رهبران جهان باستان (3) خشایارشا

8,000 تومان

نویسندگان شرح احوال شخصیت‌های « تاریخ باستان » معمولاً با یک مشکل روبرو می‌شوند : خلاصه بگوییم ، جز در موارد نادر ، اطلاعات موثقی درباره زندگی اشخاص وجود ندارد . مثلاً اطلاعاتی که درباره خشایارشا داریم ، این‌هاست : او احتمالاً در سال ٥١٩ قبل از میلاد به دنیا آمد . می‌دانیم مادرش آتوسا نام داشت و داریوش ، پدرش ، پادشاه ایران بوده است ؛ می‌دانیم هنگامی که داریوش در سال ٤٨٦ قبل از میلاد درگذشت ، خشایارشا بر اریکه سلطنت تکیه زد . خشایارشا در آغاز سلطنت خود ، شورشی را که در مصر علیه او پا گرفته بود ، سرکوب کرد و دو شورش را نیز در بابل فرو نشاند . او پس از تحکیم پایه‌های اقتدار خود در مصر و بابل ، رو به سوی یونان نهاد . ناوگان او پس از آن که در سال ٤٨٠ قبل از میلاد در نبرد ترموپیل پیروز شد ، در نبرد سالامیس شکست خورد . خشایارشا ناچار شد به ایران بازگردد و تا سال ٤٦٥ قبل از میلاد سلطنت کرد ، تا این‌که به دست آرتابانوس ، فرمانده گارد سلطنتی ، کشته شد .

این خلاصه مطلبی است که در باره شخص خشایارشا می‌دانیم . نمی‌دانیم شکل و شمایلش دقیقاً چگونه بوده است ؛ دانسته‌های ما منحصر به سنگ‌نوشته‌های کاخ او در تخت جمشید است . حتی نمی‌دانیم او شبیه چه کسی بوده است . انگیزه کارهایی را نیز که انجام داده است ، به درستی نمی‌دانیم . نقل قولی از او در دست نیست و در عوض مجبور هستیم به روایات دست دوم دیگران که سال‌ها بعد جمع‌آوری شده است تکیه کنیم . کتاب « خشایارشا » در ١٢٤ صفحه راهی بازار نشر شده است .

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

رهبران جهان باستان (3) خشایارشا

نویسنده
دنیس ایبرمز
مترجم
سارا هاشمی
نوبت چاپ ٢
تعداد صفحات ١٣٦
نوع جلد شومیز
قطع وزیری
سال نشر ١٣٩٤
سال چاپ اول ——-
موضوع
——-
نوع کاغذ ——-
وزن ۲۰۳ گرم
شابک 9789643119157
توضیحات تکمیلی
وزن 0.203 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “رهبران جهان باستان (3) خشایارشا”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

اسب چوبی

280,000 تومان
اسب چوبی روایت کسانی است که با همۀ تقلاهای بسیارشان حتی یک قدم در مسیر زندگی پیش نمی‎روند. روایت داستان با ورشکستگی و جرم اقتصادی کلان مردی شروع می‎شود که آتش آن دامن شخصیت اصلی داستان، یعنی همسرش و همۀ آدم‎های زندگی‎اش را می‌گیرد. این فروپاشی کلان مالی آتش جدال را میان دو نسل برمی‌افروزد؛ شخصیت زن داستان که حالا خود صاحب فرزند و زندگی مستقلی است و مادرش، دو نسلی که  بر سر تن دادن به سنت‎های زنانه و جهان ترسیم‌شده از سوی جامعۀ ایرانی در حال جدال هستند. جدالی که مادر رغم می‌زند، زنی که یکه‌تاز میدان است و تا پیش از این ویرانی دختر، همواره کنترلگر دنیای زنانۀ او بوده. اسب چوبی روایت همه زنانی‎ست که عشقی در دل و لبی فروبسته دارند؛ زنانی که در سر سودای دویدن در پهنۀ دشت دارند و پایشان بسته به زنجیر است، زنجیری که هم‎جنسانشان به هم بافته‌اند.

هند باستان

75,000 تومان
پنجاه‌و‌هشتمین مجلد از کتاب‌های مجموعه تاریخ جهان به « هند باستان » اختصاص دارد.کشوری که از آن به عنوان سرزمین هفتاد و دو ملت یاد کرده‌اند. هند با داشتن ١/١ میلیارد نفر جمعیت ، پس از چین در جایگاه دوم قرار دارد. این کشور به لحاظ جغرافیایی نیز پهناور است و با وسعتی در حدود ٣ میلیون و دویست و هشت هزار کیلومتر مربع هفتمین کشور پهناور جهان است . در واقع ، چنان پهناور است و آنقدر تنوع گسترده‌ سرزمینی دارد که اغلب از آن با نام ‌«شبه قاره» یاد می‌شود، در ضمن هندوستان چهارمین قدرت اقتصادی جهان است و مردم این سرزمین پهناور اعتقادات مذهبی بسیار گوناگون و متنوعی دارند ، از جمله آیین هندو ، بودا ، جین ، اسلام ، مسیحیت ، سیک ، یهودیت و زرتشتی . هند از دیدگاه تاریخی نیز شایان توجه است . نخست آن‌که یکی از چهار فرهنگ پیشرفته را در خود پرورش داد که تاریخدانان امروزی آنها را « گهواره‌های تمدن » می‌نامند . هر یک از این تمدن‌ها در امتداد کرانه‌های یک یا دو رودخانه بزرگ مانند دجله و فرات در بین‌النهرین(عراق کنونی) ، نیل در مصر ، هوانگ در چین ، و سند در هند شکوفا شدند .

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت

دختر مغول‌

490,000 تومان
نیمه دومِ قرن‌ سیزدهم‌ میلادی‌: امپراتوری‌ بزرگ‌ مغول‌ در حال‌ فروپاشی‌ است‌. همزمان‌ با جنگ‌های‌ داخلی‌ خان‌های‌ مغول‌، ویلهلم‌ آگسبورگی‌ راهب‌ فرقه‌ دومنیکن‌ و ژوسران‌ سارازینی‌ شوالیه‌ فرقه‌ دلاوران‌ معبد سفری‌ دراز را به‌ سوی‌ قراقوروم‌ آغاز می‌کنند تا به‌ نمایندگی‌ از سوی‌ پاپ‌ و شاهان‌ صلیبی‌، قوبیلای‌ قاآن‌ خانِ بزرگ‌ مغول‌ را به‌ عقد پیمان‌ علیه‌ مسلمانان‌ ترغیب‌ کنند. این‌ دو مرد، با دو شخصیت‌ و دو دیدگاه‌ متضاد در مسیر جاده‌ ابریشم‌ با سرزمین‌هایی‌ ناشناس‌، با مردمی‌ بیگانه‌ و با سنت‌هایی‌ بی‌نهایت‌ غریب‌ آشنا می‌شوند. سفری‌ که‌ در ابتدا آسان‌ می‌نماید به‌ ماجراجویی‌ خطرناکی‌ تبدیل‌ می‌شود. در شرِ سمرقند با خوتلون‌ دختر یکی‌ از خان‌های‌ بزرگ‌ مغول‌ آشنا می‌شوند که‌ نه‌ تنها شکارچی‌ و سوارکار ماهری‌ است‌، بلکه‌ دستی‌ شفابخش‌ دارد و به‌ عنوان‌ پیشگو و شَمن‌ در طایفه‌اش‌ مشهور است‌. جسارت‌ و اعتماد به‌ نفسِ فراوان‌ خوتلون‌ از همان‌ نگاه‌ اول‌ در ویلهلم‌ نفرت‌ و ترس‌ و در شوالیه‌ سارازینی‌ شیفتگی‌ و احترام‌ برمی‌انگیزاند. سارازینی‌ به‌ عبث‌ می‌کوشد تا بر احساسات‌ ممنوعه‌ و ناممکنش‌ مهار زند و آن‌ دخترِ «وحشی‌» را فراموش‌ کند و به‌ بن‌بستی‌ می‌رسد که‌ هیچ‌ راه‌ نجاتی‌ ندارد ...

جنگاوران 3 لژیونر

21,000 تومان

در سال ١٠٠ میلادی، یکی از نخستین سال‌های سلطنت امپراتور مارکوس اولپیوس نروا ترایانوس، امپراتوری روم حدو مرزی نمی‌شناسد. مرزهای کشور روم از یک سو به صحراهای ماورای پالمیرا می‌رسد و از سوی دیگر به صخره‌ها و هوای مه‌آلود بریتانیا. با این همه، در هر کجای روم مخاطراتی وجود دارد. بیایید به ارتش روم ملحق شوید.

ماشین بازی جلد 4، موتور سواری می کنم

15,000 تومان
ماشین بازی جلد 4 نویسنده امیلی بومون مترجم راضیه خوئینی نوبت چاپ ——- تعداد صفحات 16 نوع جلد شوميز ـ