداد صفحات 274 نوع جلد شومیز قطع وزیری سال نشر

راهنمای زبان‌های ایرانی(جلد دوم)

380,000 تومان
زبان‌های‌ ایرانی‌ نو در ایران‌ و افغانستان‌ متمرکزند. نمایندگانی‌ از این‌ زبان‌ها را در عرازز، سوریه‌ ترکیه‌، اتحاد شوروی‌ (قفقاز، آسیای‌ مرکزی‌، پامیر) ترکستان‌ چین‌، شبه‌ قاره‌ هند و در کرانه‌های‌ عرب‌نشین‌ خلیج‌فارس‌، هم‌ می‌توان‌ یافت‌. بدین‌ ترتیب‌ زبان‌های‌ ایرانی‌ نو، از نظر جغرافیایی‌ ناحیه‌ای‌ تقریباً به‌ همان‌ اندازه‌ گستره‌ زبان‌های‌ هندو آریایی‌ را دربر می‌گیرند، هر چند از نظر شمار گویش‌وران‌ مشابهتی‌ در میان‌ نیست‌ و زبان‌های‌ ایرانی‌ نو تقریباً ٥٥ میلیون‌ گویش‌ور دارند. به‌ لحاظ‌ تاریخی‌، ایرانی‌ نو، مانند هر اصطلاحی‌ که‌ برای‌ تعریف‌ یک‌ دوره‌ زبانی‌ به‌کار می‌رود، از منظر جامعه‌شناسی‌ زبان‌ با تأکید بر زبان‌ یا زبان‌های‌ غالب‌ تعیین‌ می‌شود. در مورد ایرانی‌ نو، فروپاشی‌ شاهنشاهی‌ ساسانی‌ در سده‌ هفتم‌ میلادی‌ و سده‌های‌ بعدی‌ اسلامی‌ شدن‌ نواحی‌ ایرانی‌ زبان‌، زمینه‌ پیدایی‌ فارسی‌ نو را به‌ عنوان‌ زبان‌ جدید غالب‌ از لحاظ‌ فرهنگی‌ از میان‌ مجموعه‌ پیچیده‌ای‌ از چند زبان‌ فراهم‌ آورد.جلد دوم‌ راهنمای‌ زبان‌های‌ ایرانی‌ از مجلدی‌ به‌ همین‌ نام‌ است‌ که‌ جلد اول‌ آن‌ به‌ بررسی‌ زبان‌های‌ ایرانی‌ باستان‌ و ایرانی‌ میانه‌ پرداخته‌ بود