دیوان حافظ

300,000 تومان

دیوان‌ حافظ‌ یکی‌ از برجسته‌ترین‌ یادگارهای‌ ادبیات‌ کهن‌ ایران‌ است‌ که‌ در کنار دیگر متون‌ نظم‌ و نثر فارسی‌ همچون‌ شاهنامه‌ی فردوسی‌، کلیات‌ سعدی‌، مثنوی‌ و غزلیات‌ مولانا و خمسه‌ نظامی‌ ـ که‌ براستی‌ ارکان‌ قومیت‌ و ملیت‌ ایرانی‌ هستند ـ بر تارک‌ یادگارهای‌ ادبیات‌ کهن‌ جهان‌ می‌درخشد.

موجود در انبار

توضیحات

دیوان حافظ

نویسنده
خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی
تصحیح و تحقیق
محمد قزوینی، قاسم غنی
نوبت چاپ ٨
تعداد صفحات ٤١٤
نوع جلد زرکوب
قطع رقعی
سال نشر ١٤٠٢
سال چاپ اول ١٣٧٧
موضوع
——
نوع کاغذ ——
وزن 574 گرم
شابک
9789643112097
توضیحات تکمیلی
وزن 0.574 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “دیوان حافظ”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Samaneh Fathi
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

مه مانی

15,000 تومان
لباس های پیرمرد رنگ و رورفته و پوسیده به نظر می رسید . انگار نور تند و مستقیم سالیان تارو پودش را به نیش كشیده باشد ، كافی بود دست بهشان بزنی تا از هم وا بروند. پیرمرد سرش را خاراند و دستش را توی بقچه كرد و نان خشكی بیرون آورد و سق زد. چق چق جویدن نان خشك در فضای خالی و سوت و كور میدانگاه پیچید و در دل شیری كور مه فرو رفت.

سامار

120,000 تومان
رمان سامار روایتگر دو داستان موازی از زندگی دو زن است. "چمان بانو" زنی سنتی در دوران حکومت پهلوی اول و «شیدا» زنی مدرن در روزگار فعلی. نقطه مشترک این دو زندگی نشأت گرفته از روایت خیانت‌های دو سویه‌ای است، معلول ناتوانی این دو زن در زایش و فرزند آوری. «سامار» دغدغه‌های این دو زن را با توجه به تفاوت‌های بارز در سبک زندگی و بستر اجتماع از پس این ناتوانی و مصایب متعاقب آن به خواننده ارائه می‌کند: «دست چپم را می‌گذارم زیر گوشم. صدای تالاپ تالاپ قلبم را می‌شنوم. چقدر دلم برایش می‌سوزد. باید حداقل یکی دو باری توی این همه سال خواسته باشد گوشه‌ای لم بدهد و نفسی تازه کند و مسئولیتش را بیندازد گردن دیگری. چشم‌هایم را که می‌بندم دو تا قطره اشک همزمان از دو چشمم می‌چکد. اشک چشم راستم پشت سد بینی‌ام گیر می‌کند. مهران می‌پرد وسط میل‌باکسم. وسط خواب‌هایم. وسط کوبش قلبم.» «سامار» دومین رمان الهام فلاح پس از "زمستان با طعم آلبالو" است.

روز گودال

3,500 تومان
« روز گودال» مجموعه‌ای از ١٤ داستان کوتاه و بلند است که بنا به گفته‌ی نویسنده، زمان تألیف این داستان‌ها را می‌توان به دو بخش کلی قبل و بعد از سفر او تقسیم کرد. داستان‌هایی چون «زنی که رفت تا بایستد» و « نه، هیچ چیز » از جمله داستانهایی هستند که پیش از سفر جهانگردی این نویسنده که در سال ١٣٨٤ انجام شد، نوشته شده‌اند. داستانهایی چون «جاده پشت خانه» ، «من در آب زیبا هستم» ، «زن رودخانه» و «روز گودال» دیگر داستانهایی هستند که نویسنده از نظر زمانی بعد از این سفر نوشته است . شکوفه آذر درباره تأثیر سفر بر داستانهایش معتقد است: «هرچه بیشتر داستان را شناختم ، بیشتر فهمیدم که بدون جهان‌بینی و هستی‌شناسی ، آنچه نوشته می‌شود ، نهایتاً داستانی خوش‌ساخت ، اما کم عمق و در نتیجه کم تأثیر است.» او همیشه احساس می‌کرده یک‌ جای کار می‌لنگد و جهان‌بینی چیزی نیست که صرفاً از طریق مطالعه و زندگی روزمره کسب شود . بنابراین ، دنبال ماجراجویی می‌رود و آنگاه که برمی‌گردد با چشم دیگری به کشورش می‌نگرد و آنگاه حاصل سفرهای کولی‌وار بینشی را به او می‌دهد که در برخی از داستانهای روز گودال نمود می‌یابد. چرا که از دید نویسنده، زندگی به مثابه فرایند شناخت هستی درون و بیرون است همان‌طور که ادبیات.

تنهایی در انجمن نوابغ و احمق‌ها

11,000 تومان
دراین فكرم كه باید سفری به تهران بروم، وسایلم را بیاورم و پول رهن انبار را بگیرم،لازمم خواهدشد. بعد برمی گردم، یعنی ذهننم برمیگردد و گذشته را دوره می كند.یاد خانم مهندس پارسی گو می افتم و یاد زنم، كه حالا دیگر حتما باید بگویم زن سابقم.

اخگر پردیس

55,000 تومان
این‌ کتاب‌ از سه‌ گانه‌ اسکندر است‌ و سرگذشت‌ اسکندر جوان‌ را از کودکی‌ تا بیست‌ سالگی‌ یعنی‌ زمانی‌ که‌ بر جای‌ پدر مقتولش‌ شاه‌ فیلیپ‌ نشست‌، روایت‌ می‌کند. سال‌هایی‌ که‌ اسکندر بین‌ ستایش‌ پدرش‌، بیزاری‌ از او و عشق‌ به‌ او درمانده‌ بود. اسکندر از عشق‌ حسادت‌آمیز و نابودکننده‌ مادرش‌ المپیاس‌ حذر می‌کند. به‌ روزهای‌ دور می‌اندیشد و اسبش‌ بوکفال‌ را تربیت‌ می‌کند. به‌ کسوت‌ شاگردی‌ ارسطو درمی‌آید کتاب‌ اخگر پردیس‌ در ٦٢٢ صفحه‌ به‌ بازار کتاب‌ عرضه‌ شده‌ است‌...

من‌ مجردم‌ خانوم

4,500 تومان
درِ یکی‌ از اتاِها بسته‌ بود. آن‌ را باز کرد و بی‌آن‌ که‌ تو برود گردن‌ کشید و داخلش‌ را دید. در را بست‌ و به‌ آن‌ یکی‌ رفت‌. چشمش‌ به‌ تشک‌ و متکای‌ دونفره‌ای‌ که‌ روی‌ زمین‌ پهن‌ بود افتاد. گودیِ به‌ جا مانده‌ از دونفری‌ که‌ تویش‌ خوابیده‌ بودند هنوز دست‌ نخورده‌ مانده‌ بود. مینا نزدیک‌ درِ اتاِ آمد و گفت‌: «باید ببخشین‌ که‌ یه‌کم‌ به‌ هم‌ ریخته‌ است‌. می‌خواستم‌ روتشکی‌ها رو بشورم‌ که‌...»