دو جستار درباره فلسفه سیاسی فمینیسم

26,000 تومان

معرفی کتاب دو جستار درباره فلسفه سیاسی فمینیسم

فمینیسم هم‌اکنون به موضوعی بحث‌انگیز و جدی در برابر نظریه‌ی سیاسی غربی بدل شده است. برای مثال، فمینیسم نشان داده است که تأکید نظریه‌ی سیاسی غرب بر عدالت یا آزادی با نادیده‌گرفتن کامل فضای خانه و خانواده همراه بوده است. به عبارت دیگر، مردان نظریه‌پرداز عدالت و آزادی را برای فضای بیرون از خانه، تعریف کرده‌اند که به‌طور سنتی به مردان اختصاص داده می‌شد، و خانه و خانواده را، که به‌طور سنتی عرصه‌ای زنانه محسوب می‌شد، از دایره‌ی مصادیق عدالت و آزادی به کلی حذف کرده‌اند.
فمینیسم، به مثابه نظریه‌ی برابری جنسی، دربرگیرنده‌ی دیدگاه‌هایی است که دیگر نمی‌تواند در شیوه‌های سنتی نظریه‌پردازی غربی بگنجد. هرچه بی‌کفایتی نظریه‌ی سیاسی غربی در تبدیل جهان به جایی بهتر برای زندگی آشکارتر می‌شود، فمینیسم به منزله‌ی نظریه‌ای جایگزین اهمیت بیشتری می‌یابد.

دو جستار درباره فلسفه سیاسی فمینیسم – انتشارات نی

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات
کتاب دو جستار درباره فلسفه سیاسی فمینیسم
نویسنده
جین منسبریج, سوزان مولر اوکین
مترجم
نیلوفر مهدیان
نوبت چاپ 3
تعداد صفحات 156
نوع جلد
شومیز
قطع
رقعی
سال نشر ——
سال چاپ اول ——
موضوع
فمینیسم
نوع کاغذ ——
وزن 190 گرم
شابک
9789641850304

 

توضیحات تکمیلی
وزن 0.190 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “دو جستار درباره فلسفه سیاسی فمینیسم”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF
اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

آموزش فنون کشتی

7,000 تومان
آموزش فنون کشتی نویسنده دکتر بهمن میرزایی، دکتر سید حسین مرعشیان مترجم —————– نوبت چاپ 1 تعداد صفحات 128 نوع

یونان باستان

130,000 تومان

هنگامی‌ که‌ به‌ بررسی‌ چشم‌انداز رنگارنگ‌ و هیجان‌انگیز تمدن‌ یونان‌ باستان‌ می‌پردازیم‌ به‌ آسانی‌ می‌توانیم‌ در شور و هیجان‌ رخدادها غرق شویم‌. قصه‌های‌ پهلوانان‌ جنگ‌ تروا که‌ با شمشیرها و نیزه‌های‌ مفرغی‌ در برابر دیوارهای‌ سنگی‌ و سر به‌ فلک‌ کشیدۀ تروا می‌جنگیدند و هنوز هم‌ تخیل‌ مردم‌ را به‌ خود مشغول‌ می‌کند و... اما چنین‌ رخدادها و دستاوردهایی‌ تنها بخشی‌ از تاریخ‌ یونان‌ را تشکیل‌ می‌دهند. یونانیان‌ برای‌ فرهنگ‌های‌ بعدی‌ چیزی‌ بیش‌ از قصۀ دور و دراز رخدادها و بازمانده‌های‌ رو به‌ زوال‌ هنر و معماری‌ شکوهمند برجا گذاشتند. آرا و عقاید یونانی‌ در گذر قرن‌ها باقی‌ مانده‌اند. این‌ عقاید بخشی‌ از مفاهیم‌ بنیادی‌ علم‌، حکومت‌ و فلسفه‌ مدرن‌ را تشکیل‌ داده‌اند.

عشق نامرئی-چشم و چراغ 71

185,000 تومان
اریک-امانوئل اشمیت نویسنده سه مجموعه ای درخشان از داستان های کوتاه است. موضوع او در این داستانها به ندرت تغییر می کند: خوشبختی چیست و چگونه می توانیم به آن دست یابیم؟در این آخرین مجموعه ، دو عاشق جوان مخفیانه عاشق کودکی هستند که هرگز قادر به داشتن آنها نخواهند بود. یک پزشک محترم و بازمانده از اردوگاه های کار اجباری نازی ها به لطف عشق به یک سگ مومن ، آرامش درونی پیدا می کند. یک مرد همسر خود را از طریق خاطرات شوهر اول زن دوست دارد. و مادری وقتی عشق را کشف می کند کسی سعی می کند که فرزندش را از او بگیرد. و سرانجام ، دو نفر می فهمند که عشق زندگی خود را از دست داده اند وقتی خود را از طریق چشم یک دختر جوان بیمار می بینند. عشق آسان نیست ، و همیشه یافتن آن آسان نیست. در بعضی مواقع ، موظف است که هنجارهای اجتماعی را دور بزند و بدین ترتیب آنها را دگرگون کند. باید خواسته شود، جسته شود و مورد دفاع قرار گیرد. ما نمی توانیم بدانیم زندگی چه چیزی را برای ما کنار گذاشته است. ، اما می دانیم که هرچه که باشد ، تنها در صورت آنکه روی بال عشق متولد شود ، معنی دار خواهد بود. داستانهای اشمیت به ما یادآوری می کند که این واقعیت چقدر صادق است.

کتاب فرامین تاسیس، اداره و انحلال حکومت فرقه دموکرات آذربایجان

75,000 تومان
"فرامین تاسیس، اداره و انحلال حکومت فرقه دموکرات آذربایجان" اثری است از "کاوه بیات" که پنجاه و هشت سند تاریخی مهم را از سیاست‌های شوروی در قبال آذربایجان شامل می‌شود و اطلاعات گرانبهایی را از وقایع سال‌های 1320 تا 1325 هجری شمسی در اختیار خوانندگان و پژوهندگان قرار می‌دهد.حزب دمکرات آذربایجان به عنوان یک حزب سیاسی محلی در آذربایجان ظهور کرد. این حزب خواستار نوعی خودمختاری محلی بود و از حمایت اتحاد جماهیر شوروی برخوردار بود. دلیل حمایت اتحاد جماهیر شوروی ایجاد فشار برای کسب امتیاز نفت شمال بود. اما هدف اصلی روس‌ها از گرفتن امتیاز نفت شمال، نفوذ به مناطق شمالی ایران و آذربایجان ایران بود که برای جلوگیری از توسعه خاک ایران به پایگاه امپریالیستی علیه شوروی صورت گرفت.از دیدگاه رهبران شوروی، اگرچه رضاشاه برکنار و تبعید شد، ترکیب طبقاتی سیاستمداران ایرانی همچنان شامل اشراف زمیندار، محافظه‌کاران و همچنین نخست‌وزیران و وزیران بود. اتحاد جماهیر شوروی نماینده خود را برای دریافت امتیاز نفت شمال فرستاد، اما دولت ایران حاضر به گفت‌وگو در این باره نبود و مجلس ایران طرحی را برای ممنوعیت واگذاری هرگونه امتیاز نفتی به شرکت‌های خارجی تصویب کرد. این اقدام مجلس ایران از سوی سران شوروی غیردوستانه تلقی شد و موجب نگرانی آنان در مورد امنیت مرزهای مشترک خود با ایران شد. این موضوع و همچنین عوامل داخلی مانند آشنایی آذربایجانی‌ها با افکار سوسیالیستی به دلیل مرز مشترک با اتحاد جماهیر شوروی، ستم ملی در دوران سلطنت رضاشاه، فقر، حزب توده و آزادی اتحادیه‌های کارگری و سرانجام مبارزه دهقانان با زمین‌داران و فئودال ها، زمینه ظهور حزب دموکرات آذربایجان را فراهم کرد. "کاوه بیات" در این اثر سعی داشته که به طور جامع به علل داخلی و خارجی و نیز عینی و ذهنی ظهور حزب دموکرات آذربایجان بپردازد و ماهیت آن را بررسی کند. بنابراین با تجزیه و تحلیل "فرامین تاسیس، اداره و انحلال حکومت فرقه دموکرات آذربایجان"، این حزب را از منظری جدید و مدرن بررسی نموده است.

دیوان عطار: شرح احوال عطار

385,000 تومان
معرفی کتاب دیوان عطار: شرح احوال عطار
این کتاب، دیوان شیخ فریدالدین محمد عطار نیشابوری به تنظیم و نمونه خوانی و نظارت جهانگیر منصور است. در ابتدا شرح احوال عطار را توسط استاد بدیع الزمان فروزانفر داریم. در قسمتی از این شرح چنین می خوانیم: لقب او فريدالدّين است و در اين باب هيچ شك نيست، زيرا عوفى و ابنالفوطى و تمام كسانى كه شرح حالش را نوشتهاند اين لقب را آوردهاند و هم در پايان نسخه خطى ديوان عطار مكتوب در سنه ششصد و هشتاد و دو ]مجلس شماره 1268[ اين لقب مذكور است و از اين همه مسلم مىگردد كه او در قرن هفتم كه در نيمه اول آن قرن به شهادت رسيده و پس از آن، بدين لقب مشهور بوده است. شيخ عطار در قصائد و غزليات و در مثنويّاتش گاه خود را بهعنوان «فريد» ياد مىكند كه بىگمان مخفّف لقب او «فريدالدين» است. بنا بر روش معمول نزد بعضى از محدّثين و مورّخين كه به رعايت احتياط كلمه «الدين» را از پايان القاب مضاف به «دين» حذف مىكردهاند. شيخ ما در غالب قصائد و غزليات و ساير آثار خويش از خود به لفظ «عطّار» نيز ياد مىكند و معاصرين و ديگران هم او را بدين عنوان شناختهاند و شهرت اين عنوان به حدّى است كه نام و عناوين ديگر او را تحتالشعاع قرار داده و تقريبآ از خاطرهها برده است و علت شهرت او بدين نام آن است كه وى داروفروش بوده و طبابت مىكرده و در عرف چنين كس را عطار مىگفتهاند و هنوز هم مىگويند. شيخ ما چنانكه گفتيم عنوان «فريد» و «عطّار» را مانند تخلّص در قصايد و غزليات و در خطاب به خود در مثنوياتش مىآورد و گاه در محل واحد و با فاصله اندك هر دو عنوان را ذكر مىكند و از اينجا استنباط مىشود كه او به مناسبت وزن و يا بر حسب ميل خود گاه لفظ «فريد» و گاه «عطار» را در تعبير از خود اختيار مىنموده و نبايد تصور كرد كه او در اول «فريد» و در آخر عمر «عطار» تخلص مىكرده است زيرا آوردن اين دو تخلص در مثنويات دليل قاطع است كه چنين تصورى مبناى درست ندارد. ای گرفتار تعصب مانده دایماً در بغض و در حب مانده گرتو لاف از عقل و از لب می‌زنی پس چرا دم در تعصب می‌زنی
سفارش:0
باقی مانده:1

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت