روان‌شناسی اجتماعی کاربردی: درک و مدیریت مسایل اجتماعی

145,000 تومان

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات
نویسنده لیندا اشتگ، آبراهام بونک، تالیب روتنگاتر
مترجم عزیزالله تاجیک‌اسمعیلی، پرستو حسن‌زاده
نوبت چاپ 3
تعداد صفحات 396
قطع و نوع جلد وزیری (شومیز)
سال انتشار 1396
شابک 9786007385104
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “روان‌شناسی اجتماعی کاربردی: درک و مدیریت مسایل اجتماعی”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

مانیتیسم‌ شخصی‌

120,000 تومان
این‌ کتاب‌ طی‌ چند ساعت‌ شما را در وضعیتی‌ قرار می‌دهد که‌ ظرافت‌ و دقت‌ ساز و کاری‌ را که‌ به‌ واسطه‌ آن‌ نیرویی‌ خاص‌ در شما تولید و از شما ساطع‌ می‌شود، و ما همگی‌ آن‌ را ـ آگاهانه‌ یا ناآگاهانه‌ ـ به‌ کار می‌گیریم‌، به‌ وضوح‌ دریابید. نیرویی‌ که‌ خواه‌ناخواه‌ بر تمامی‌ افراد بشر اثر می‌گذارد. نخستین‌ بخش‌، سرچشمه‌ این‌ نیروی‌ شخصی‌ را به‌ شما معرفی‌ و شما را با نکاتی‌ ضروری‌ آشنا می‌کند که‌ به‌ صورت‌ تجربی‌ و با روش‌های‌ ساده‌ تکنیکی‌ بلافاصله‌ قابل‌ استفاده‌ است‌. به‌ شما می‌آموزد که‌ چگونه‌ بر محیط‌ اطراف‌ خود در حدی‌ معقول‌ و شایسته‌ اثر بگذارید، تأثیراتی‌ که‌ به‌ طرز قابل‌ توجهی‌ قوی‌ شده‌ است‌. در بخش‌ دوم‌، نویسنده‌ چگونگی‌ عینیت‌ بخشیدن‌ به‌ این‌ نیروی‌ مانیتیسم‌ شخصی‌ را در زندگی‌ شخصی‌ و اجتماعی‌ یا حرفه‌ای‌ بازگو می‌کند. این‌ روش‌ها اعتماد به‌ نفس‌، قدرت‌ و جذابیتی‌ در شما به‌ وجود می‌آورد که‌ به‌ واسطه‌ آن‌ می‌توانید بر افرادی‌ که‌ پیرامون‌ شما و به‌ نوعی‌ وابسته‌ به‌ شما هستند، اثرات‌ نیکو بگذارید. سومین‌ بخش‌، هنر نفوذ روانی‌ را به‌ روشی‌ اسرارآمیز و در نهایت‌ آرامش‌ و سکوت‌ ـ خواه‌ بر روی‌ یک‌ شخص‌ و خواه‌ بر روی‌ یک‌ جمع‌، از راه‌ دور یا نزدیک‌ ـ آموزش‌ می‌دهد. در ارتباط‌ خود با دیگران‌ آنچه‌ آرزو دارید، به‌ دست‌ خواهید آورد؛ زیرا این‌ راهنمای‌ عملی‌ به‌ طور ضمنی‌ منبع‌ موفقیت‌های‌ بسیار درخشان‌ و پایدار را به‌ شما نشان‌ می‌دهد.

آرامش

65,000 تومان
تیم پارکس در کتاب آرامش، تجربیاتش را از زندگی شخصی خود بیان کرده است. او با وجود بیماری‌های لاعلاج و اعتقادات معنوی کمی که داشت به این موضوع پی‌برد که با انرژی درمانی و قدرت ذهن می‌تواند زندگی خود را تغییر دهد. در این جهان مدرن آشفته چگونه می‌توانیم به آرامش برسیم؟ تیم پارکس (Tim Parks) که تمام عمرش به امور معنوی بدبین بود خود را در مراقبه‌ی عزلت نشینی بودایی تصویر می‌کند که سعی دارد در آن به این پرسش پاسخ دهد. او با صداقتی بی‌رحم و بذله‌گویی‌ای خشک سفرش از بی‌باوری تا چیزی که رسیدن به آرامشی درونی است را بازگو می‌کند و یکی از بزرگ‌ترین رمز و رازهای زمان‌مان را حل می‌کند. چطور در این عصر مدرن دوام بیاوریم. کتاب آرامش (Calm) منتخبی است از کتاب به ما بیاموزید که ساکن بنشینیم
سفارش:0
باقی مانده:1

