



دور برگردان
6,000 تومان
معرفی کتاب دوربرگردان
کتاب دوربرگردان نوشتهی میثم کیانی، دربردارندهی 10 داستان کوتاه جذاب و تأثیرگذار است که با درون مایهای اجتماعی، جنگی، پلیسی و… شما را مجذوب خود میکند.
داستانهای «دوربرگردان» در فضاهایی کاملا شهری و اجتماعی اتفاق میافتد و یکی از آنها هم در میدان جنگ ایران و عراق میگذرد. در مواقعی شما حس میکنید که مرز بین خیال و واقعیت در موضوعات داستان مشخص نیست.
نوع روایت داستانهای کتاب دوربرگردان یک حالت پیوستگی دارند.
وقتی شروع به خواندن داستانهای این کتاب میکنید، از زمان حال شروع میکنید و سپس اتفاقات گذشته گفته میشود و دوباره زمان داستان به حال پیوند میخورد. بعد از آن اتفاقات آینده روایت میشود و دوباره این چرخه دایرهای استمرار مییابد.
زمینهی روایات میثم کیانی داستانهای موقعیت هستند، موقعیتهای مکانی و یا حادثهای چون جنگ و نبرد.
او در نوشتن داستانهای این کتاب، سعی کرده است فضاهای متفاوت را تجربه کند. تم و زمینههای معمایی، وهم، گوتیک، جنگی و… را میتوان در این داستانها مشاهده نمود.
در کل، فضای داستانهای کتاب دوربرگردان، به جز داستان «شبی خون» که تنها داستان جنگی آن است، دارای موضوعات اجتماعی میباشند.
برای مثال داستان «نُتهای خیس» درباره کودکان کار و آسیبهای روحی و روانی است که این ضربهها در آیندهی زندگیشان مشخص میشود. در نتهای خیس از زمان حال شروع کرده و بعد به گذشته نگاه میکنید و گذشتهی یکی از همین بچهها را میبینید و دوباره زمان حال او را بازبینی میکنید.
در بخشی از کتاب دوربرگردان میخوانیم:
سیزده گلوله و ترکش، راحت میتواند کار آدم را بسازد. وقتی دراز به دراز افتاده بود و از لای باریکِ چشمها زل زده بود به کسی که سابق بر آن فرمانده خطابش میکردند و حالا مقابل او، درست به همان حالت، میدیدش.
دوباره به خودش اینها را گفت: سیزده گلوله و ترکش… و به فرمانده نگاه کرد که با او لحظههای آخرش را سپری میکرد.
برای بار سوم از پایین تا بالا، حفرههای پر از خون را یکی یکی شمرد؛ سهتا در پاها و هفت گلوله در سینه و شکم، و با نیمچرخ سر به راست و چپ، جای سه زخم کاری هم در دستها، در مجموع میشدند سیزده جای گِرد و جوشان از خون.
میدانست تا تخلیه شدن کُلِ خون بدن کمتر از چند ثانیه فرصت دارد، یکجا و بعد دیگر خلاص… سعی کرد آرامتر نفس بکشد تا خون کمتری از حفرهها بیرون بریزد.
بین صدای انفجارها و نالههایی که اطرافش را پُر کرده بودند، تشخیص صدای زنی که در همان اطراف شیون میکرد، کار سختی نبود. جنس صدا ظریف بود و مهربان. انگار میشناختش. عکس صداهای دیگر.
سرش را که به سمت صدا چرخاند، دوباره فرمانده را پایین پاهایش دید، کنار یک خاکریز، به او زل زده بود و داشت زیرلب چیزی زمزمه میکرد.
میتوانست بشنود. کلمهها توی سرش بودند. انگار خودش باشد که چیزی میگوید. انگار لبهای او بودند.
شنیده بود در لحظههای آخر حواس انسان اعجابانگیز عمل میکند، زورش زیاد میشود انگار. باور نمیکرد. خودش را آرام آرام کشاند نزدیک فرمانده.
در انبار موجود نمی باشد
دور برگردان
نویسنده |
میثم کیانی
|
مترجم |
—
|
نوبت چاپ | 2 |
تعداد صفحات | 114 |
نوع جلد | شومیز |
قطع | رقعی |
سال نشر | 1393 |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
ادبیات
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | 150 گرم |
شابک |
9786006846484
|
وزن | 0.150 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
طاعون
در بخشی از کتاب طاعون میخوانیم:
بعضیهایمان اما لجاجت به خرج میدادند و از نامه نوشتن دست نمیکشیدند و یکبند در جستوجوی ترفندهایی برای ارتباط با دنیای بیرون بودند، که همواره آخرسر خیال باطل از آب درمیآمدند. اگر هم بهفرض بعضی از شگردهایی که به عقلمان رسیده بودند نتیجه میدادند، باخبر نمیشدیم زیرا جوابی دریافت نمیکردیم. خلاصه، هفتههای متوالی کارمان این بود که مدام همان مطالب را رونویسی کنیم و اینطوری بهمرور واژههایی که در آغاز خونچکان از دلمان بیرون تراویده بودند بیمعنا میشدند. آنگاه رونویسیشان را به شکلی مکانیکی ادامه میدادیم و میکوشیدیم این جملههای بیجان را به نشانههای زندگانی مشقتبارمان بدل کنیم. سرانجام به نظرمان میرسید ارتباط متعارف از طریق تلگرام، بر این تکگوییِ سترون و لجوجانه و این گفتوگوی بیحاصل با دیوار ترجیح دارد. از سوی دیگر، با گذشت چند روز، هنگامی که مسلم شد هیچکس نخواهد توانست از شهرمان خارج شود، به فکرمان رسید بپرسیم آیا کسانی که قبل از اعلام طاعون رفتهاند اجازه دارند برگردند. پس از چند روز تأمل و بررسی فرمانداری پاسخ مثبت داد. اما این نکته را نیز گوشزد کرد که هر کس برگردد دیگر تحت هیچ شرایطی مجاز به ترک شهر نخواهد بود؛ به عبارت دیگر ورود آزاد است و خروج ممنوع. در این قضیه هم بعضی خانوادهها موضوع را سرسری گرفتند و چون بیاندازه مشتاقِ دیدارِ مجددِ خویشاوندانشان بودند، احتیاط و دوراندیشی را کنار گذاشتند. اما خیلی زود کسانی که اسیرِ طاعون بودند دریافتند نزدیکانشان را در معرض چه خطری قرار خواهند داد و پذیرفتند جدایی را تاب بیاورند. در حادترین مرحلهی بیماری، فقط شاهد یک مورد بودیم که عواطف انسانی زورش بر ترس از مرگی عذابآور چربید. برخلاف آنچه معمولاً تصور میشود، قهرمانانِ ماجرا دو دلداده نبودند که رنج را به هیچ میگیرند و شوریده و عاشق آغوش یکدیگر را میجویند. پای دکتر کاستلِ پیر و همسرش در میان بود که سالهای بسیار از زناشوییشان میگذشت. خانم کاستل، چند روز قبل از شیوع بیماری به یکی از شهرهای مجاور رفته بود. حتی جزء زوجهایی نبودند که نمونهای از سعادت بینظیر را به عالموآدم عرضه میکنند و راوی خود را مجاز میداند بگوید به احتمال زیاد این زنوشوهر تا آن هنگام یقین نداشتند از پیوندشان خرسندند. اما این جداییِ ناگهانی و طولانی بهشان اطمینان بخشید که قادر نیستند دور از یکدیگر زندگی کنند، و در برابر این حقیقت، که یکباره آشکار شده بود، طاعون بیاهمیت جلوه میکرد.تاریخ جامع سینمای جهان (دورهی دو جلدی)
معرفی کتاب تاریخ جامع سینمای جهان اثر دیوید ا کوک
زیبایی شناسی در آثار ابن سینا، شیخ اشراق و صدرالمتآلهین
راه رفتن روي بند
معرفی کتاب راه رفتن روی بند
کتاب راه رفتن روی بند، مجموعه اشعار عاشقانه و اجتماعی روجا چمنکار، شاعر ایرانی است. کتاب حاضر دربردارندۀ 2 بخش است: یکی راه رفتن روی بند که شعرهایی با فضای اجتماعی را شامل میشود و بخش دوم صبح نامههایی برای صبحانه که حاوی اشعار عاشقانه و کوتاه است. روجا چمنکار شاعر در سال 1360 متولد شده است. او به ترتیب در رشتههای سینما، ادبیات نمایشی و ادبیات معاصر فارسی به تحصیل پرداخته است. چمنکار علاوه بر سرودن شعر، نویسندگی و نمایشنامهنویسی هم میکند. آثار وی در نشریات و مجلات معتبر فارسی منتشر شده و به کرات نامزد دریافت جوایز معتبر از جمله جایزه کتاب سال شعر جوان (قیصر امینپور) شده است. در بخشی از کتاب راه رفتن روی بند میخوانیم: شاید بروم شاید بمانم شاید روی خطهای عابر پیاده بخوابم و ساعتها به صدای تُرمز ماشینها فکر کنم که از صدای دوستت دارمهای تو بلندتر است شاید کوتاه بیایم بروم تا سر کوچه شویندهها را بخرم زندگیام را بسابم و با زنهای سریالهای خانوادگی کمی درد دل کنم قرار نامعلومی داشتم قرار نامعلومی دارم از کدام روزنه تابیده بودی که چشم را میزنی نوربالای عزیز؟ گفته بودم خطهای سفید جای مناسبی برای بوسیدن نیست شاید بمانم شاید بخوابم و به تمشکهای وحشی فکر کنم و به تکرارِ حیات وحش ساعت هشت شب و به شال بنفشی که زیر ترمز ماشینها پاره شد نشد که پر شوم از تو از وقتهای خالی از تو پُر شدم دیروز بود؟ امروز است؟ لبهایت را جلو میآوری گونهات را میبوسم هَک شدهام با حفرهای عمیق و ماشینها مدام از زنان خوابیده روی خطهای سفید پیاده میشونددر کمال خونسردی
معرفی کتاب در کمال خونسردی: گزارشی براساس واقعیت از چند فقره قتل و عواقب آن
کتاب در کمال خونسردی روایتی واقعی از چند فقره قتل در کانزاس است. ترومن کاپوتی در این اثر که در ژانر رمان غیرداستانی نوشته شده، ماجرای به قتل رسیدن خانوادهی چهارنفرهی کلاترها را روایت میکند. بد نیست بدانید نویسنده شش سال را صرف نگارش اثر پیش رو کرده است؛ رمانی که دومین کتاب پرفروش ژانر جنایی نام گرفته و جایزهی ادگارد را برای نویسندهاش به ارمغان آورده است.دربارهی کتاب در کمال خونسردی
«سوژهای که برای قتل انتخاب میشود باید آدم خوبی باشد، و اگر خانواده و فرزندانی هم داشته باشد که چه بهتر.» از کتاب «در باب قتل» نوشتهی تامس دیکوئیسی کتابی که پیش روی شماست، با نام در کمال خونسردی (In Cold Blood)، رمانی غیرداستانی (Non-Fiction Novel یا رمانی مبتنی بر اتفاقات) نوشتهی ترومن کاپوتی (Truman Capote)، نویسندهی آمریکایی است. این اثر نخستین بار در سال 1966 روانهی بازار نشر شد و توجه منتقدان و مخاطبان بسیاری را به خود جلب کرد. اثر حاضر جزئیات به قتل رسیدن هربرت کلاتر، یک کشاورز درستکار و قابل احترام در غرب کانزاس، و اعضای خانوادهاش را پی میگیرد. در اینجا میتوان شباهتی آشکار میان جملهی تامس دیکوئیسی (که در ابتدای متن ذکر آن رفت) با اثر ترومن کاپوتی آمریکایی یافت. رمان با قتل خانوادهی آقای کلاتر آغاز میشود. خانوادهای که همه دوستشان دارند و به تحسینشان میپردازند. این دقیقاً همان چیزی است که تامس دیکوئیسی در جستار مشهورش از آن میگوید.سعادت زناشويي
معرفی کتاب سعادت زناشویی اثر لئو تولستوی
محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-هنر مفهومی و دستساخته
بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند. ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کند.دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-درونگری
بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند. ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کنددانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-باروخ اسپینوزا
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-روشنگری
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-ایمانوئل کانت
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-زيبایشناسی هگل
آدمکش کور
دانشنامه فلسفه استنفورد 5: زیباییشناسی
نویسنده | استنفورد |
مترجم | مسعود علیا |
تعداد صفحات | ٦٨٠ |
قطع | وزیری |
سال نشر | ١٤٠١ |
موضوع | فلسفه |
نوع کاغذ | تحریر |
وزن | ١٣٥٤ |
شابک | ٧ -٤٦٣-٠٤٠-٦٢٢- ٩٧٨ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.