روابط بین الملل: نظریه ها و رویکردها

120,000 تومان

سفارش:0
باقی مانده:1

این کتاب برای دانشجویان رشته علوم سیاسی در مقطع کارشناسی به عنوان منبع اصلی درس «روابط بین‌الملل» به ارزش 2 واحد تدوین شده است.

فهرست:

مقدمه
گفتار اول: سیری در مطالعه نظری روابط بین‌الملل
گفتار دوم: خط اصلی فکری و نظری روابط بین‌الملل
گفتار سوم: دولت بازیگر اصلی در عرصه سیاست بین‌الملل
گفتار چهارم: رویکردهای انتقادی و بازتابی در روابط بین‌الملل
گفتار پنجم: تجزیه و تحلیل سیاست خارجی
گفتار ششم: امنیت ملی و بین‌المللی
گفتار هفتم: تجزیه و تحلیل دیپلماسی
منابع

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

روابط بین الملل: نظریه ها و رویکردها

نویسنده
دکتر سید عبدالعلی قوام
مترجم
——-
نوبت چاپ 13
تعداد صفحات 396
نوع جلد شومیز
قطع وزیری
سال نشر 1400
سال چاپ اول ——
موضوع
علوم سیاسی
نوع کاغذ ——
وزن 555 گرم
شابک
9789645300300
توضیحات تکمیلی
وزن 0.555 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “روابط بین الملل: نظریه ها و رویکردها”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

اتاق روشن: اندیشه‌هایی درباره عکاسی

120,000 تومان
روزگار عکس، روزگار انقلاب‌ها، منازعات، ترورها و انفجارها هم هست؛ يک کلام، روزگار بي‌تابي‌ها و ناشکيبايي‌ها، روزگار هر آن‌چه که بالاندن و به ثمر رسيدن را به هيچ مي‌گيرد و انکار مي‌کند.
  • ادبیات غیرداستانی قرن 20 ام فرانسه
  • تلفیقی از هنر و فلسفه
  • نظرات و برداشت های شخصی و عمیق نویسنده از معقولۀ عکس و عکاسی
  • مرثیه ای برای مرگ مادر نویسنده در قالب کتابی فلسفی
  • آخر اثر رولان بارت پیش از مرگ
سفارش:0
باقی مانده:1

تندباد

18,000 تومان

معرفی کتاب تندباد

لوران گوده در کتاب تندباد، شما را با شخصیتی مواجه می‌کند که به خاطر فساد، تلخی و رنجی که در پیرامونش وجود دارد از زندگی به تنگ آمده و مدام مشغول روایت از جهان خشنی است که او را دربرگرفته و به قول خودش «دوست دارد سیاه و آزاد بمیرد». تندباد (Ouragan roman) رمانی پر از روایت‌های کوچک از محله‌های پست، کشمکش‌ها و تلاش برای حفظ هویت است. راوی مانند قصه‌گویان سیاه پوست قرن نوزدهم مداوم روایت می‌کند و باعث می‌شود شما با قصه‌ها و کلماتش میخکوب شوید. لوران گوده (Laurent Gaude) نویسنده‌ای است که در هر یک از آثارش به گوشه‌ای از جهان می‌رود و با پرداختن به رویدادها، آداب‌ و‌ رسوم، تاریخ و مصیبت‌هایی که انسان‌ ناخودآگاه با آن‌ها درگیر می‌شود، نگاهی از دنیای متفاوت در برابر چشمان شما می‌گذارد. او در این داستان به آمریکا می‌رود و قهرمانانش را از نیواورلئان و لوئیزیانا انتخاب می‌کند، شخصیت‌هایی که خود را رودرروی تندباد کاترینا (اوت 2005) می‌بینند و خط سرنوشت‌شان در تصویری از آخر زمان با هم تلاقی می‌کند. هنگامی که توفان شروع شد بیشتر محله‌های مرفه‌نشین خانه خود را تخلیه کردند، اما ساکنان سیاه پوست بخش‌های فقیر در خانه‌های خود ماندند چون نه وسیله‌ای برای فرار داشتند و نه تمایلی، چرا که زندگی برای آن‌ها در جای دیگر بی‌معنا بود. گوده که پس از این فاجعه بسیار دگرگون شده بود، تصمیم گرفت عکس‌ها و مقاله‌هایی از روزنامه‌های آن روزها را گردآوری کند. او در برنامه‌ای تلویزیونی می‌گوید که عکس زن سیاه‌ پوستی که پرچم امریکا را بر شانه حمل می‌کند از یکی از همین عکس‌ها زاده شده است. او به دنبال شخصیتی بود که لبریز از خشم و نفرت است و اضافه می‌کند «برای من جالب است که در چنین مواقعی آتش‌سوزی جنگل‌ها، زمین لرزه‌ها، فوران آتشفشان‌ها انسان پی می‌برد که نیروی حاکم بر این سیاره هم تراز قدرت او نیست و چیزی مبهم و ژرف وجود دارد که بشر واقعاً در برابر آن حقیر است. این‌که غرور انسان در چنین لحظه‌هایی خرد می‌شود و از بین می‌رود واقعاً جالب است.» بسیاری از استعاره‌های رمان برگرفته از تورات هستند، از جمله کشتی نوح در دل توفان و سیلاب و هرگونه ارجاع به کتاب‌های مقدس ناخواسته و غیر عمد بوده و نویسنده هیچ علاقه‌ای نداشته که مفاهیم دینی را وارد چهارچوب داستان کند. در بخشی از کتاب تندباد می‌خوانیم: به خیابان‌های شهر نگاه می‌کند که دارند خالی می‌شوند و به مردمی که دسته‌ دسته می‌دوند و خانه‌ها را ترک می‌کنند و می‌داند که جایی برای او نخواهد بود. پدرها را می‌بیند که ماشین‌ها‌ را پر از بار می‌کنند و بنزین ذخیره برمی‌دارند، مادرها را می‌بیند که با قیافه‌های درهم‌ کشیده برای چندمین‌ بار از بچه‌ها‌شان می‌پرسند که آیا قمقمه‌ها را پر کرده‌اند یا نه، همه را نگاه می‌کند و می‌داند که جزء آن‌ها نیست. او می‌ماند چون ماشینی ندارد، چون نمی‌داند کجا برود و خسته است. می‌ماند، شهر در تب‌ و تاب است و او جزء شهر نیست. مردم می‌ترسند، عرق‌ می‌ریزند و هول برشان داشته که یک دقیقه را هم هدر ندهند، ولی او با آن‌ها نیست. واقعاً نمی‌ترسد، به مرگ فکر نمی‌کند، فقط فکر می‌کند که این هم یک امتحان است، امتحانی سخت. می‌داند که دوباره از پا درمی‌آید، انگار زندگی فقط همین است و او باید تسلیمش شود. به مردها و زن‌هایی که می‌روند نگاه می‌کند و به محله‌ی نکبت‌بارش برمی‌گردد، سرافکنده برمی‌گردد. خیابان‌های این‌جا آرام‌تر از مرکز شهرند. کسی در جنب‌ و جوش نیست. باز خیابان‌های پهن و فقیرانه‌ای را می‌بیند که حتی خانه‌ها‌شان هم خسته به ‌نظر می‌رسند و بی‌اختیار صدای چکشِ قاضی را می‌شنود. باد بلند می‌شود. توفان نزدیک می‌شود و مثل همیشه قسمت آن‌هاست، قسمت بدبخت و بیچاره‌های درمانده، فقط مال آن‌ها. موقع پرداخت صورت‌ حساب به ‌نظرش می‌رسد که زن جوان طور عجیبی نگاهش می‌کند. شاید از این‌که آدمی عادی دیده جا خورده است. حتماً با خودش فکر کرده بود که مسافر اتاق 507 مردی است بدبخت، معتادی که بیرون‌ کردنش به این راحتی‌ها نخواهد بود. « از مینی‌بار استفاده کردید؟» اشاره می‌کند که نه و بعد اضافه می‌کند، «فقط یک تماس تلفنی داشتم.» زن درحالی‌که با اخم به صفحه‌ی کامپیوتر زل زده تصدیق می‌کند. رسیدش را چاپ می‌کند و می‌گیرد طرفش. او نگاه می‌کند. مدت مکالمه مشخص است: یک دقیقه و پنج ثانیه. خنده‌اش می‌گیرد. یک دقیقه و پنج ثانیه. زمان خیلی کمی بود برای بیرون کشیدنش از آن اتاق. شماره گرفته بود. به رغم سال‌های سپری‌شده هنوز شماره را از بر بود. فکر کرده بود خودش گوشی را برمی‌دارد یا این‌که باید پیغام بگذارد. برای شنیدن صدایش سر از پا نمی‌شناخت، ولی صدای بچگانه‌ای جواب داده بود. لحظه‌ای مکث کرده و بعد گفته بود «سلام، اسمت چیست؟» پسر بچه‌ی آن‌ طرف خط با اطمینان جواب داده بود «بایرون.» پرسیده بود «رز آن‌جاست؟» بچه انگار مردد بود. با صدای اخم‌آلودی جواب داده بود «مامانم؟» گفته بود «آره، به مامانت بگو من دارم می‌آیم.» بچه حرفش را بریده بود، «شما؟» شرم عجیب و خاصی سرتاپایش را گرفته بود. «کینو برنس.» و تکرار کرده بود «به‌اش بگو من دارم می‌آیم.» و گوشی را گذاشته بود. یک دقیقه و پنج ثانیه. حالا دوباره به این لحظه‌ها فکر می‌کند و نیروی تازه‌ای در وجودش ریشه می‌دواند. ضربان رگ‌هایش را حس می‌کند. عجله دارد. عجله دارد که این چند صد کیلومتر را طی کند و برود، آن‌قدر برود تا به او برسد، عجله دارد که پشت فرمان ماشینش بنشیند و بدون خوردن و نوشیدن براند، چهار‌صد کیلومتر براند. عجله دارد. این بی‌قراری از کی سراغش نیامده بود؟

يک شب باحال تر از باحال

70,000 تومان

معرفی کتاب یک شب باحال تر از باحال اثر اینگرید فاند کرکهوف

داستانی طنز با ماجراهایی جور واجور و هیجان انگیز؛ فکر کنید با بچه ای شاد و شیطان هم سن و سال خودتان توی یک فروشگاه گیر افتاده اید و قرار است تا صبح که همه مشغول کار می شوند در آن جا بمانید، آن هم با کلی خوراکی خوشمزه و باحال که شبتان را می سازد، اما همین طور که در حال خوش گذرانی هستید از ورود دزدهایی بی رحم به فروشگاه با خبر شوید آن وقت چه کار می کنید؟ فلیکس و لوته دقیقا در چنین موقعیتی قرار دارند، بیایید باهم ماجرای آن ها را بخوانیم…
«لوته» همراه مادرش رفته فروشگاه. مشغول کتاب‌خواندن می‌شود. آن‌قدر غرقِ کتاب می‌شود که پاک فراموش می‌کند کجاست.
یک‌دفعه سرش را بالا می‌آورد و می‌بیند که ای دادِ بیداد! فروشگاه تعطیل شده. همه‌جا تاریک است و هیچ‌کس هم نیست. تمام درها را هم بسته‌اند.
اولش حسابی می‌ترسد. ولی از قرارِ معلوم پسرِ همسایه‌شان، «فلیکس»، هم توی همان فروشگاه گیر افتاده. به نظر فلیکس همه‌چیز باحال است.
حتی گیر‌افتادن توی فروشگاه. حالا یک فروشگاهِ خالی مانده و دو تا بچه‌ی بازیگوش! اولش همه‌چیز مثل رؤیاست.
بچه‌ها خوش‌حال و خندان آدامس، شکلات و چیپس بر‌می‌دارند و همه‌چیز برای یک جشن حسابی آماده است. اما ناگهان سروکله‌ی دو تا دزد بدجنس پیدا می‌شود. حالا چه اتفاقی می‌افتد؟
سفارش:0
باقی مانده:1

بارون درخت نشين

220,000 تومان

معرفی کتاب بارون درخت نشین

شاهکاری فراموش‌نشدنی از نابغه‌ی ادبیات ایتالیا؛ کتاب بارون درخت نشین رمانی اجتماعی و فلسفی از ایتالو کالوینو، نویسنده‌ی صاحب سبک ایتالیایی است. در این رمان درخشان و جایزه‌بُرده، سرگذشت پسری اشراف‌زاده روایت می‌شود که یک روز در اعتراض به قوانین سخت‌گیرانه‌ی حاکم بر خانه، از درختی بالای درخت، همانجا می‌نشیند و قسم می‌خورد دیگر هیچ‌وقت پایش را روی زمین نگذارد...!

درباره‌ی کتاب بارون درخت نشین

ایتالو کالوینو (Italo Calvino) در میان ایرانیان نویسنده‌ی کمابیش شناخته‌شده‌ای است. ظاهراً نخستین بار بهمن محصص، هنرمند و مترجم مشهور معاصر بود که با ترجمه‌ی اثری او را به فارسی‌زبانان معرفی کرد و بعد از آن، اقبال جامعه‌ی کتاب‌خوان ایرانی به آثار کالوینو فزونی گرفت. خوشبختانه امروز از اغلب کتاب‌های این نویسنده‌‌ی خوش‌ذوق ایتالیایی، ترجمه‌ای قابل قبول در دست است. از جمله از کتاب مشهور و محبوبِ بارون درخت نشین (The Baron in the Trees).
سفارش:0
باقی مانده:1

مهمان انقلاب

65,000 تومان

در بخشی از کتاب مهمان انقلاب می‌خوانیم

روی کاناپه‌ی کتاب‌خانه خواب راحتی کردم. خیلی زود ساعت پنج و نیم صبح شد و باید دوباره سر کارم برمی‌گشتم. کار هم آرامش خاطری به بار نیاورد. آن‌هایی که به خانه می‌رفتند هیچ‌چیز مثبتی نداشتند برای افزودن بر آن‌چه از قبل می‌دانستیم. هیچ صدای معتدلی در طول شب برنخاسته بود. انگار ملت داشت از اوج هیجان به جنون می‌رسید، مثل وقتی که شاه فرار کرده بود. لیجک‌ها و استفوردها ساعت شش صبح رفتند. هنوز اطمینان نداشتند کجا برای اقامت‌شان امن است. من می‌خواستم انجمن کارش را «مطابق روال معمول» انجام دهد. بنابراین، حدس زدم ماندن آن‌ها در مرکز معقول نخواهد بود. وقتی کارکنانم، که همگی مورد‌اعتمادم بودند، درباره‌ی «مهمان‌ها» پرسیدند، برای‌شان توضیح دادم که نگران وقایع سفارت بوده‌ام و در طول روز این‌جا نخواهند ماند، هر چند احتمالاً شب برای کمک به پاسخ‌گویی تلفن‌ها بازخواهند گشت. من و بیل صبح را پای تلفن مشغول انتقال خلاصه‌ی اخبار رسانه‌های ایرانی به واشینگتن بودیم. گاهی صدا با وقفه‌های طولانی شنیده می‌شد، اما واشینگتن می‌گفت ماندن‌مان روی خط مهم است. چون با این‌که تماس‌های دیگری هم بین واشینگتن و تهران برقرار می‌شد، آزاد نگه داشتن خط تماس بین‌المللی با لی شاتز در سفارت سوئد یا با بروس و ویک و مایک هالند، مأمور امنیت سفارت، در وزارت امورخارجه‌ی ایران دشوار بود. آن‌ها هنوز آن‌جا بودند و سعی می‌کردند با ابراهیم یزدی، وزیر امورخارجه، مذاکره کنند. حدود ساعت ده صبح، به نظرمان رسید که خط تماس‌مان قطع شده است. کارکنانم، که احساس خطر می‌کردند، از من خواستند ارتباط را قطع کنم، اما احساس می‌کردم باید تا جایی که امکان دارد به کارمان ادامه دهیم و اندکی بعد اختلال برطرف شد.نیمه‌های صبح با آشپزم سام و سرایدار جان گریوز، نیت، که هر دو تایلندی بودند، تماس گرفتم. نیت را خوب می‌شناختم، چون در چیدمان خانه‌ام کمکم کرده بود. از سام خواستم ناهار درست کند و به انجمن بیاورد و از نیت درخواست کردم به خانه‌ام برود و یک دست لباس و مسواکم را برایم بیاورد. لباس سبز پشمی‌ام، که با آن خوابیده بودم، کاملاً‌ چروک شده بود. آن‌ها با غذایی که برای همه کفایت می‌کرد از راه رسیدند و نگرانی در صورت‌های‌شان آشکار بود. نیت را در آغوش کشیدم و به او اطمینان دادم حالم خوب است.

نگهبانان گاهول 2/ سفر

37,000 تومان

معرفی کتاب سفر اثر کاترین لسکی

سورن، گیلفی، شفق و حفار پس از فرار از دره ی ترسناک یتیم خانه، برای مقابله با شرارتی که دامن گیر جغدها شده، به جستجوی درخت گاهول کبیر و رسته ای از جغدهای پاک و سلحشور که دست به کارهای شرافتمندانه می زنند، می پردازند. آن ها در صورت پیدا کردن این درخت و موفقیت در آزمون های سخت و پیچیده شان، به گاهول هایی واقعی که رویای هرکسی است، تبدیل خواهند شد.
همه‌چیز با یک رؤیا شروع می‌شود؛ جست‌وجویی برای درخت گاهول کبیر، مکانی افسانه‌ای که هرشب رسته‌ای از جغدها از آن‌جا اوج می‌گیرند تا کارهای شریف انجام دهند. سورن، گیلفی، شفق و حفار امیدوارند آن‌جا برای جنگیدن با شرارتی که در قلمروی جغدها ریشه دوانده‌ است، راهی پیدا کنند.

سفر طولانی و سخت است. وقتی سورن و دوستانش سرانجام به درخت گاهول کبیر می‌رسند، با آزمون‌هایی روبه‌رو می‌شوند که هرگز تصورش را هم نمی‌کردند. اگر بتوانند از پس این آزمون‌ها بربیایند، جغدهای گاهول حقیقی خواهند شد؛ جغدهایی صادق، شجاع، عاقل و درستکار.