رمان کلاسیک جیبی (جلد67) جان کریستوفر شهر طلا و سرب(چهار گانه 3)

80,000 تومان

سفارش:0
باقی مانده:1

چهارگانه ای از جان کریستوفر، درباره هجوم موجوداتی غیرزمینی ـ سه پایه ها ـ به کره زمین. مهاجمان اراده انسان ها را تسخیر کرده و آنها را به بردگی کشانده اند. ولی گروه اندکی از افراد آزاد تلاش می کنند تا با اقدامات هولناک دشمن مبارزه کنند. در جلد چهارم این مجموعه، سه پایه ها از طریق امواج تلویزیونی اختیار ذهن انسان ها را هم دست می گیرند. کوه های سفید، شهر طلا و سرب، برکه ی آتش و وقتی سه پایه ها به زمین آمدند، عنوان های هر جلد از این چهارگانه است.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

رمان کلاسیک جیبی (جلد67) جان کریستوفر شهر طلا و سرب(چهار گانه 3)

نویسنده
جان کریستوفر
مترجم
مهرداد تویسرکانی
نوبت چاپ ——
تعداد صفحات 240
نوع جلد
قطع
سال نشر 1400
سال چاپ اول 1400
موضوع
رمان
نوع کاغذ
وزن گرم
شابک
توضیحات تکمیلی
ابعاد 16 × 11.5 × 2 سانتیمتر
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “رمان کلاسیک جیبی (جلد67) جان کریستوفر شهر طلا و سرب(چهار گانه 3)”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Atta.Afroozeh
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

چراوچگونه جلد 45، دنیای اعجاب انگیز صوت و صدا

35,000 تومان
هر یک از کتاب های مجموعه چرا و چگونه به موضوعی علمی یا تاریخی اختصاص دارد.در این کتاب ها، پیشینه هر موضوع مورد بررسی قرار گرفته و به کمک عکس ها، نقشه ها و طرح ها ی گوناگون به پرسش های مربوط به آن موضوع پاسخ داده شده است. کتاب های این مجموعه به صورت تک جلدی و همچنین به صورت مجلدهای چند جلدی (با جلد سخت و قاب ویژه) موجود است.

آقاکوچول ها جلد 25، محال آقا

18,000 تومان
مجموعه‌ی مصور می باشد که در هر داستان، یک ویژگی پسندیده یا ناپسند در شخصیتی داستانی با طنزی کودکانه مجسم می‌شود. شخصِ محوری هر کتاب با شکلی فانتزی تصویرسازی شده که برای مخاطب دلپذیر و متفاوت است. این مجموعه به عنوان هدیه ای مناسب برای سلیقه‌های گوناگون مخاطبان چاپ شده است.

قصه های مزرعه جلد 8، تراکتور در طوفان

15,000 تومان
در هر يك از قصه‌هاي مجموعه قصه های مزرعه، خانواده‌اي كشاورز حضور دارند كه هر بار با ماجرايي روبه‌رو مي‌شوند. تصاوير و ماجراهاي اين مجموعه شيوه‌ي زندگي كشاورزان، همچنين فضاهاي روستايي و حيواناتي را كه به‌طور معمول در مزارع و محيط‌هاي روستايي زندگي مي‌كنند نشان مي‌دهند. کتاب "قصه های مزرعه (02) - آتش در انبار" از مجموعه‌ای محبوب برای خردسالان است که به داستانی هیجان‌انگیز از وقوع آتش در انبار مزرعه می‌پردازد. این کتاب با تصاویر رنگارنگ و داستانی ساده و آموزنده، توسط انتشارات قدیانی منتشر شده و برای گروه سنی خردسال مناسب است. کودکان از این داستان یاد می‌گیرند که چگونه با مشکلات به‌طور مناسب مواجه شوند.

تن تن جلد 20 – جستجودرغارهیولا (رحلی)

100,000 تومان
کتاب تن تن جلد 20 - جستجودرغارهیولا (رحلی) از مجموعه داستان های تن تن است . تن‌تن در تبت در سال 1960 میلادی چاپ گردید. بدون هیچ شک و تردیدی این داستان شخصی‌ترین داستان هرژه است. در این داستان تن‌تن انسانی‌ترین چهره‌ی خود را به نمایش می‌گذارد. او به دنبال یک ندای درونی به دنبال دوست گم شده‌ی خود در کوه‌های تبت می‌گردد. از این رهگذر خواننده با برخی خصوصیات فرهنگی مردم تبت از جمله جغرافیای طبیعی و زندگی راهبان بودایی آشنا می‌شود. یتی یا هیولای برفی نیز از باورهای مردم این منطقه می‌باشد. هرژه به خوبی با جستجو در غار هیولا ما را به جست‌وجوی انسانیت وادار می‌کند.

کتابهای نارنجی جلد 36، لولو گرمایی و 6قصه ی دیگر

18,000 تومان
اين مجموعه شامل 56 كتاب است و هر كتاب 7 قصه با تصويرهاي رنگي و زيبا. همه‌ي داستان‌هاي اين مجموعه ايراني است. حال و هواي داستان‌ها متفاوت و متنوع است. گاهي قصه‌ي زندگي بچه‌هاست و گاهي قصه‌ي زندگي پرنده‌ها و چرنده‌ها و گاهي هم قصه‌ي زندگي اشياء، همان چيزهايي كه دور و بر ما هستند. تصويرهاي رنگي قصه‌ها كمك مي‌كنند كه خواننده، بهتر و راحت‌تر با فضاي داستان‌ها آشنا شود.

داستان‌های قدیمی از کاستیا لا بیه‌خا

10,000 تومان
کتاب داستان‌های قدیمی از کاستیا لا بیه‌خا: ميگل دليبس (۱۹۲۰ - ۲۰۱۰) در داستان‌هاي قديمي از کاستيا لا بيه‌خا تصاويري شگرف از جهان روستاييِ اسپانياي اوايل قرن بيستم پيش مي‌نهد و با نثري ظريف، غني و ساده خواننده را با فضاي زيستِ مردمان کاستياي قديم آشنا مي‌کند. روايتِ ژرفِ اين داستان‌ها آميزه‌اي است از حسِ هم‌دلي با روستا و تجربه‌ي دل‌کندن از آن.
روزي که روستا را ترک گفتم، دو‌قلوها کنار هم روي تخت‌خواب آهني خوابيده بودند. وقتِ بوسه بر پيشاني آن‌ها، نگاه کلارا را ديدم که بر من خيره بود، با يک چشم بسته و خواب و يک چشم کبود و مات. فنرهاي تخت، با نواي جيرجير ناشي از اندک خزيدن کلارا، انگار که واژه‌ي خداحافظ را در ذهن من تکرار مي‌کردند. با پدر حرفي از رفتن نگفتم… نه خدانگه‌داري… نه نگاهي دست‌کم… فراموش‌ام نمي‌شد که گفته بود: «روزي که تصميم به رفتن گرفتي، فراموش کن پدري داري»، و من همين کار را کردم