راهبردها و فنون طراحی آموزشی

29,000 تومان

در انبار موجود نمی باشد

شناسه محصول: 9786000201418 دسته: , , برچسب: , ,
توضیحات

راهبردها و فنون طراحی آموزشی

نویسنده سینتیا بی،لشین جولین پولاک، چارلز ام، رایگلوث
مترجم دکتر هاشم فردانش
ناشر انتشارات سمت
تعداد صفحات 336
نوع جلد شومیز
قطع وزیری
سال نشر 1400
نوبت چاپ 18
چاپ اول ———-
موضوع علوم رفتاری
نوع کاغذ —–
وزن 470 گرم
شابک 9786000201418
توضیحات تکمیلی
وزن 0.470 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “راهبردها و فنون طراحی آموزشی”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

فلسفه طنز (بررسی طنز از منظر دانش، هنر، و اخلاق)

140,000 تومان

معرفی کتاب فلسفه طنز

خنده چیست و شوخ‌طبعی چگونه در تاریخ تکامل انسان به این‌جا رسیده است؟ مهم‌ترین تئوری‌ها درباره‌ی خنده، طنز و شوخ‌طبعی کدام‌اند، چه می‌گویند و قوت و ضعف هرکدام در کجاست؟ رابطهٔ طنز با اخلاق چگونه است و جنبه‌های مثبت و منفی در زمینه‌ی اخلاق کدام‌اند؟ آیا می‌توان طنز را یک تجربه‌ی زیبایی‌شناختی در نظر گرفت؟ علوم تجربی درباره‌ی خنده و شوخ‌طبعی چه می‌گویند؟ جان موریل در این کتاب می‌کوشد با زبانی نسبتاً ساده به چنین پرسش‌های مهمی درباره‌ی خنده و انواع شوخ‌طبعی پاسخ دهد. او که استاد فلسفه‌ی دین در کالج ویلیام اند مری در ویرجینیای آمریکاست، سال‌هاست که در مقام یکی از برجسته‌ترین پژوهشگران و نظریه‌پردازان حوزه‌ی طنز شناخته می‌شود.

ناعدالتی

20,000 تومان
چطور می‌توانید در دنیایی که همه چیزش علیه‌تان است پیش روید؟ با امید؟ با ترس؟ یا با نبردی خشن؟ ریچارد رایت در این کتاب مجذوب‌کننده و آشفته‌کننده، برای تصویر کردن بیدادی حل‌ناشدنی، خاطرات کودکی‌اش را با خاطرات بیگر تامس - جوان سیاهی که در دام زندگی فقیرانه در زاغه‌های شیکاگو گیر افتاده است و ناخواسته درگیر مرگ زنی ثروتمند می‌شود - در هم می‌تند.
سفارش:1
باقی مانده:1

سخن پردازی در مقام فلسفه

95,000 تومان
«سخن پردازی در مقام فلسفه» در ابتدا به زبان انگلیسی در سال 1980 منتشر شد. ارنستو گراسی با بازگشت به سنت اومانیستی ایتالیایی و جنبه‌های تفکر یونانی و لاتین قبلی، برداشتی از بلاغت را به عنوان اساس فلسفه توسعه می‌دهد. گراسی به بررسی معنایی می پردازد که در آن اولین اصول تفکر عقلانی از قدرت استعاری کلمه ناشی می شود. او اساس تصور خود را در آخرین متفکر بزرگ سنت اومانیست ایتالیایی، جیامباتیستا ویکو (1668-1744) می یابد. او بر درک ویکو از تخیل و حس نبوغ انسانی موجود در استعاره متمرکز است. از نظر گراسی، فعالیت بلاغی جوهر و حیات درونی اندیشه هنگامی است که به قدرت استعاری کلمه متصل شود. کتاب ارنستو گراسی گرایش مهمی در اندیشه فلسفی را احیا می کند که تحت الشعاع جریانات غالب و فرمالیستی که از انقلاب علمی و روشنگری سرچشمه می گیرد. ارجاعات به جیامباتیستا ویکو و نقد او از دکارتیسم، پروژه گراسی را برای بازیابی معرفت شناسی مبتنی بر رویکردهای بلاغی کلاسیک به ذهن و واقعیت تثبیت می کند. این متن ارزشمندی برای پذیرش در هر کلاسی در زمینه تئوری دانش است، زیرا دانشجویان فلسفه را با جایگزینی انسان گرایانه برای شیوه های تفکر خردگرایانه مدرن غالب آشنا می کند.

تئودور آدورنو

67,000 تومان
«تئودور آدورنو» فیلسوف، جامعه شناس، موسیقیدان، منتقد موسیقی و ادبیات، و آهنگساز بود. آدورنو از روشنفکران برجستة آلمان غربی، پس از جنگ جهانی دوم به شمار می آمد. وی منتقد سرسخت جامعة مدرن بود و به مخاطرات زیستن در جهانی که هم امکان برقراری صلح و امنیت برای همة ساکنانش و هم هر آن لغزیدن به دامان وحشت و فاجعه ای تصورناپذیر را بالقوه در خود دارد، به خوبی آگاه بود. آدورنو در خلال ناآرامیهای انقلابی جریانهای دانشجویی در اواخر دهة 1960 م، که از بسیاری جهات روابط چندان حسنه ای هم با آنها نداشت، درگذشت. کتاب حاضر، از مجموعة کتابهای «اندیشه گران انتقادی» است که در آن به بررسی زندگی تئودور آدورنو پرداخته شده است. در این کتاب علاوه بر معرفی زندگی آدورنو، مهمترین آثار وی نیز تحلیل و اندیشه های ایشان نیز نقد شده است.

مقالات مولانا

118,000 تومان
کتاب مقالات مولانا نوشته مولانا جلال الدین محمد بلخی ترجمه جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات فارسی، متون قدیمی، نقد و تفسیر به چاپ رسیده است. مجموعه‌ی بازخوانی متون دربردارنده‌ی ویرایش‌هایی جدید از برجسته‌ترین متن‌هایی‌ست که در ادبیات فارسی اهمیت دارند. کوشش بر آن بوده است که این متون بدون آن‌که در اساس آنها دستی برده شود عرضه شوند، از این رو، تمامیت اثر و سبک متن دست‌نخورده باقی می‌ماند و تنها با پیراستن برخی فرعیات و فصل‌بندی و تدوین مجدد، پاراگراف‌بندی و نقطه‌گذاری و رسم‌الخط یکدست، متن به هیئتی تازه درمی‌آید تا نه فقط برای پژوهندگان و کارشناسان بل‌که برای همه‌ی ادب‌دوستان مفید و خواندنی باشد. فیه‌مافیه مجموعه‌ای است از یادداشت‌هایی که از سخنان مولانا فراهم آمده است. در ویرایش حاضر، با فصل‌بندی و تدوین جدید متن، تلاشی به عمل آمده است تا یگانگی اثر و پیوند نهفته در درون این مجموعه‌ی بی‌شکل حفظ شود. مباحث کتاب مقالات مولانا تو را باری دیگر می باید گردید گرد عالم یکی می گفت که مولانا سخن نمی فرماید اصل مقصود است من از شعر بیزارم کاشکی تهی بودندی از آن هذیانات این تن مغلطه ای عظیم است این تواضع ها حظ دنیاست عالم بر مثال کوه است عالمم آینه است

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت