دیباچه‌ای بر هنر جهان باستان

5,000 تومان

نگارنده در این کتاب با استفاده از زبانی ساده روند تحوّل آثار هنری را در دو ناحیه «بین‌النهرین» و «ایران باستان» با معرّفی برجسته‌ترین و شاخص‌ترین آثار هنری در هر ناحیه به اجمال بیان کرده است. این مطالعه از سه بخش پیش از تاریخ (دوره پارینه سنگی، میان سنگی، نوسنگی، فلزات و آهن)، بین‌النهرین (سومر، اکد، بابل و آشور) و ایران باستان (عیلام، هخامنشیان، سلوکیان، اشکانیان و ساسانیان) تشکیل شده است.

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

دیباچه‌ای بر هنر جهان باستان

نویسنده
وحیده حسینی
مترجم
——
نوبت چاپ ١
تعداد صفحات ۱۲۰
نوع جلد شومیز
قطع وزیری
سال نشر ١٣٩١
سال چاپ اول ——
موضوع
تاریخ
نوع کاغذ ——
وزن ۱۸۱ گرم
شابک 9786002780140
توضیحات تکمیلی
وزن 0.181 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “دیباچه‌ای بر هنر جهان باستان”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

وقتی کودکتان می گوید نه

22,000 تومان
نویسندگان این کتاب در بیست سال گذشته سفرهای زیادی کرده‌اند تا به والدین بیاموزند که چگونه فرزندان خود را بدون داد و بیداد و یا حتی کتک تربیت کنند، چگونه ویژگی‌های مادرزادی فرزندانشان را پرورش دهند و چگونه یاد بگیرند که والدینی آموزگار باشند. در طول راه هزاران پدر و مادر، پدربزرگ و مادربزرگ، معلمان و پرستاران کودک از آنها خواستند تا روش‌های کاربردی آسانی فراهم کنند تا به آنها در برانگیختن کودکانشان به همکاری کمک کند. این نویسندگان در درجه اول نیاز به این کتاب را در دنیای شتابزده و پریشان امروزه که روی لذت فوری تمرکز دارد، مشاهده کردند، آنها به وضوح دیدند که مردم با فشار دکمه‌ای کانال‌هال تلویزیونی و ماهواره‌ای را عوض می‌کنند تا آخرین اخبار را به دست آورند، بازی‌های کامپیوتری، تهیه غذای سریع توسط مایکروفر و... پس تعجب‌آور نیست که در این زمان والدین بیشتر و بیشتری مشاهده شوند که انتظار دارند فرزندانشان فوری با آنها همکاری کنند و وقتی کودکان پاسخ سریع نمی‌دهند، والدین به نق زدن‌، شرمنده کردن‌، احساس گناه دادن، تطمیع و تهدید فرزندانشان با کتک یادیگر اشکال خشونت پناه می‌آورند. این روش‌ها ممکن است کودکان را مجبور به انجام دادن خواسته والدینشان بکند ولی در نهایت اراده کودکان را تخریب می‌کند و عصبانیت و مقاومت به وجود می‌آورد. کودکان همکاری می‌کنند چون می‌ترسند که همکاری نکنند. نتایج زیانبار این روش‌ها در این کتاب توضیح داده شده است

کتاب نفت خام و سراب آبادانی

150,000 تومان
کتاب "نفت خام و سراب آبادانی: تجربه نفت در ادبیات داستانی مدرن ایران" توسط "رویا خوشنویس" نوشته و توسط انتشارات "شیرازه" منتشر شده است. این کتاب به نقد و تحلیل نقش نفت در ادبیات داستانی مدرن ایران می‌پردازد و ادعا می‌کند که ادبیات می‌تواند به عنوان پلی برای ارتباط میان مفهوم مدرنیته و عوامل نفتی که تاریخ معاصر ایران را تحت تأثیر قرار داده‌اند عمل کند.نویسنده این کتاب به تأثیرات نفت بر تاریخنگاری معاصر ایران اشاره می‌کند و نشان می‌دهد که نفت به عنوان یک عامل مهم در اتفاقات تاریخی ایران حضور داشته و ادبیات نیز تأثیر مستقیم از این تجربه‌ها برده است. نفت به عنوان یک سمبل مدرنیته و تحولات اقتصادی و اجتماعی به عنوان یک موضوع مهم در داستان‌ها و رمان‌های مدرن ایران ظاهر می‌شود.نویسنده همچنین بر این باور است که نفت و ورود مدرنیته نفتی تأثیراتی گسترده بر زبان و ادبیات ایران داشته‌اند. او به لکنت زبانی که نشان‌دهنده‌ی مقاومت در برابر شکست تجربه مدرنیته نفتی است، اشاره می‌کند. این لکنت زبانی در تفکرات فرهنگی و اجتماعی جامعه نیز مشهود است.کتاب "نفت خام و سراب آبادانی" تلاشی است برای درک عمیق‌تر نقش نفت در تاریخ و ادبیات ایران و تأثیرات آن بر زبان و فرهنگ ملی. این کتاب می‌تواند برای افرادی که به موضوعات ادبی و تاریخی علاقه‌مند هستند، منبعی ارزشمند باشد.

نظریه ادبی: معرفی بسیار مختصر

95,000 تومان
نویسنده در کتاب مهمترین مقوله های مربوط به نظریه را مطرح و بررسی کرده همچنین دیدگاه های گوناگون درباره هر یک را معرفی می کند. او از نقش نظریه در اندیشه درباره ادبیات، هویت انسانی، و قدرت زبان سخن می گوید و از این رهگذر، خواننده را با اندیشه های مربوط به دو دهه گذشته آشنا می کند. نویسنده یادآور می شود: نظریه میل به سلطه را در شما برمی انگیزد: امیدوار می شوید که با خواندن نظریه مفاهیمی را فراچنگ آورید که بتوانید به مدد آنها پدیده هایی را که به شما مربوط میشوند نظم دهید و درک کنید. اما نظریه سلطه را امکان ناپذیر میسازد، علتش هم فقط این نیست که همیشه چیزهای بیشتری هست که باید دانست. علت دیگرش، که دقیق تر... است این است که نظریه خود یعنی چون و چرا کردن در نتایج حاصله و فرضهایی که نتایج بر آنها بنا شده اند. ذات نظریه پنبه کردن رشته هاست، چون در مقدمات و مفروضات تردید میکند، در چیزهایی که فکر می کردید می دانید، بنابراین تاثیرات نظریه قابل پیش بینی نیستند. سلطه پیدا نکرده اید، اما همان جایی هم که قبلا بودید نیستید. در خوانده های خود به طرقی جدید تامل می کنید. پرسشهای متفاوتی دارید که بپرسید، و مفهوم ضمنی پرسشهایی را که در مورد خوانده هایتان مطرح می کنید بهتر درک می کنید. مباحث اصلی کتاب ذیل این موضوعات طرح شده است: نظریه چیستŒ، ادبیات چیست و آیا اهمیت داردŒ، ادبیات و مطالعات فرهنگی، زبان، معنا، تفسیر، فن بیان، بوطیقا، و شعر، روایت، زبان کنشی و هویت، هم ذات پنداری، و سوژه. پیوست کتاب نیز درباره مکتبها و جنبشهای نظری است. واژه نامه فارسی به انگلیسی و نمایه متن در انتهای کتاب آمده است.

کتاب زند هومن یسن

85,000 تومان
معرفی کتاب زند هومن یسن کتابی که «زند وهومن یسن» یا معمولا «بهمن یشت» خوانده می شود، شامل یک رشته حوادثی است راجع به آینده ملت و دین ایران که اورمزد وقوع آنها را به زرتشت پیشگویی می کند. این پیش آمدها، هرکدام در دوره مشخصی اتفاق می افتد، دوره ماقبل آخر که هنگام تاخت و تاز «دیوان ژولیده موی از تخمه خشم» و اهریمن نژادان چرمین کمر است، قسمت عمده متن کتاب را تشکیل می دهد. در این دوره، زنگیان و آوارگان و فرومایگان، سرزمین ایران را فرا گرفته، همه چیز را می سوزانند و می آلایند و تباه می کنند، تا آنجا که روستای بزرگ به شهر و شهر بزرگ به ده و ده بزرگ به دودمانی مبدل می شود و از آن دودمان بزرگ چیزی جز مشت استخوان بازنمی ماند. این تغییرات قهقرایی نه تنها بر مردمان؛ بلکه بر جانوران و رستنیها و عناصر طبیعت نیز طاری می گردد. در زمین و آسمان، نشانیهایی نظیر پاره ای از نشانیهایی که در تورات و انجیل نیز آمده است، پیدا می آید. در خورشید لکهایی ظاهر می شود، شیوع جنایات، بایری زمین، فساد جسمانی و روحانی مردم از علامات این دوره است. افسار دیو خشم گسیخته می شود و به همه چیز لطمه وارد می آورد. احکام و سنن، دیگر مراعات نمی شود، بادهای گرم و سرد می وزد؛ ولی باران نمی بارد. این احوال همواره سخت تر و تاریکتر می شود و اهریمن پیروزمندی خود را به آواز بلند اعلام می دارد؛ اما ناگهان در امید باز می شود و کتاب با لحن خوشبین تری به پایان می رسد

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت

رهبران جهان باستان (5) اسکندر مقدونی

3,000 تومان
در یک روز خوش پاییزی حول و حوش سال ٣٤٥ قبل از میلاد ، فیلیپ ، پادشاه مقدونیه ، پسرش اسکندر را به ملاقات یک تاجر اسب اهل حومه تسالی برد . مقدونی‌ها ، عاشق اسب بودند و اهالی تسالی به دلیل نزدیکی به دریای اژه ، هم به اسب‌های یونانی و هم به اسب‌های خارج از مرزهای یونان دسترسی داشتند . در بین اسب‌های فروشی ، یکی بوکفالوس نام داشت که به معنای « گاو سر » بود . روی سر این اسب نشانی بزرگ بود و سرش بیش از آن‌که شبیه اسب باشد ، شکلِ سر گاو بود . تاجر اسب او را برای فروش گذاشته بود، اما به پادشاه فیلیپ هشدار داد که این اسب خیلی سخت رام می‌شود . اسب دوازده سالش بود و به دلیل روح وحشی و قوی‌اش هرگز به طور کامل رام نشده بود . البته کلمات هشدارآمیز نمی‌توانست مقدونی‌ها را دلسرد کند ، چون آن‌ها عاشق چالش بودند . بهترین سوارکاران پادشاه فیلیپ یکی پس از دیگری جلو آمدند و سعی کردند بوکفالوس را رام کنند . یکی‌یکی پایین می‌افتادند ، و یا اصلاً نمی‌توانستند سوار اسب شوند . بعد صدای فریادی آمد : « چه اسبی را دارید از دست می‌دهید ! دلیلش این است که برای رام کردن او خیلی ناتوان و کم‌تجربه هستید . » او اسکندر بود . بعضی از آدم‌ها به دنیا می‌آیند که پیروز شوند ، در حالی که بعضی‌ها زاده می‌شوند که الهام‌بخش باشند یا برانگیزانند ؛ اسکندر هر سه ویژگی را داشت .