دیرینه‌شناسی دانش

95,000 تومان

معرفی کتاب دیرینه‌شناسی دانش

«دیرینه‌شناسی دانش به جست‌وجوی هیچ آغازی ترغیب نمی‌کند؛ دیرینه‌شناسی تحلیل را به هیچ حفاری یا عمق‌یابی زمین‌شناختی پیوند نمی‌زند. دیرینه‌شناسی در درون‌مایه‌ی عمومی توصیفی دلالت دارد که امر پیشاپیش گفته‌شده را در سطح وجودش مطالعه می‌کند: در سطح کارکرد گزاره‌ای که در آن اعمال می‌شود، در سطح شکل‌گیری گفتمانی که این امر پیشاپیش گفته‌شده به آن تعلق دارد، در سطح سیستم عمومی بایگانی که این امر پیشاپیش گفته‌شده با آن مرتبط است. دیرینه‌شناسی گفتمان‌ها را کردارهایی خاص در عنصر بایگانی توصیف می‌کند.»

کتاب دیرینه شناسی دانش، اثری نوشته ی میشل فوکو است که اولین بار در سال 1969 منتشر شد. جنون، جنسیت، قدرت، دانش—آیا این ها حقایق زندگی هستند یا صرفا کلماتی در زبان انسان؟ فوکو در مجموعه ای از پژوهش های درخشان خود، فرضیاتی پنهان را به سطح می آورد که بر شیوه ی زندگی و تفکر ما سلطه دارند.

کتاب دیرینه شناسی تاریخ ابتدا به تشریح این مفاهیم می پردازد و سپس، روابط میان دانش، زبان و اقدام را به شکلی ژرف و قابل همذات پنداری مورد تحلیل و بررسی قرار می دهد. این کتاب که خلاصه ای از انگاره های دیرینه شناسانه ی خود فوکو نیز هست، اولین قدم به سوی داشتن درکی جامع از شیوه ی کنونی زندگی ما است.

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات
کتاب دیرینه‌شناسی دانش
نویسنده
میشل فوکو
مترجم افشین جهاندیده, نیکو سرخوش
نوبت چاپ 9
تعداد صفحات
319
نوع جلد
شومیز
قطع
رقعی
سال نشر ——
سال چاپ اول ——
موضوع متون فلسفی
نوع کاغذ ——
وزن 360 گرم
شابک
9789641853121

 

توضیحات تکمیلی
وزن 0.360 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “دیرینه‌شناسی دانش”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF
اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

ایرانی‌ها

65,000 تومان
ایرانی‌ها غالباً، بسته‌ به‌ دیدگاهی‌ که‌ دارند، از درک‌ کلیت‌ امور غافل‌ می‌مانند. این‌ امر در مورد غربی‌ها نیز صادِق است‌. آنان‌ نیز تنها از دریچه‌ ایرانِ عصر پهلوی‌ یا ایرانِ عصر جمهوری‌ اسلامی‌ به‌ قضایا نگاه‌ می‌کنند. این‌ کتاب‌ ــ برخلاف‌ ایرانی‌ها و غربی‌ها ــ از ایرانِ پارسی‌ و اسلامی‌، از ایرانِ گذشته‌ و حال‌، از پیشرفت‌های‌ باشکوه‌ و غفلت‌زدگی‌های‌ نامیمون‌ سخن‌ می‌گوید. نویسنده‌ با ترسیم‌ رشته‌های‌ طولانی‌ تاریخ‌ و فرهنگ‌ ایرانی‌ کوشیده‌ است‌ کشوری‌ را بشناساند که‌ از بابت‌ موقعیت‌ جغرافیایی‌ برای‌ غرب‌ و از لحاظ‌ هویت‌ و عواطف‌ برای‌ تمام‌ ایرانی‌ها حائز اهمیت‌ است‌.