شاید بهتره با یکی حرف بزنی

450,000 تومان
لوری گاتلیب نویسنده کتابشاید بهتره با یکی حرف بزنی یک روان‌درمانگر است. او در ابتدای کتاب از ما می‌پرسد: «ما چطور تغییر می‌کنیم؟» و پاسخ می‌دهد «با ارتباط با دیگران». گاتلیب معتقد است رابطۀ میان درمانگر و بیمار، اعتمادی مقدس می‌طلبد تا وقوع هرگونه تغییری امکان‌پذیر شود. کتاب شاید بهتره با یکی حرف بزنی ماجرای جلسات روان‌درمانی لوری گاتلیب و نحوۀ مواجهۀ او با بیمارانش و سپس مواجهۀ خود او با روان‌درمانگرش وندل برانسون است. آنچه گاتلیب، با قلم صریح و طنز صمیمانه‌اش، پیش رویمان می‌گذارد؛ زندگی خودش، بیمارانش و ما به عنوان مخاطبان کتاب است. با همان درماندگی‌ها و آشفتگی‌ها و بیم و امیدها که خوب که نگاه کنیم کم و بیش میان همه‌مان مشترک است. او نخست برای تسلی یافتن و سپس برای شناختن خود و دسترسی به دنیای پیچیده درونی‌اش به روان‌درمانی روی می‌آورد. حرفه‌ای که سال‌ها عمرش را صرف آن کرده و خود نیز از همان برای یاری رساندن به دیگران بهره می‌گیرد و، با قصه‌هایی که از بیمارانش برایمان تعریف می‌کند، پیداست که در این کار موفق هم می‌شود.

کتاب سپیده دم ایرانی

95,000 تومان
معرفی کتاب سپیده دم ایرانی «سپیده‌دم ایرانی» کتابی نوشته امیرحسن چهل‌تن است. این اثر در دسته ادبیات داستانی با بن‌مایه‌ای اجتماعی و تاریخی تقسیم‌بندی می‌شود. نویسنده در این رمان به موضوع مهاجرت اجباری و گسست‌های عاطفی ناشی از آن می‌پردازد. «سپیده‌دم ایرانی» در دو دوره تاریخی که شامل دهه بیست و همچنین سال 1357 است روایت می‌شود. داستان از جایی آغاز می‌شود که ایرج، قهرمان داستان، پس از 28 سال به کشور بازگشته است. ایرج با گذشت از خیابان‌ها و کوچه‌پس‌کوچه‌ها به مرور خاطرات خود می‌پردازد. یادآوری روزهای رفته نشان می‌دهد ایرج از هواداران حزب توده در ایران بوده که به دلیل مشارکت در تهیه سلاح برای ترور نافرجام شاه در ۱۵ بهمن ۱۳۲۷‌، مجبور به فرار از کشور و مهاجرت به شوروی می‌شود. ایرج پیش از ترک ایران دو سال به زندگی مخفیانه روی می‌آورد و بعد ایران را ترک می‌کند. او تصمیم گرفته که پس از مهاجرت به شوروی مقدمات را برای سفر میهن همسرش و پسر دو‌ساله‌شان فراهم کند اما به محض ورود به شوروی دستگیر و به جرم جاسوسی به پانزده سال کار اجباری در اردوگاه محکوم می‌شود. ارتباط ایرج به‌دلیل تحمل شرایط سخت اردوگاه، با خانواده و همه نزدیکانش قطع می‌شود، اما بعد از مدتی با مرگ استالین، او از اردوگاه آزاد و به دلایلی مجبور می‌شود از شوروی به آلمان مهاجرت کند. ایرج پس از بازگشت به ایران با میهن ملاقات می‌کند اما فضای سرد دیدار ایرج و میهن به او می‌فهماند که از عشق شورانگیز قدیم چیزی باقی نمانده است. پسر ایرج نیز شوق چندانی برای دیدار پدر نشان نمی‌دهد. ایرج در دو‌راهی بزرگی برای آینده خود قرار گرفته است: بازگشت به آلمان و ماندن در ایران.

چگونه ساده تر زندگی کنیم

150,000 تومان
کتاب « یک زندگی ساده تر» (راهنمای آرامش،آسایش و روشنی بیشتر) نوشته « آلن دوباتن» توسط نشر نخستین منتشر شده است. ما در دنیایی پیچیده، دیوانه‌وار و پر سر و صدا زندگی می‌کنیم که پر از اطلاعات، محصولات، ایده‌ها و نظرات بسیار است. در نتیجه، بسیاری از ما در آرزوی سادگی هستیم: زندگی کم‌نظیر، آرام‌تر و کمتر به هم ریخته‌تر.این کتاب راهنمای زندگی ساده‌تری است که ما می‌خواهیم و شایسته آن هستیم. در آن با ذن بودیسم، معماری مدرنیستی، صومعه‌ها، روانکاوی و اینکه چرا سه دوست خوب و چند وسیله ارزشمند کافی است، آشنا می‌شویم. این کتاب با رویکردی روان‌شناختی ما را به سمت سادگی درونی نیز راهنمایی می‌کند. ما برای مدت طولانی در بیش از حد، بهم ریختگی و سردرگمی غرق شده ایم. یک زندگی ساده تر به ما کمک می کند تا وضعیت ایستا را تنظیم کنیم و روی آنچه واقعا مهم است تمرکز کنیم.
سفارش:0
باقی مانده:2

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت