روانشناسی فیزیولوژیک ویراست دوازدهم

500,000 تومان

کتاب روانشناسی فیزیولوژیک ویراست دوازدهم نوشته جیمز کالات با ترجمه یحیی سیدمحمدی، توسط انتشارات روان با موضوع روانشناسی، روانشناسی عصبی، زیست‌شناسی روانی, آناتومی و روش‌های پژوهش به چاپ رسیده است.
معرفی مباحث کتاب روانشناسی فیزیولوژیک
سلول‌های عصبی و تکانه‌های عصبی
سیناپس‌ها
آناتومی و روش‌های پژوهش
ژنتیک، تکامل، رشد و انعطاف‌پذیری
بینایی
سیستم‌های حسی دیگر
حرکت
خواب و بیداری
تنظیم درونی
رفتارهای تولید مثل
رفتارهای هیجانی
زیست‌شناسی یادگیری و حافظه
کارکردهای شناختی
اختلالات روانی

فقط 2 عدد در انبار موجود است

شناسه محصول: 9786008352150 دسته: , ,
توضیحات

روانشناسی فیزیولوژیک ویراست دوازدهم

نویسنده جیمز کالات
مترجم یحیی سیدمحمدی
نوبت چاپ هجدهم
تعداد صفحات 756
قطع و نوع جلد رحلی شومیز
سال انتشار 1402
شابک 9786008352150
توضیحات تکمیلی
وزن 0.5 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “روانشناسی فیزیولوژیک ویراست دوازدهم”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

کتاب هنر داستان نویسی

210,000 تومان
معرفی کتاب هنر داستان نویسی کتاب هنر داستان نویسی اثر ابراهیم یونسی مترجم و نویسنده ی شهیر کشور است که وی آن را زمانی که در زندان به سر می برد با هدف تدریس و آموزش اصولی به رشته ی تحریر در آورد. بخش اعظم این اثر را کلیات نظری نگارش داستان تشکیل داده اند و مولف این اصول را از تئوری ها و اسلوب های داستان نویسی غرب استخراج نموده است. این نظریات با دانسته های شخصی نویسنده همراه شده و با ذکر نمونه های فراوان از آثار ادبی داخل و خارج به تببین اصولی عناصر قصه پردازی و داستان نویسی پرداخته است. کتاب از مجموع نه فصل تشکیل شده که درفصل نخست آن به بیان کلیات داستان کوتاه، طرح قصه، نکات دستورزبان، تم و محیط و کاراکتر ها و مواردی که باید از آن پرهیز نمود پرداخته شده است. فصل دوم بنای طرح و وحدت عناصر مختلف را بیان کرده و در فصل سه قالب های داستان نویسی، نحوه ی روایت اول شخص یا سوم شخص، نحوه ی انتخاب عنوان، مقدمه و استفاده از عنصر گفتگو مورد بررسی قرار گرفته است. فصل چهار تشکیل تنه و حوادث داستان، نحوه ی چینش حوادث، استفاده از عناصر عشق و نفرت و هیجان و کشمکش وبه اوج رساندن داستان را در خود جای داده و در فصل پنج با توصیف و شکل گیری شخصیت ها و تعدادشان سر و کار داریم. فصل ششم به تفصیل در باب گفتگو و استفاده از آن سخن می گوید و فصل هفت محیط و صحنه ی داستان را از نظر اتمسفر و شرایط بررسی می کند. فصل هشت مطالبی در مورد بحران و فصل نه اوج و پایان بندی داستان را در بر دارد. در انتهای کتاب فهرستی از داستان های برگزیده که به عنوان نمونه انتخاب شده اند قرار داده شده که مثال هایی عینی برای مخاطب ایجاد می کند.

کتابهای نارنجی جلد 33، خواب پله و 6قصه ی دیگر

40,000 تومان
اين مجموعه شامل 56 كتاب است و هر كتاب 7 قصه با تصويرهاي رنگي و زيبا. همه‌ي داستان‌هاي اين مجموعه ايراني است. حال و هواي داستان‌ها متفاوت و متنوع است. گاهي قصه‌ي زندگي بچه‌هاست و گاهي قصه‌ي زندگي پرنده‌ها و چرنده‌ها و گاهي هم قصه‌ي زندگي اشياء، همان چيزهايي كه دور و بر ما هستند. تصويرهاي رنگي قصه‌ها كمك مي‌كنند كه خواننده، بهتر و راحت‌تر با فضاي داستان‌ها آشنا شود.

