راهبردهای نمایشنامه نویسی جدید

2,750 تومان

این کتـاب برای دانشجویان رشته ادبیات نمایشی ـ گرایش نمایش در مقطع کارشناسی به عنوان منبع اصلی درس اصول و فنون نمایشنامه‌نویسی به ارزش 4 واحد و در مقطع کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی به عنوان منبع اصلی درس کارگاه نمایشنامه‌نویسی پیشرفته به ارزش 4 واحد ترجمه شده است.

فهرست:
پیشگفتار
1. راهبردهای نمایشنامه‌نویسی جدید: نمای کلی و اصطلاحات
بخش اول: راهبردهای مربوط به زبان و شخصیت
2. در باب چند آواییگی و ژانرهای گفتاری
3. چندصداییگی و نمایشنامه آمیخته
4. بعد تئاتری شخصیت
5. لن جنکین و درام‌پردازی شخصیت: از نقشواره‌های صحنه‌ای تا کهن‌الگوها
6. اریک اُورمایر: برخی از اصول تبدیل شخصیت
7. مک ولمن: شخصیت زبان‌بنیاد
بخش دوم: راهبردهای مربوط به فرم و ساختار
8. ضربان گفتگویی
9. صحنه‌ها، پرده‌ها و بازنگریها
10. مبانی مونولوگ امروزی
11. مونولوگ گفتگویی: ساختار و پادساختار
کتاب‌شناسی
نمایه
واژه‌نامه انگلیسی به فارسی
واژه‌نامه فارسی به انگلیسی

در انبار موجود نمی باشد

شناسه محصول: 9789645302526 دسته: , برچسب: , ,
توضیحات

راهبردهای نمایشنامه نویسی جدید

نویسنده
پل کاستانیو
مترجم
مهدی نصراله زاده
نوبت چاپ 2
تعداد صفحات 288
نوع جلد شومیز
قطع وزیری
سال نشر 1387
سال چاپ اول —–
موضوع
هنر
نوع کاغذ ——
وزن 0 گرم
شابک
9789645302526
توضیحات تکمیلی
وزن 0.0 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “راهبردهای نمایشنامه نویسی جدید”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

درآمدی بر نظریه ‌های مدیریت دولتی

16,000 تومان
باید اذعان کرد که دانش اداره دولت و حکومت در ایران مسیری طولانی تا رسیدن به جایگاه مطلوب در پیش دارد و در درجه اول نیازمند وجود متونی است که منسجم بوده و از جامعیت برخوردار باشند. کتاب حاضر که دربرگیرنده مجموعه نسبتاً جامعی از نظریات مطرح در حوزه مدیریت دولتی است، گام کوچکی در راستای غنا بخشیدن به ادبیات این رشته در کشور است. در این کتاب تاریخچه مختصری از ادبیات مدیریت دولتی از آغاز تا به امروز و همچنین بخشی از نظریه‌های مربوط به اداره دولت و حکومت ارائه می‌شود . به منظور سهولت در درک و شناخت نظریه ها و دیدگاه‌های مربوط به اداره دولت و حکومت و همچنین به لحاظ اشتراکاتی که شماری از آنها در مبانی و جهت‌گیری‌های نظری دارند، در چهارچوب رویکردهایی کلان بررسی می‌شوند .اما نکته مهمی که کتاب روی آن تمرکز دارد، موضوع بسیار مهم «دوگانگی سیاست اداره» است. در این کتاب تلاش بر این است تا رویکردهای مختلف مطرح شده در رابطه با اداره دولت و حکومت، با محوریت دوگانگی سیاست ـ اداره بررسی و در تشریح هر رویکرد، دیدگاه آن نسبت به روابط بین سیاست و اداره نیز تحلیل شود. همچنین از آنجا که بوروکراسی به منزله مهم‌ترین ساختار اداری تا به امروز در اداره دولت و حکومت تداوم یافته و همچنان پابرجا مانده است، به موازات بحث در مورد سیاست و اداره، این مفهوم نیز تحت هر رویکرد بررسی خواهد شد. فهرست : پیشگفتار مقدمه فصل اول: دولت و مدیریت دولتی فصل دوم: مدیریت دولتی سنتی فصل سوم: اداره دولتی نوین فصل چهارم: مدیریت دولتی نوین فصل پنجم: نهضت بازآفرینی دولت فصل ششم: خدمات دولتی نوین فصل هفتم: مدیریت دولتی در آینده: روندهای عملی فصل هشتم: تحلیل و نتیجه‌گیری منابع واژه‌نامه نمایه اعلام نمایه موضوعی

