روانشناسی فیزیولوژیک ویراست دوازدهم

500,000 تومان

کتاب روانشناسی فیزیولوژیک ویراست دوازدهم نوشته جیمز کالات با ترجمه یحیی سیدمحمدی، توسط انتشارات روان با موضوع روانشناسی، روانشناسی عصبی، زیست‌شناسی روانی, آناتومی و روش‌های پژوهش به چاپ رسیده است.
معرفی مباحث کتاب روانشناسی فیزیولوژیک
سلول‌های عصبی و تکانه‌های عصبی
سیناپس‌ها
آناتومی و روش‌های پژوهش
ژنتیک، تکامل، رشد و انعطاف‌پذیری
بینایی
سیستم‌های حسی دیگر
حرکت
خواب و بیداری
تنظیم درونی
رفتارهای تولید مثل
رفتارهای هیجانی
زیست‌شناسی یادگیری و حافظه
کارکردهای شناختی
اختلالات روانی

فقط 2 عدد در انبار موجود است

شناسه محصول: 9786008352150 دسته: , ,
توضیحات

روانشناسی فیزیولوژیک ویراست دوازدهم

نویسنده جیمز کالات
مترجم یحیی سیدمحمدی
نوبت چاپ هجدهم
تعداد صفحات 756
قطع و نوع جلد رحلی شومیز
سال انتشار 1402
شابک 9786008352150
توضیحات تکمیلی
وزن 0.5 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “روانشناسی فیزیولوژیک ویراست دوازدهم”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

کتاب مرسو چه کسی را کشت

148,500 تومان
معرفی کتاب مرسو چه کسی را کشت او برادر «مرد عرب» است؛ مردی که توسط مرسو بدنام، ضدقهرمان رمان کلاسیک آلبر کامو، به قتل رسید. 70 سال پس از این اتفاق، هارون که از کودکی، تحت تأثیر یاد و خاطره ی برادرش زندگی کرده است، تصمیم می گیرد تا او را از گمنامی برهاند: هارون به برادرش یک داستان و نام[موسی] می بخشد و در ساحلی آفتابی به شرح اتفاقاتی می پردازد که منجر به مرگ تصادفی موسی شد. او در کافه ای در شهر وهران، شبی از پس شبی دیگر، به نشخوار افکار خود می پردازد: تنهایی و انزوایش، قلب شکسته و اندوهناکش، خشمش نسبت به مردمی که با استیصال به دنبال یک معبود می گردند و آشفتگی اش در مواجهه با کشوری که مدت هاست به آن امیدی ندارد. او که در جامعه ی خود، یک بیگانه به حساب می آید، درنهایت، خواستار گرفتن حق خود برای مردن است. کتاب «رمان مرسو چه کسی را کشت؟»، نه تنها تأملی ژرف بر هویت اعراب و اثرات فاجعه بار استعمار در الجزایر است، بلکه به عنوان اثری ادبی و درخشان با لحنی منحصر به فرد و تأثیرگذار، خود را مطرح می سازد.

جراح دیوانه

450,000 تومان
جراح دیوانه اثری است از یورگن توروالد که به شرح حال اواخر زندگی فردیناند زائربروخ می پردازد. ذبیح الله منصوری این کتاب را به فارسی ترجمه کرده است. فردیناند زائر بروخ جراح معروف آلمانی است که در اواخر دوران زندگی دچار جنون ادواری شده بود و در حین اعمال جراحی به اشتباه موجب قتل چندین نفر از بیماران گشته بود. . . . .

دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-ایمان و ایمان‌گرایی

8,500 تومان
مجموعه دانشنامه استنفورد -٢٧

زیر نظر دکتر مسعود علیا بسیاری از علاقه‌مندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیده‌اند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده‌ باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخل‌های مناسبی برای ورود به گستره‌های متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که می‌خواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینه‌های راهگشایی که پیش ‌رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخل‌های مربوط به آن در این دانشنامه برود.

نگارش، تدوین و انتشار مدخل‌های دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر این‌که پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگی‌های درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی می‌آید که می‌خواهند در زمینه‌ای خاص پژوهش کنند. ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقه‌مند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه می‌نماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کند.

شعرهایی برای پسربچه ها جلد 1، وقتی که بابا بشم و 10شعر دیگر

18,000 تومان
شعرهایی برای پسربچه ها شعرها ساده و كودكانه‌اند و بيشتر مناسب بچه‌هاي قبل از دبستان هستند، مي‌شود موقع بازي و يا در مهدكودك و جاهاي ديگر اين شعرها را خواند و بچه‌ها را سرگرم كرد.

سال‌ بلوا

280,000 تومان
دار سایه درازی‌ داشت‌. وحشتناک‌ و عجیب‌. خورشید که‌ برمی‌آمد، سایه‌اش‌ از جلو همه مغازه‌ها و خانه‌ها می‌گذشت‌. با این‌ صحنه شگفت‌ سال‌ بلوا آغاز می‌شود. داستانی‌ که‌ در آن‌ همه‌ چیز منظم‌ است‌ و منظم‌ نیست‌؛ داستانی‌ که‌ تاریخی‌ است‌ و تاریخی‌ نیست‌؛ داستانی‌ که‌ روایتش‌ خطی‌ است‌ و در عین‌ حال‌ سیال‌ است‌. ماجرا عمدتاً از زبان‌ دختری‌ روایت‌ می‌شود که‌ پدرش‌ سرهنگ‌ است‌ و در آرزوی‌ صعود از پله‌های‌ ترقی‌ مدام‌ سقوط‌ می‌کند. سرهنگ‌ هرگز به‌ پایتخت‌ خوانده‌ نمی‌شود، دخترش‌ نیز به‌ جای‌ آن‌ که‌ همسر ولیعهد و ملکه‌ ایران‌ شود، دل‌ سپرده‌ به‌ عشق‌ کوزه‌گری‌ غریب‌ به‌ ناچار به‌ همسری‌ پزشکی‌ در می‌آید که‌ سرانجام‌ قاتل‌ اوست‌. تصویر موشکافانه‌ مظلومیت‌ زن‌ ایرانی‌، مظلومیت‌ مرد هنرمند ایرانی‌ و تاریخ‌ پرهراس‌ یک‌ سرزمین‌ کهنسال‌، از سال‌ بلوا رمانی‌ ساخته‌ است‌ که‌ هرگز فراموش‌ نمی‌شود. عباس‌ معروفی‌، روزنامه‌نگار و نویسنده مشهور ایرانی‌، ٤٦ سال‌ دارد، جوایز داخلی‌ و بین‌المللی‌ بسیاری‌ را از آن‌ خود کرده‌ و مدتی‌ است‌ ایران‌ را به‌ ناچار ترک‌ گفته‌ است‌. معروفی‌ اکنون‌ ساکن‌ آلمان‌ است‌، همچنان‌ می‌نویسد و تسلطش‌ بر شیوه‌های‌ مدرن‌ داستان‌نویسی‌ و شناختش‌ از تاریخ‌ و اسطوره‌ او را در زمره پرمخاطب‌ترین‌ نویسندگان‌ ایرانی‌ قرار داده‌ است‌.

آسمان هفتم

قیمت اصلی: 115,000 تومان بود.قیمت فعلی: 65,000 تومان.
کتاب آسمان هفتم، آخرین اثر نجیب محفوظ است، این کتاب که شامل دست نوشته های او می باشد، پس از مرگ وی توسط فرزندش به انتشار رسید. این کتاب شامل 236 داستان کوتاه است که با نگاهی روانکاوانه انسان را برای کشف حقایق زندگی و رمز و راز روح به تفکر وا می دارد.
در حالی که گرسنگی به من فشار می‌آورد با دوچرخه به هر طرف می‌رفتم، در جست‌وجوی رستورانی ارزان قیمت بودم که با درآمد محدود من همخوانی داشته باشد. اما همه جا بسته بود. به سمت میدان، و ساعت وسط آنکه نگاه کردم دوستم را دیدم که زیر آن ایستاده بود، با اشاره به من گفت که پیشش بروم. با دوچرخه به سمت او رفتم و وقتی متوجه موضوع شد از من خواست دوچرخه را به او بسپارم تا راحت‌تر دنبال غذا بگردم، من هم پیشنهادش را عملی کردم و در حالی که به دنبال غذاخوری می‌گشتم ضعف و گرسنگی بیشتر به من فشار می‌آورد. در یأس و ناامیدی و فشار گرسنگی به سمت رستوران«خانواده« رفتم با اینکه می‌دانستم گران است. صاحب رستوران کنار در ورودی که پرده‌ای به آن زده بودند ایستاده بود. با کنار زدن پرده مشخص شد که سالن رستوران، چیزی جز یک خرابه پر از آشغال نبود، با دلخوری پرسیدم: چه اتفاقی‌افتاده؟ مرد گفت: زود برو کبابی الشباب شاید قبل از اینکه تعطیل کند به آنجا برسی. من هم وقت تلف نکردم و با سرعت به میدان ساعت برگشتم، اما نه از دوچرخه خبری بود نه از دوستم