راز فال ورق رمان فلسفی

195,000 تومان

کتاب راز فال ورق رمان فلسفی نوشته یوستین گوردر ترجمه عباس مخبر توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات ملل، رمان خارجی، داستان های خارجی به چاپ رسیده است.
داستان این رمان فلسفی درباره پسری به نام «هانس توماس» است که مادرش سال ها قبل همسر و فرزندش را ترک کرده است.
پدر خانواده پس از دیدن عکس همسرش در مجله مانکن ها متوجه می‌شود که او در یونان زندگی می‌کند و در نتیجه تصمیم می‌گیرد به جست‌وجوی همسرش برود. هزینه این سفر را پدر طی یک بخت آزمایی برنده شده‌است و مسافرت با اتومبیل فیات شخصی صورت می‌گیرد. چند لایه بودن ماجرای داستان، به‌قدری دوست‌داشتنی است که مدت‌ها پس از مطالعه آن، همچنان به ماجراهای دریانورد در جزیره، خشت‌های مو نقره‌ای و تکِ دل غمگین فکر خواهید کرد. رمان «راز فال ورق» یافته های عمیق فلسفی را در قالب داستانی ساده و در عین حال معمایی و تخیل برانگیز به خواننده منتقل می کند. در این کتاب نشانه های آشکاری از اندیشه فیلسوفانی چون سقراط، افلاطون و فردریش نیچه به چشم می خورد.
یوستین گوردر در این کتاب نیز چون اثر پرآوازه دیگرش، دنیای سوفی توانایی ادبی خود را در آمیختن جهان‌های واقعی و تخیلی و جهش از یکی به دیگری و نیز درهم بافتن داستانی پر فراز و فرود را با پرسش‌هایی فلسفی و هستی‌شناختی، نشان می‌دهد. سفر هانس و پدرش از نروژ تا یونان سفری واقعی است اما در ضمن آن، هانس کتابی جادویی با نوشته‌هایی ریز پیدا می‌کند که در آن چهره‌های روی ورق جان می‌گیرند و ماجراهای خیالی این کتاب مینیاتوری با داستان زندگی خود او درهم می‌آمیزند و در خلال آن، تاملات متفکرانه پدرش او را با مسائل بزرگ حیات آشنا می‌سازد.» در قسمتی از کتاب می‌خوانیم: «شاید در باغ با یک مریخی برخورد نکنی، اما به احتمال زیاد روزی با خودت برخورد خواهی کرد. روزی که این اتفاق بیفتد نیز احتمالا از ترس جیغ کوتاهی خواهی کشید، و چنین واکنشی کاملا درست است چون این قضیه که تو درک کنی یک موجود زنده ساکن در یک سیاره، برجزیره ای کوچک در کاینات هستی، هر روز برایت اتفاق نمی‌افتد
معرفی مباحث کتاب راز فال ورق رمان فلسفی
یک سرباز آلمانی سوار بر دوچرخه در جاده روستایی نمایان شد
پخداوند در عرش اعلا نشسته و به مردمی که به او توچه ندارند می خندد
تزیین کف جنگل در فاصله ای چنین دور از مردم کمی عجیب است
آنچه در دستان خود داشتم یک کتاب کوچک بود
شنیدم که پیرمرد در اتاق زیر شیروانی به این سو و آن سو می رفت
نوشابه ای که بیش از هزار بار بهتر است
یک سیاره اسرارآمیز
ماند گردبادی از سرزمین بیگانه

فقط 2 عدد در انبار موجود است

شناسه محصول: 9789643053369 دسته: , , برچسب: ,
توضیحات

راز فال ورق رمان فلسفی

نویسنده یوستین گوردر
مترجم عباس مخبر
نوبت چاپ 34
تعداد صفحات 328
قطع و نوع جلد رقعی شومیز
سال انتشار 1402
شابک 9789643053369
حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.47 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “راز فال ورق رمان فلسفی”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

پژوهشی در قصه اصحاب کهف: داستان هفت خفتگان

3,200 تومان
پژوهشی در قصه اصحاب کهف: داستان هفت خفتگان نویسنده جلال ستاری مترجم نوبت چاپ 1 تعداد صفحات 128 قطع و

کتاب چشمان تو قاتل منند

6,000 تومان
معرفی کتاب چشمان تو قاتل منند این ترجمه به نوعی یک بازسرایی آزاد است. در بعضی قسمت ها سعی شده که ترانه ها آن زیبایی های زبانی و تمثیلی و تصویری را که در برگردان مو به مو به علت اختلاف واژگانی از دست می دانند ، با عبارات و تعابیر تازه بازیابند و در عین حال به چهارچوب اصلی شان خدشه یی وارد نشود. . . .

کتاب مالکوم ایکس قدم اول

80,000 تومان
معرفی کتاب مالکوم ایکس قدم اول نوشته برنارد آکوینا داکتر این کتاب روایتی است از زندگی مالکوم ایکس ، سر خوردگی ها ، سختی ها و گمگشتگی های دوران جوانی اش که عاقبت با پیوستن به مبارزات سیاه پوستان در آمریکا به مسیری افتاد که از او قهرمانی برای یک نسل از این مبارزان ساخت. کتاب حاضر توسط خانم فریبا امیری ترجمه شده و در انتشارات شیرازه به چاپ رسیده است.

متعلقات و ملحقات

397,000 تومان
کتاب متعلقات و ملحقات (مجموعه مقالات شوپنهاور) نوشته آرتور شوپنهاور ترجمه رضا ولی یاری توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات ملل، مجموعه مقالات، فلسفه به چاپ رسیده است. کتاب حاضر شامل گزیده هایی از مجموعه مقالات دوجلدی شوپنهاور، با عنوان متعلقات و ملحقات، است که البته بخش اعظم این مقالات را در برمیگیرد. متعلقات و ملحقات، علاوه بر اینکه نخستین کتابی بود که طعم شهرت را به شوپنهاور چشاند و نام او را سر زبانها انداخت و پس از آن بود که مردم متوجه اصل فلسفه ی او و آثار اصلی اش شدند، پر است از عبارات درخشان و جملات نغز و سخنان تازه و بدیعی که خواندن شان برای خواننده بسیار لذت بخش، هیجان انگیز، و آموزنده خواهد بود. معرفی مباحث کتاب متعلقات و ملحقات پاره گفتارهایی در باب تاریخ فلسفه درباره تاریخ فلسفه فلسفه ی پیشاسقراطی سقراط افلاطون ارسطو رواقیان نوافلاطونیان غنوسیان اسکوتوس اریگنا مکتب مدرسی فرانسیس بیکن فلسفه متاخرین شفاف سازی های بیشتر درباره فلسفه ی کانتی برخی ملاحظات درباره فلسفه خودم درباب فلسفه در دانشگاه ها در باب فلسفه و روش آن

جغرافیای تاریخی کشورهای اسلامی(جلد دوم)

175,000 تومان
جغرافیای تاریخی کشورهای اسلامی(جلد دوم ) نویسنده دکتر حسین قرچانلو مترجم —————- نوبت چاپ 4 تعداد صفحات 592 نوع جلد

کلکسیون کلاسیک : سفر به مرکز زمین

23,000 تومان
توضیح کتاب : رمان سفر به مرکز زمین، اثر ژول ورن بوده و ماجرای سفر یک پرفسور آلمانی به نام اوتو لیدن‌براک به همراه برادرزاده‌اش را نقل می‌کند. آن دو بعد از رمزگشایی کتابی 700 ساله به زبان رومی در می‌یابند که می‌شود از دهانه آتشفشان به مرکز زمین رسید. آن‌ها با کمک یک راهنما به نام هانس این سفر را آغاز می‌کنند. از دهانه آتشفشان در روز و ساعتی معین پایین می‌روند، دایناسورها و حیوانات ماقبل تاریخ را میبینند و با خطراتی مواجه می‌شود و سرانجام هنگام بیرون آمدن ... اکنون که به رخدادهای آن روز پرحادثه فکر می‌کنم، سخت می‌توانم واقعیت ماجراجویی‌هایم را باور کنم، ماجراجویی‌هایی شگفت‌انگیز که وقتی یادشان می‌افتم، بهت زده می‌مانم. عمویم مردی آلمانی بود که با خاله‌ام، زنی انگلیسی، ازدواج کرد. عمو که به خواهرزاده‌ی یتیم و بی‌پدرش بسیار وابسته بود، من را دعوت کرد تا در خانه‌اش در سرزمین پدری، زیرنظر خودش مطالعه و تحقیق کنم. خانه در شهری بزرگ بنا شده بود و عمویم، استاد فلسفه، شیمی، زمین‌شناسی، کانی‌شناسی و علوم دیگر بود. یک روز که در آزمایشگاه وقت می‌گذراندم و عمویم خانه نبود، ناگهان احساس کردم باید بافت‌های بدنم را بازسازی کنم، یعنی گرسنه‌ام شد. می‌خواستم بروم سراغ آشپز فرانسوی‌مان که عمویم، پروفسور لیدنبروک، ناگهان در خانه را باز کرد و با عجله از پله‌ها آمد بالا. - اَکسِل ... اکسل ... اکسل... - با عجله راه افتادم، اما پیش از آنکه به اتاقش برسم، در حالی که پله‌ها را سه‌تا‌یکی می‌پریدم، پای راستش را محکم روی زمین کوبید: «اکسل ...» و با لحنی سراسیمه گفت: «داری می‌آیی بالا؟»