گرمازده

8,500 تومان

در بخشی از کتاب گرمازده می‌خوانیم

نزدیک دو نیمه‌شب بود که تلفن به صدا درآمد. گوشی را برداشتم و با صدایی که تلاش می‌کردم خواب‌آلود به‌نظر نیاید سلام کردم. از توی گوشی صدایی نمی‌آمد. چند لحظه بعد، در فاصله‌ی قورت دادن آب دهانم، صدایی مثل موج‌های کم‌رمق دریا، که از دور به گوش برسد، می‌شنیدم که با قطع‌و‌وصل شدن یک دستگاه دیجیتال خودکار درمی‌آمیخت و مرا مطمئن می‌کرد برای منتقل شدن صدایم باید بیشتر صبور باشم. «الو؟! الو! صدای منو می‌شنوی؟» مادرم پشت تلفن بود. هنوز عادت نکرده بود برای رسیدن صدایش منتظر بماند، با وجود این‌که چند‌بار برایش توضیح داده بودم که صدای او از میان نوارهای کابل زمینی تلفن باید به ماهواره‌ای که در هوا پرسه می‌زند برسد و از آن‌جا به ماهواره‌ی دیگری که هزاران کیلومتر دورتر در آسمان شهر خودمان سرگردان است مخابره شود و از آن‌جا دوباره بیاید روی زمین و در این مرحله صدایش بار دیگر باید از امواج دیجیتالی به پیامی مغناطیسی تبدیل شود، وارد جعبه‌ی تقسیم عظیمی بشود که تلفن‌های دریافتی را تفکیک می‌کند و صداها را هُل می‌دهد توی سیم‌های نازک و تازه از این‌جا به بعد است که انگار صدایش از شهر خودمان به گوش پسرش می‌رسد، انگار که فاصله همان دو خیابان بی‌مقدار همیشگی است. وقتی باید منتظر می‌ماند من جوابش را بدهم سؤال بعدی را می‌پرسید و مضطرب می‌شد که صدایش به گوش ما نمی‌رسد. به هر ترتیب پاسخش را دادم و از این‌که او در این نیمه‌شب بارانی و دم‌کرده به چیزی که بارها به او آموزش داده بودم اهمیت نمی‌داد ناراحت نبودم.

پرسش‌های بزرگ فلسفی

590,000 تومان
تا پیش از تاسیس آکادمی افلاطون فیلسوف موجودی بود دوست‌دار دانش و حکمت. فردی که می‌اندیشید در میان جهان، سردرگم در لایتناهی کیهان، بی‌خود از خویش، مردد در نقطه‌ی آغاز و اتمام دنیا. اما با کلاسیک شدن حکمت فلاسفه‌ی دوران باستان فلسفه مسیری برعکس در پیش گرفت. فیلسوف دیگر به سوالات بزرگش نمی‌اندیشید بلکه به مرور حکمت پیشینیان مشغول شد و به قیاس مکاتب مختلف دست زد. کتب بسیاری درباره‌ی تاریخ فلسفه نگاشته شده است بر اساس تقسیمات زمانی و مکانی یا مکاتب و جریانات اصلی، اما کمتر کتابی است که به سرآغاز فلسفه بازگردد. هدف مؤلفان کتاب «پرسش‌های بزرگ فلسفی»، پرسه زدن در میان سوالات اساسی بشر است. پرسش از معنای زندگی، چیستی ما و جهان، هستی، اصول نخستین یا اولی، خدا و عدالت و آزادی، زیبایی و اخلاق، آغاز و فرجام کار ما و جهان و حقیقت. مولفان کتاب در این اثر به جهان ایده‌های اساسی فلسفه می‌روند تا با بهره‌گیری از حکمت حکیمان و دانش عالمان، از بودا تا نیچه و از سلیمان تا کامو، شعار اساسی فلسفه را بسنجند هر چند در پاسخ آن هم‌چنان مثل حکمای قدیم مردد باشند. «خودت را بشناس» پس از هزاران سال هم‌چنان شعار هر کسی است که جویای حقیقت است و با کوشش در یافتن معنای آن و گریز از تکرار دانش پیشینیان و یافتن کلان پاسخ‌ها می‌فلسفد.
سفارش:0
باقی مانده:1