تمدن آزتک

180,000 تومان
مکزیکِ امروزی اسپانیایی نیست، ترکیبی از فرهنگ اسپانیایی و فرهنگ بومی است که پیش از فتوحات اسپانیایی‌ها شکوفا بود. بانفوذترین فرهنگ بومی متعلق به آزتک‌هاست که پیش از آمدن اسپانیایی‌ها قدرت را در دست داشتند. مکزیک بسیار مدیون آزتک‌هاست که حتی شامل نام کشور نیز می‌شود. مردمانی که امروزه آزتک نامیده می‌شوند خود را مکزیکا می‌خواندند. نام آزتک‌ها یادآور ماسک‌های پوشیده از گوهر، گاهشماری‌های سنگی عظیم و سرآذین‌های درهم‌بافته از پَر است. این نام بازتاب افسانه‌هایی است دربارۀ کاخ‌های مجلل پر از طلا، امپراتوری پهناور و پیوسته در حال جنگ، و خدایان تشنۀ خون که خواهان قربانی کردن انسان‌ها بودند. اما گاهی حقیقت شگفت‌انگیزتر از افسانه است و تمدن آزتک‌ها از جملۀ چنین حقایقی در تاریخ است.

زمان نگری و کیهان باوری در عصر صفویه

170,000 تومان
مؤلف این مجموعه را به اعتبار رویکرد زمان‌محورِ مورخان به جهان پیرامون خویش و باور آن‌ها به دخالت امور کیهانی در زندگی بشری، به ترتیب با دو مفهوم «زمان‌نگری» و «کیهان‌باوری»، ممتاز ساخته است. پژوهش در معنا و تأثیر این دو مفهوم در عرصه تاریخ‌نگاری عصر صفویه، با این پرسش اساسی آغاز شد که آیا ایده‌های کیهانی می‌توانسته بر محتوای تاریخ‌نگاری‌ها و نیز شیوه‌های تاریخ‌نویسی تأثیرگذار باشد؟ و اگر آری، چگونه؟ مؤلف با توجه به میراث غنیِ تاریخ‌نگاریِ عصر صفویه و نیز با ملاحظه آشنایی بیشتر با این دوره تاریخی، بر آن شد تا این پرسش را در زمینه تاریخ صفویه طرح کند. این مجموعه با نگرشی نو به زمان تاریخ‌نگارانه پایان می‌گیرد؛ نگرشی منتهی به یک راه‌حل عملی با هدف زُدایش افراط‌گرایی‌های مذهبی.

صد روز

59,500 تومان
صد روز نویسنده لوکاس برفوس مترجم دارا معافی‌مدنی نوبت چاپ 1 تعداد صفحات 232 قطع و نوع جلد سال انتشار

کتاب عشق با صدای بلند

375,000 تومان
معرفی کتاب عشق با صدای بلند اشعار نزار قبانی از همه رژیم های عربی که در کنار هم قرار گرفته اند ، قدرتمندتر توصیف شده است (لبنان دیلی استار). سلیحی الوادی با تأکید بر مرگ وی در سال 1998 ، نوشت: قببانی مانند آفتاب مانند آب ، نان و خورشید در خانه ی قلب هر عربی است.در شعر او هماهنگی قلب ، و در خون او ملودی عشق است. کتاب عشق با صدای بلند به زبان انگلیسی نیز ترجمه شده که این مجموعه اولین ترجمه ی آثار قبانی به زبان انگلیسی می باشد. قبانی شاعری با سادگی عالی ، صریح ، مستقل و خودمختار ، موسیقیایی ، با استفاده از زبان زندگی روزمره بود. او یک مبارز بی وقفه برای حقوق زنان بود و ابیات وی زیبایی های بدن زن و عشق را می ستاید. او ناسیونالیست عرب بود ، اما با این وجود از دیکتاتورهای عرب و عدم آزادی در جهان عرب انتقاد می کرد. او شاعر دمشق بود: “من دمشقی هستم.اگر بدن من را جدا کنید ، انگور و سیب از آن بیرون می آید. اگر رگهای من را با چاقوی خود باز کنید ، صدای خون کسانی که درگذشته اند را ، در خون من می شنوید.  

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت