راهبردها و فنون طراحی آموزشی

29,000 تومان

در انبار موجود نمی باشد

شناسه محصول: 9786000201418 دسته: , , برچسب: , ,
توضیحات

راهبردها و فنون طراحی آموزشی

نویسنده سینتیا بی،لشین جولین پولاک، چارلز ام، رایگلوث
مترجم دکتر هاشم فردانش
ناشر انتشارات سمت
تعداد صفحات 336
نوع جلد شومیز
قطع وزیری
سال نشر 1400
نوبت چاپ 18
چاپ اول ———-
موضوع علوم رفتاری
نوع کاغذ —–
وزن 470 گرم
شابک 9786000201418
توضیحات تکمیلی
وزن 0.470 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “راهبردها و فنون طراحی آموزشی”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

بركناره

5,500 تومان
در باره کتاب کناره اثرنصرالله كسرائيان:، عكاس زاده‌ي لرستان، پدر عکاسي قوم‌شناسي و مردم‌نگاري ايران لقب گرفته است. او مجموعه‌هاي باارزشي از فرهنگ‌ها، قوميت‌ها و مكان‌هاي ايران عكاسي و منتشر كرده است، از جمله قشقايي‌ها، تخت‌جمشيد، ابيانه، بازارهاي ايران، دماوند، ماسوله، شمال، بركناره، معماري ايران، اصفهان، كردهاي ايران، كويرهاي ايران و سرزمين ما ايران. بركناره هم عكس‌هايي است دقيق‌شده در جزئيات زنگ‌خورده‌ي كناره‌هايِ‌ مدام درون و بيرون از آب و هم چيزي است بيرون از عكاس و عمل عكاسي‌اش. كسرائيان بعد از وقفه‌اي كه در كار، و از نظر او در حياتش پيش مي‌آيد، كه "گويا فعاليت به‌عنوان نشانه‌اي از زنده‌بودن شناخته شده است"، مي‌گويد: "اواخر پاييز سال گذشته [پاييز 83] يك‌باره احساس كردم سكوت و انزوا دارد خسته‌ام مي‌كند. و انگار دل‌ام مي‌خواهد كاري بكنم، چيزي بگويم؛ اما چه كاري؟ چه چيزي؟ "پس از كلنجار رفتن‌هاي بسيار ياد دوربينم افتادم، ياد سفرهايم، ياد آدم‌ها، جروبحث‌ها، متقاعد كردن‌ها، چيزهايي كه حالا ديگر توان و حوصله‌اش را ندارم. ديگر چه؟ خيلي چيزها و سرانجام، چاله‌چوله‌هاي كنار جاده‌ها، چهارتا نخ علف، يك بوته خار، تكه‌اي يخ، كمي برف، چهار تكه لوله‌ي زنگ‌زده..." (از مقدمه‌ي كتاب)

چه چیز به چه کس می رسد؟ چرا؟

350,000 تومان
کتاب چه چیز به چه کس می رسد؟ چرا؟ نوشته آلوین راس ترجمه محسن رنجبر، محمدصادق حسینی توسط انتشارات مرکز با موضوع اقتصاد، اقتصاد سیاسی، علوم سیاسی ربه چاپ رسیده است. جورسازی تعبیر اقتصاددانان است درباره‌ی چگونگی رسیدن به چیز‌های بی‌شماری که ما در زندگی انتخاب می‌کنیم و آن‌ها نیز باید ما را انتخاب کنند. آدم نمی‌تواند صرفاً به دانشگاه ییل بگوید که قصد دارد برای تحصیل در آن دانشگاه نام‌نویسی کند، یا به گوگل خبر دهد که می‌خواهد آن‌جا کار کند. می‌بایست ییل نیز او را بپذیرد یا گوگل استخدامش کند. ییل یا گوگل نیز نمی‌توانند دستور دهند که چه کسی برای تحصیل یا کار نزد آن‌ها برود. همچنین، نه مرد و نه زن نمی‌توانند خیلی ساده فردی را برای همسری خود تعیین کنند. هر یک از آن‌ها باید در عین حال انتخاب شود. جورسازی، حتی اگر پیمانش را در آسمان‌ها بسته باشند، در بازار رخ می‌دهد؛ و سرآغاز بازار، همانند داستان‌های عاشقانه، اشتیاق است. بازار با گرد هم آوردن خریداران و فروشندگان، دانشجویان و استادان، کارجویان و کارفرمایان، و حتی گاه عشق‌جویان، به شکل گرفتن و برآورده شدن اشتیاق‌ها کمک می‌کند. معرفی مباحث کتاب چه چیز به چه کس می رسد؟ چرا؟ بازار همه جا هست هر بازار قصه ای دارد بازار صبحانه و سرتا سر روز مبادله های زندگی بخش امیال فروکوفته بازار چگونه شکست می خورد خیلی زود خیلی سریع ولع سرعت ازدحام چرا بازار ضخیم تر باید سریع تر هم باشد خیلی پرخطر اعتماد امنیت سادگی نوآوری در طراحی برای افزایش هوشمندی و ضخامت و سرعت بازار طرح جورسازی داروی قوی برای پزشکانجدید دوبار مدرسه پیام دهی بازار ممنوع بازار آزاد مشمئزکننده، ممنوع، طراحی شده بازار آزاد و طراحی بازار

روان شناسی فیزیولوژیک

قیمت اصلی: 600,000 تومان بود.قیمت فعلی: 500,000 تومان.
كتاب روان‌شناسی فیزیولوژیك دكتر جیمز دبلیو كالات به دلیل خوبی به طور گسترده ای استفاده شده است. سطح بسیار بالای دانش‌پژوهی، سبك نگارش واضح و روشن به حكایت های سرگرم‌كننده، و مثال های بسیار دقیق. هدف كالات این است كه روان‌شناسی فیزیولوژیك را دست‌یافتنی كند و هیجان پژوهش را برای توجیهات زیستی رفتار انتقال دهد. این كتاب كه با موضوعات تازه و یافته های پژوهشی جدید به‌روز شده است، سنت كیفیت آن را ادامه می دهد. كتاب نیل كارلسون و ملیسا بیركت با همین عنوان نیز در دو جلد در دسترس استادان و دانشجویان عزیز قرار دارد، اما به نظر مترجم، چون این منبع مشروح تر از روان‌شناسی فیزیولوژیك جیمز كالات است، ‌شاید برای دانشجویان كارشناسی ارشد و بالاتر مفیدتر باشد
سفارش:0
باقی مانده:3

تراژدی کمدی

39,500 تومان
مجموعه مكتب‌ها، سبك‌ها و اصطلاح‌هاي ادبي و هنري كه اين كتاب يكي از آن‌هاست دربر گيرنده حدود سي كتاب مستقل از هم است كه از ميان كتاب‌هاي مجموعه The Critical Idiom برگزيده شده‌اند. اين كتاب‌ها به مقوله‌هاي گوناگوني مي‌پردازند: برخي به نهضت‌ها و جنبش‌ها و مكتب‌هاي ادبي، برخي به انواع ادبي و برخي به ويژگي‌هاي سكبي و مانند اين‌ها. تراژدي كمدي در قرن بيستم شكل غالب نمايش شده است. ما اكنون ژانرهايي از قبيل كمدي سياه، كمدي تهديد، و لوده‌بازي وحشيانه را هنجارهايي نمايشي مي‌شناسيم. هرچه در تاريخ تئاتر عقب‌تر مي‌رويم مرز بين تراژدي و كمدي پررنگ‌تر مي‌شود. با اين حال آن‌ها هميشه دو وجه مكمل يكديگر بوده‌اند كه تئاتر را مي‌آفريند. تراژدي با احساسات ما بازي مي‌كند ما را درگير مي‌كند و همدلي ما را با قهرمان اقتضا مي‌كند. كمدي به عقل ما متوسل مي‌شود انتقادي نگاه مي‌كنيم و به قرباني مي‌خنديم. از اين رو كمدي را مي‌توان جدي‌تر از تراژدي پنداشت، زيرا با نيروي بيشتري مي‌تواند نگاه متعارف مخاطب را مختل كند، حال آنكاه تراژدي ـ تراژدي‌اي كه ارسطو قبولش دارد ـ پالايش مي‌كند و به ما به گفته ميلتون (پس از آنكه همه احساساتمان را خرج كرديم آرامش فكري مي‌بخشد).

عصر روشنگری‌

140,000 تومان
روشنگری یک دوره‌ی شور و هیجان فکری شدید بود که تقریبا از ۱۶۵۰ تا ۱۷۸۹ میلادی طول کشید. این بیش‌تر یک شوریدگی بود تا جنبشی سازمان‌یافته و هدف مُبرمش پاشیدن نورِ فهم و ادراک بر تاریکیِ نادانی، خودخواهی، و ابلهیِ آدمی بود. انگلستان گهواره و خاستگاه و فرانسه سرزمین بلوغ و بالندگی روشنگری بود، که سرانجام به کشورهای دیگر گسترش یافت، از جمله به آمریکا که در آن‌جا بیش از هر جای دیگری هدف‌هایش تحقق یافت.با آن‌که در این پیکار تاریخی بسیاری نقش داشتند، نامدارترین پیشگامان آن اندیشمندان، نویسندگان، سیاستمداران، بازرگانان، اشراف، انقلابیون، و علمای الهی فرانسوی بودند که فیلسوف نامیده می‌شدند.

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت