رهبران جهان باستان (7) هانیبال

3,500 تومان

کسی نمی‌داند هانیبال چه زمانی نقشه جسورانه‌ترین حمله نظامی تاریخ جهان را کشید . آفتاب صبحگاهی بهاری ، صخره‌های سنگیِ بالای ساحل غربی دریای مدیترانه را گرم کرده بود . برفراز آن صخره‌های مشرِف به شهر باستانی کارتاژ نو ، قصرهای متعددی قرار داشت که خورشیدِ در حال طلوع به آن‌ها هم گرمی می‌بخشید . این شهر در قسمت بالای سواحل شرقی شبه‌جزیره ایبریا قرار داشت ، یعنی در نزدیکی جایی که امروزه شهر اسپانیایی کارتاخنا قرار دارد . قصرها و ردیفِ خانه‌های شهر در زیر نور صبحگاهی می‌درخشید و کودکان که انگار می‌دانستند اتفاقی مهم در حال رخ دادن است در خیابان‌های شهر می‌دویدند . مردی قوی‌هیکل و گندمگون با چشمان سیاه و نافذ از بالای یکی از قصرها به پایین نگاه می‌کرد .

نخست به امواج پر تلألؤ پایین دست‌ها و سپس به باغ‌های سبز زیتون و مزرعه‌های قهوه‌ای رنگی نظر افکند که در سرتاسر ساحل کشیده شده بود . مرد به کارگران متعددی نگاه کرد که مزارع را شخم می‌زدند و زمین را برای کشت محصول در بهار آینده آماده می‌کردند . نام او هانیبال بارکا بود . تنها ٢٨ سال داشت ، ولی بعد از مرگ پدرش ، هامیلکار ، و برادر خوانده‌اش ، هاسدروبال ، فرمانده ارتش یکی از بزرگ‌ترین تمدن‌های تاریخ باستان ، یعنی « کارتاژ » شده بود . این فرهنگِ آفریقای شمالی تا ایبریا ( اسپانیا و پرتغال امروزی ) بسط یافته بود و با تأسیس شهر کارتاژ نو نفوذش را تا آن سوی آفریقا گسترش داده بود .

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

رهبران جهان باستان (7) هانیبال

نویسنده
کلیفورد دابلیو.میلز
مترجم
مریم تقدیسی
نوبت چاپ ١
تعداد صفحات ١٢٨
نوع جلد شومیز
قطع وزیری
سال نشر ١٣٩٠
سال چاپ اول ——
موضوع
——
نوع کاغذ ——
وزن ۲۱۸ گرم
شابک
9789643119362
توضیحات تکمیلی
وزن 0.218 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “رهبران جهان باستان (7) هانیبال”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

فلسفه‌ورزی درباره دین (درآمدی نقادانه به فلسفه‌ی دین)

280,000 تومان

معرفی کتاب فلسفه‌ورزی درباره دین (درآمدی نقادانه به فلسفه‌ی دین)

فلسفه‌ورزی درباره‌ی دین، با وجود حجم نسبتاً اندک، موضوع‌های متنوعی را در حوزه‌ی فلسفه‌ی دین به بحث می‌گذارد و درباره‌ی هر موضوع نظرات فیلسوفان متعددی را به شیوه‌ی نقادانه و استدلال‌محور بررسی می‌کند: پس از معرفی هر موضوع، رأی و استدلال یک یا چند فیلسوف را درباره‌ی آن پیش می‌کشد و سپس خواننده را با نقد فیلسوفان دیگر به آن رأی و استدلال آشنا می‌کند. در بسیاری از موارد نویسندگان کتاب به این نیز اکتفا نمی‌کنند: یک مرحله جلوتر می‌روند و خودِ نقدها را نیز به نقد می‌گذارند. ثمره‌ی شیوه‌ی یادشده این است که خواننده صرفاً با آرای فیلسوفان درباره‌ی موضوع آشنا نمی‌شود، بلکه به‌خوبی با استدلال‌ها و نقدها درگیر می‌شود و نکات موردِ اختلاف فیلسوفان (و چرایی این اختلاف‌ها) را درمی‌یابد. این کتاب با تلاش در جهت فهم استخوان‌بندی استدلال‌های برجسته در تاریخ فلسفه‌ی دین، در کنار آشنایی با آثار شاخص در این زمینه، علاقه و آمادگی لازم برای تحقیق بیشتر را در خواننده ایجاد می‌کند.
فلسفه‌ورزی درباره دین (درآمدی نقادانه به فلسفه‌ی دین) - انتشارات نی

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت

هنر برقراری ارتباط

52,000 تومان
همه ما انسان‌ها نیاز داریم که با یکدیگر ارتباط برقرار کنیم. وقتی تنها می‌شویم دلمان می‌خواهد با کسی صحبت کنیم. چگونه می‌توانید تشخیص بدهید ارتباط سالم چیست و کدام ارتباط سمی است. انرژی تمرکز حواس عاملی ضروری در ارتباط سالم است. تمرکز حواس ایجاب می‌کند قضاوت را رها کنیم و از تنفس و بدنمان آگاه باشیم و به آنچه در اطرافمان می‌گذرد توجه کامل داشته باشیم. این امر کمکتان می‌کند دریابید آیا فکری که تازه ارائه کرده‌اید سالم یا ناسالم، دوستانه یا غیر دوستانه است. وقتی به حرف‌هایی که دیگران می‌زنند گوش می‌کنید، دارید آن مواد سمی را مصرف می‌کنید. به همین دلیل است که تمرکز حواس در صحبت کردن و همین طور گوش کردن بسیار مهم است. اجتناب از گفتگوهای سمی ممکن است دشوار باشد، بخصوص در محل کار. اگر با چنین مشکلی روبرو هستید، مواظب باشید. باید آگاه و محتاط باشید تا این نوع درد و رنج‌ها را جذب نکنید. شما باید با انرژی همدلی از خودتان محافظت کنید. به طوری که وقتی گوش می‌دهید، به جای مصرف مواد سمی، به طور جدی در خودتان همدلی بیشتر ایجاد کنید. وقتی به این شیوه گوش می‌کنید، همدلی از شما محافظت می‌کند و شخص مقابل شما هم کمتر عذاب می‌کشد.

روانکاوی کلاسیک

150,000 تومان
این‌ کتاب‌ در جهت‌ اهداف‌ آموزشی‌ ـ بالینی‌ و ارائه‌ مثال‌های‌ عملی‌ از چگونگی‌ اجرای‌ فرایند روان‌ درمانی‌های‌ تحلیلی‌ به‌ شمار آورد. در این‌ کتاب‌، دکتر زیگموند فروید سرگذشت‌ سه‌ بیمار خود را ترسیم‌ و بررسی‌ کرده‌ است‌. یکی‌ از آن‌ها دکترشربر نام‌ دارد و دو بیمار دیگر را به‌ نام‌های‌ «موش‌مرد» و «گرگ‌مرد» می‌شناسند.

کتاب نمی توان بی طرف بود

85,000 تومان
معرفی کتاب نمی توان بی طرف بود می‌توانم بفهمم که دیدِ من به این دنیای خشن و غیرعادلانه، به نحو غیرمعقولی خوشبینانه به نظر برسد. امّا برای من، آنچه را دیگران به نامِ ذهنی‌گرایی احساسی یا آرزوهای پارسایانه کنار می‌گذارند، وقتی به کنش‌هایی می‌انجامند که می‌توانند این آرزوها را برآورده سازند و به آن باورهای ذهنی جامهٔ عمل بپوشانند، اندیشه‌هایی مُحِق به‌شمار می‌آیند. ارادهٔ دست زدن به چنین کنش‌هایی نمی‌تواند بر پایهٔ اطمینان صورت پذیرد بلکه متّکی بر امکاناتی است که از قرائتِ تاریخ به‌دست می‌آیند، تاریخی که روایت دردناکِ سنگدلی‌های معمولِ انسانی نیست. زیرا تاریخ، انباشته از لحظاتی است که در آنها، برخلاف تمامی انتظارات، افراد در کنار یکدیگر برای عدالت و آزادی بیشتر مبارزه کرده‌اند، و دستِ‌آخر پیروز شده‌اند. نه همیشه، امّا به اندازهٔ کافی برای آنکه اثبات شود که می‌توان بیش از این کاری انجام داد. بازیگرانِ این مبارزات، کسانی هستند که برای لحظه‌ای و حتی زمانی که ترس تمامی وجودشان را فراگرفته است، جرأت انجام کاری را داشته‌اند. زندگی من سرشار از این افرد بوده‌است و صِرف وجودشان به من امید بخشیده است. هاوارد زین

کتاب خاطرات شیخ ابراهیم زنجانی

197,000 تومان
کتاب «خاطرات شیخ ابراهیم زنجانی» به نوعی می توان گفت زندگینامه خود نویسنده است که توسط نشر "کویر" منتشر شده است. شیخ ابراهیم زنجانی از روحانیون نوگرای دوره قاجار، رهبر مشروطه‌خواهان زنجان و نخستین نماینده این شهر در مجلس شورای ملی و از پایه‌گذاران آموزش و پرورش نوین در زنجان بود. شیخ ابراهیم زنجانی قاضی دادگاهی بود که حکم به اعدام شیخ فضل‌الله نوری داد. او عضو علنی لژ بیداری در دوران انقلاب مشروطه ایران بود. دزنجان به تدریس قوانین و رسائل و مکاسب آغاز کرد. از ماه رمضان ۱۲۶۷ به امامت جماعت و وعظ در مسجد مدرسه نصرالله خان پرداخت و سخنوری‌اش او را طرف توجه مردم زنجان کرد. سپس حاج میر بهاءالدین از مالکان زنجان مسجدی برای او ساخت. شیخ ابراهیم بتدریج از علمای مهم زنجان شد. در زنجان به مطالعه نشریات و کتاب‌هایی پرداخت که مخفیانه از خارج به ایران فرستاده می‌شد و به دست او می‌رسید. با علوم جدید آشنایی پیدا کرد، رساله‌ای دربارهٔ حرارت و نور نوشت، رساله النقش فی الحجر در علم شیمی را از عربی به فارسی برگرداند و کتاب فیزیک علی خان را تعلیم می‌داد. افکار اصلاح‌طلبانه خود دربارهٔ وضعیت سیاسی ایران را نیز در کتاب تریاق السموم گردآورد. به نوشته خودش، بارها شغل قضاوت به او پیشنهاد شد اما نپذیرفت.