کتاب امشب کنار غزل های من بخواب

135,000 تومان
معرفی کتاب امشب کنار غزل های من بخواب افشین یداللهی متولد 1347 پزشک و متخصص اعصاب روان است که بیشتر به واسطه ترانه هایش در ایران مشهور است. وی با صدا و سیما همکاری های بسیار زیادی داشت و برای سریال های متعددی ترانه سرود. از جمله سریال هایی که یداللهی برای آن ها ترانه سرود می توان به مدار صفر درجه، شب دهم، میوه ی ممنوعه و خوش رکاب اشاره کرد. همچنین با خوانندگان مطرحی چون همایون شجریان، احسان خواجه امیری و… در آلبوم های آن ها همکاری کرده است. انتشارات نگاه پس از منتشر کردن مجموعه ترانه های افشین یداللهی به نام “جنون منطقی” و استقبال زیادی که از این کتاب صورت گرفت اقدام به چاپ دو مجموعه شعر دیگر از این شاعر کرد به نام های “حرف هایی که من باید می گفتم و… تو باید می شنیدی” و “امشب کنار غزل های من بخواب”. این کتاب مجموعه ای از غزل و چند مثنوی است که در 144 صفحه توسط انتشارات نگاه به چاپ رسیده است. همچنین امشب کنار غزل های من بخواب نیز نام آلبومی از همایون شجریان است که برخی اشعار یداللهی را خوانده و اسم آلبوم نیز برگرفته از شعری به همین نام است.

کتاب قصه های بهرنگ

350,000 تومان
معرفی کتاب قصه های بهرنگ صمد بهرنگی (2 تیر 1318 9 شهریور 1347)، معروف به بهرنگ، داستان نویس، محقق، مترجم، و شاعر ایرانی بود. معروف ترین اثر او داستان «ماهی سیاه کوچولو» است. بهرنگی در 1339 نخستین داستان منتشر شده اش را با عنوان «عادت» نوشت. که با «تلخون» در سال 1340، «بی نام» در 1342، و داستان های دیگر ادامه یافت. او ترجمه هایی نیز از انگلیسی و ترکی استانبولی به فارسی و از فارسی به ترکی آذربایجانی (از جمله ترجمه شعرهایی از «مهدی اخوان ثالث»، «احمد شاملو»، «فروغ فرخزاد»، و «نیما یوشیج») انجام داد. تحقیقاتی نیز در جمع آوری فولکلور آذربایجان و نیز در مسائل تربیتی از ایشان منتشر شده ، برخی از آثار «صمد بهرنگی» با نام مستعار چاپ شده است. از جمله نامهای مستعار ایشان می توان به: «ص. قارانقوش»، «چنگیز مرآتی»، «صاد»، «داریوش نواب مراغی»، «بهرنگ»، «بابک بهرامی»، «ص. آدام»، و «آدی باتمیش» اشاره کرد. صمد در سال 1318 در محله چرنداب شهر تبریز به دنیا آمد. پدرش زهتاب بود. پس از تحصیلات ابتدایی و دبیرستان، در مهر 1334 به دانشسرای مقدماتی پسران تبریز رفت، که در خرداد 1336 از آنجا فارغ التحصیل شد. از مهر همان سال آموزگار بود، و تا پایان عمر در «آذرشهر»، «ممقان»، «قاضی جهان»، «گوگان»، و «آخی جهان» در استان آذربایجان شرقی، تدریس کرد. در مهر 1337 برای ادامه تحصیل در رشته زبان و ادبیات انگلیسی، به دوره ی شبانه «دانشکده ادبیات دانشگاه تبریز» رفت، و هم زمان با آموزگاری، تحصیلش را تا خرداد 1341 و دریافت گواهی نامه پایان تحصیلات ادامه داد. وی در کتاب «کندوکاو در مسائل تربیتی ایران» کلمات عربی به عاریت گرفته شده از عربی را، بخش بزرگی از اشتراک زبان های رایج ایرانی از جمله ترکی آذری با فارسی دانسته است مثل قارچ زاده نشدم بی پدر و مادر، اما مثل قارچ نمو کردم، هر جا نمی بود به خود کشیدم و شدم معلم روستاهای آذربایجان،پدرم می گوید اگر ایران را بین ایرانیان قسمت کنند، از این بیشتر سهم تو نمی شود. ” این سخن صمد است، معلم کودکان، قصه نویس بچه ها، انسانی که غمخوار کودکان برهنه پا بود و دغدغه اش آموختن به آنها و بالنده تر کردنشان، صمد دیر نپائید، جوان بود که ارس همان رودخانه ای که به آن عشق می ورزید، جانش را ستاند و دغدغه هایش ماند برای بازماندگان. اما دریغا که کسی همانند صمد بهرنگی نه آمد و نه شد…

جنگ و تسلیحات

25,000 تومان
جنگها خواه ناخواه جزئی اجتنابناپذیر از زندگی بشری است. از زمان پیدایش نخستین نوشته‌ها هزاران درگیری بزرگ و کوچک در جهان رخ داده است و تاریخ‌نویسان معتقدند که خیلی پیش از آن‌که بشر بتواند بنویسد، جنگ‌هایی در گرفته است. از این گذشته میلیون‌ها زن و مرد و کودک جانشان را در این درگیری‌ها از دست داده‌اند. در جنگ دوم جهانی بیش از ٤٥ میلیون نفر جان باختند و احتمالاً میلیون‌ها نفر هم در قرن‌های آینده کشته خواهند شد. دلایل مبادرت به جنگ بسیار متنوع است. تصفیه حساب‌های سیاسی و اجتماعی یا مجادلات دینی، همچنین سودای کشورگشایی و دستیابی به منابع و یا تسلط بر دیگران انگیزۀ بسیاری از جنگ و جدال‌ها بوده است. عداوت، ترس و انتقام را هم از دیگر دلایل بروز درگیری‌ها دانسته‌اند. همۀ این انگیزه‌ها کما بیش بی‌ملاحظه، خودخواهانه، سودجویانه و بر مبنای ارزش قائل نشدن برای احساسات بشری و تأثیرات آن‌ها بوده است. ویکتور دیویس هانسن بزرگ‌ترین پژوهشگر تاریخ نظامی آمریکا آن‌ها را فاقد احساس می‌خواند. او می‌گوید: تمام صفحات تاریخ آکنده از نمونۀ سرداران برجسته‌ای است که برای انگیزه‌های نادرستی، سربازانشان را به سوی پیروزی رهبری کرده‌اند. «جنگ و تسلیحات» یکی دیگر از کتاب‌های جدید مجموعه تاریخ جهان است که به رویدادهای مهم در تاریخ تسلیحات و جنگ پرداخته است.

مردگان جزيره موريس

12,000 تومان
در بخشی از کتاب مردگان جزیره‌ی موریس می‌خوانید: رضا پشت به مرد چماق‌ به‌ دست می‌رفت و هراسان به درها و نیم‌دری‌های بسته و دیوارهای گلی نگاه می‌کرد و منتظر بود تا مرگ از درها و نیم‌دری‌ها بیرون بزند و راه بر او ببندد. بوی مردار نفسش را بند می‌آورد. در بوی مردار، میان کوچه‌ی دایی ابوالقاسم بیگ ایستاد. نگاه دختر و چهره‌ی وحشت‌زده‌ی مختار آمد جلو چشمانش. نگاه دختر انگار شماتتش می‌کرد که هنوز زنده است و چهره‌ی وحشت‌زده‌ی مختار می‌گفت: «می‌ترسم.» از تنهایی‌اش میان کوچه هراسی به دلش افتاد. دوروبرش را نگاه کرد و تند‌تر قدم برداشت و گفت: «اگر دایی‌ ابوالقاسم بیگ زنده نباشد؟» تصور مرگ دایی ابوالقاسم بیگ، نگاه عجیب دختر، جسد احمدخان، یاور اصغربیگ، ارابه‌ی مردگان و چهره‌ی هراسان مختار را جلو چشمانش آورد. بغض گلویش را گرفت. گفت: «دایی!» پشت در چوبی ترک‌ خورده‌ی خانه‌ی دایی‌ ابوالقاسم‌بیگ ایستاد. کوبه‌ی زنگ‌ زده‌ی در را میان پنجه‌ها گرفت و چند‌ بار به در کوبید. چند لحظه‌ی بعد صدای دایی‌ ابوالقاسم بیگ را شنید: «آمدم!» با ‌خوشحالی گفت: «دایی!» در باز شد و ابوالقاسم بیگ رضا را در آغوش گرفت. رضا گفت: «دایی‌... همه جا مرده و بوی مردار است.» ابوالقاسم بیگ در را بست و گفت: «الحمدالله که سالمی. نگران بودم مبادا مریض باشی... خواهرم تو را سپرده به من... من فقط همین یک خواهر را دارم. لباس بپوشم، برویم پیش میرپنج کاظم خان.»