شاخ

30,000 تومان

در بخشی از کتاب شاخ: مجموعه داستان پیوسته می‌خوانیم

دورتادورمان پر شده بود از پوست‌تخمه. با پوتین کمی پخش‌شان کردم. پارچ آب را برداشتم و چند قلپی خوردم و نشستم روی کیسه‌شن‌ها. پکی به سیگار زدم و با چشم دنبال مرغه گشتم. پشت تانکر، با پا خاک را جابه‌جا می‌کرد و دنبال چیزی می‌گشت. خروسه از چاله‌ی جلو تانکر آب می‌خورد. سیراب که شد باز سینه جلو داد و قبراق راه افتاد. نگاهی به اطرافش کرد و دوید طرف مرغه. مرغه هفت‌هشت متری دور شد و رفت زیر تویوتای ستوان. خروسه باز خیز برداشت و رفت سمت ماشین. مرغه آمد پای تپه. خروسه قدم‌زنان رفت طرفش. مرغه فاصله گرفت و دور شد. ‌رفت نزدیک تانکر. خروسه دوید و نوکی به گردنش زد. مرغه پرید و بال‌بالی کرد و رفت زیر تانکر. خروسه ایستاده بود و نگاه می‌کرد. مرغه انگار که توی باغ نباشد شروع کرده بود با پا زیرش را تمیز می‌کرد. خروسه همان‌طور ایستاده بود. چند قدمی نزدیک شد و باز ایستاد. مرغه گرفتار تمیزکاری بود. چند قدم دیگر هم جلو رفت مرغه چرخیده بود و به چیزی نوک می‌زد. خروسه دوید و گردنش را گرفت. مرغه کمی جلو رفت. خروسه چرخید و سوارش شد. با‌هم جابه‌جا شدند. خروسه پس‌ِ گردنش را گرفته بود و ول نمی‌کرد. باز جابه‌جا شدند. خروسه سوار بود. تکان‌تکانی داد و پسِ ‌گردن را ول کرد. مرغه دوید و چند قدمی دور شد. خروسه همان‌جا ایستاده بود و نگاه می‌کرد؛ درست مثل بچه‌پرروها. پوست‌تخمه‌ای که مزه‌اش را گرفته بودم پف کردم بیرون و تخمه‌ی دیگری انداختم دهنم. کمی آب خوردم. ساعت نداشتم و نمی‌دانستم چه‌قدر از پستم مانده. خسته شده بودم و گرما داشت نم‌نم اذیت می‌کرد. سیا برای تحویل پست معمولاً کمی دیرتر می‌آمد. پتو تکانی خورد و ستوان از سنگر زد بیرون. سرش را عینهو گاو انداخت پایین و یک‌راست رفت و سوار ماشین شد. اَن‌آقا باز پر‌رو شده بود. اشتباه کردم، نباید تحویلش می‌گرفتم. منتظر شد تا سیا بیاید. سیا لیوان چایی به‌دست آمد بیرون.
سفارش:0
باقی مانده:1

پدر سرگی

110,000 تومان
کتاب «پدرسرگی» داستانی هشتادصفحه‌ای از لیو تالستوی است که در سال 1911 به چاپ رسید. داستان مرد مؤمنی که شبی پسری را شفا می‌دهد و از آن به بعد، مادر پسرک بین همه پخش می‌کند که پدر سرگی شفادهنده است و جمعیتی را برای شفا به سوی او می‌فرستد. مضمون داستان در مورد جست‌وجو و کشف معنای زندگی است. اما این بار یک انسان عادی و یک کارمند نیست که معنای آن را گم کرده؛ بلکه یک مرد خداشناس است. پدرسرگی در ابتدا خودش است و در تنهایی‌اش نیازی نیست کاری انجام دهد که مؤمن بودنش را به کسی ثابت کند؛ اما هر چه بیشتر با مردم در تماس قرار می‌گیرد و با آن‌ها درمی‌آمیزد، ایمانش ضعیف‌تر می‌شود... در بخشی از داستان می‌خوانیم: «گذشته از رسالت کلی‌اش در زندگی، که خدمت به تزار و میهن بود، هميشه هدفی دیگر نیز داشت که آن را دنبال می‌کرد و این هدف، هرقدر هم ناچیز بود، او تمام توان خود را صرف رسیدن به آن می‌کرد و برای آن زنده بود تا به آن دست یابد. اما همین‌که به آن دست می‌یافت هدف دیگری در آگاهی‌اش سر برمی‌کشید و جای هدف گذشته را می‌گرفت. همین میل به بی‌همتایی و تلاش برای چیزی که او را شاخص و از دیگران ممتاز کند - تمام زندگی‌اش تا در بند می‌داشت. و به‌این‌ترتیب بود که وقتی افسر شد هدفش این بود که در حرفه‌ی نظام به بالاترین درجه‌ی کمال برسد. و به‌زودی افسری نمونه شد. گرچه عیب بزرگش اصلاح‌ناشده ماند و از مهار کردن تندخشمی خود کماکان عاجز بود و این ضعف او را به کارهای ناپسندی می‌کشاند که برای موفقیتش زیان داشت.»
سفارش:0
باقی مانده:3

غريبه

150,000 تومان

در بخشی از کتاب غریبه می‌خوانیم

درِ ماشین محکم بسته می‌شود. ماشین را با نگاهم دنبال می‌کنم که از راه فرعی می‌راند و وارد جاده می‌شود. این بیرون ظلمات است و چشم چشم را نمی‌بیند. صدای جیرجیرک‌ها و موجودات شب‌زی از لای بوته‌های کانولا شنیده می‌شود. نگاهی به دوروبرم می‌اندازم. من این‌جا بزرگ شده‌ام. تمام دنیایم در این‌جا خلاصه می‌شود و هیچ‌وقت کنجکاوی چندانی به دنیای بیرون نداشته‌ام. هرگز فکرش را هم نمی‌کردم که ممکن است روزی سروکارم به دنیاهای ناشناخته بیفتد. به آسمان پُرستاره‌ی بالای سرم نگاه می‌کنم. همان آسمان پُرستاره‌ی همیشگی. تمام عمرم به این آسمان پُرستاره‌ چشم دوخته‌ام. تنها آسمانی که تابه‌حال دیده‌ام. تمام آن ستاره‌ها، ماهواره‌ها، ماه. می‌دانم که ماه بسیار دور است. اما امشب خیلی عجیب به نظر می‌رسد. تابه‌حال هیچ‌وقت به‌اش فکر نکرده بودم، اما اگر من می‌توانم همه‌ی این‌ها تمام ستاره‌ها و ماه را از این‌جا با چشمان خودم ببینم، آیا این خودش مفهوم فاصله را زیر سؤال نمی‌برد؟ به داخل خانه که برمی‌گردم همه‌جا سوت‌وکور است. هِن باید خواب باشد. این کارش کمی عجیب است. یعنی بدون این‌که منتظر بماند تا کمی درباره‌ی آن‌چه رُخ داده گپ بزنیم رفته بالا و خوابیده؟ لابد خیلی خسته است. دلیل دیگری نمی‌تواند داشته باشد. یک ناآشنا با خبرهایی باورنکردنی، بدون اطلاع قبلی، ناگهان دم‌در خانه‌ی ما ظاهر شد. پس درک می‌کنم اگر هِن خسته شده باشد. چراغ اتاق‌نشیمن را خاموش می‌کنم. لیوان خالی آب و بطری آبجو را از روی میز برمی‌دارم و به آشپزخانه می‌برم و روی کابینت کنار سینک می‌گذارم. درِ یخچال را باز می‌کنم، نگاهی به داخلش می‌اندازم، اما چیزی برنمی‌دارم. هوای خنکی که از داخل یخچال بیرون می‌زند احساس خوشایندی دارد. در تاریکی از پله‌ها بالا می‌روم. روی هر پله می‌ایستم و به قاب عکس‌های روی دیوار نگاه می‌کنم. یادم نیست آخرین‌بار کِی این کار را کردم: این‌که روی پله‌ها بایستم و به این عکس‌ها نگاه کنم. به خاطر نبودِ نور مجبورم به دیوار نزدیک‌تر شوم. سه قاب‌ عکس کنار هم از دیوار آویخته شده: یک عکس از من و هِن با همدیگر و دو عکس هم از هر کدام از ما به‌تنهایی.