روان شناسی عمومی

قیمت اصلی: 110,000 تومان بود.قیمت فعلی: 80,000 تومان.

سفارش:0
باقی مانده:3

از آنجایی که روان شناسی عمومی 6 واحد را در رشته روان شناسی به خود اختصاص می دهد و تحت عنوان روان شناسی عمومی 1 و 2 تدریس می شود , کتابهای موجود معمولا مفصل و در دو جلد مجزا هستند. طبیعی است که تعیین کردن چنین کتابهایی برای دانشجویان رشته های دیگر که معمولا حداکثر در 2 یا 3 واحد و یک ترم تحصیلی این درس را می گذرانند , باعث می شود که تمام مطالب آنها در یک ترم تدریس نشوند. بنابراین, برای این رشته ها کتاب مختصری ضرورت دارد که کلیه فصول روان شناسی عمومی را در بر داشته باشد.

باتوجه به این نیاز , مترجم به ناچار کتابی را که عنوان مختصر روی جلد آن منظور شده از آمریکا سفارش داد و پس از نظرخواهی از همکاران عزیزی که روان شناسی عمومی را به دانشجویان غیر از رشته روان شناسی تدریس می کنند , فقط فصل زبان و تفکر را از این کتاب حذف کرده و باقی مطالب را به صورت گزینشی و چکیده ترجمه کرده و در اختیار دانشجویان عزیز قرار داده است.

موجود در انبار

توضیحات

روان شناسی عمومی

نویسنده
وین ویتن
مترجم یحیی سیدمحمدی
نوبت چاپ 23
تعداد صفحات 320
نوع جلد
شوميز
قطع
وزیری
سال نشر 1399
سال چاپ اول 1399
موضوع
روانشناسی
نوع کاغذ ——-
وزن 500 گرم
شابک
9648345082

 

توضیحات تکمیلی
وزن 0.500 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “روان شناسی عمومی”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

ماجراهای فرانتس کوچولو

25,000 تومان
فرانتس پسر شش ساله ای است. اما چون خیلی ریزه میزه است اصلا نمی شود سنش را درست حدس زد. برای همین خیلیها خیال می کنند که او چهار ساله است تازه این که چیزی نیست خیلی ها حتی پسربودنش را باور نمی کنند. هر وقت فرانتس می رود مغازه تا برای خودش سیب بخرد. خانم سبزی فروش می گوید: "سلام دختر کوچولو" هر وقت می رود روزنامه بخرد، آقا کیوسکی می گوید: "دخترخانم صبر کن تا بقیه پولت را بدهم." می دانید چرا؟ برای آن که ...

روان شناسی فیزیولوژیک

قیمت اصلی: 600,000 تومان بود.قیمت فعلی: 500,000 تومان.
كتاب روان‌شناسی فیزیولوژیك دكتر جیمز دبلیو كالات به دلیل خوبی به طور گسترده ای استفاده شده است. سطح بسیار بالای دانش‌پژوهی، سبك نگارش واضح و روشن به حكایت های سرگرم‌كننده، و مثال های بسیار دقیق. هدف كالات این است كه روان‌شناسی فیزیولوژیك را دست‌یافتنی كند و هیجان پژوهش را برای توجیهات زیستی رفتار انتقال دهد. این كتاب كه با موضوعات تازه و یافته های پژوهشی جدید به‌روز شده است، سنت كیفیت آن را ادامه می دهد. كتاب نیل كارلسون و ملیسا بیركت با همین عنوان نیز در دو جلد در دسترس استادان و دانشجویان عزیز قرار دارد، اما به نظر مترجم، چون این منبع مشروح تر از روان‌شناسی فیزیولوژیك جیمز كالات است، ‌شاید برای دانشجویان كارشناسی ارشد و بالاتر مفیدتر باشد
سفارش:0
باقی مانده:3

رهبران جهان باستان (6) نفر تی تی

3,500 تومان
هنگامی که به کشور مصر می‌اندیشیم ، چه فکری به ذهنمان خطور می‌کند ؟ صحرای وسیعی را در ذهن تصور می‌کنیم که سراسر شمال آفریقا را در بر گرفته است ، جایی که مصر در آن قرار دارد ؛ می‌توانیم رودخانه نیل – طولانی‌ترین رودخانه جهان – را ببینیم که از شمال به جنوب جریان دارد و این سرزمین را تقریباً به دو بخش مساوی تقسیم می‌کند و به مردمی با تاریخی بسیار کهن ، زیبا و اسرارآمیز می‌اندیشیم . هنگامی که به مصر باستان می‌اندیشیم ، به اهرام ، ابوالهول و البته مومیایی‌ها نیز خواهیم اندیشید ، و سرانجام به نماد دیگری از زیبایی این سرزمین اسرارآمیز : نیم‌تنه‌ای از نفرتی‌تی ، ملکه محبوب ، مزین به رنگ‌های روشن . ویژگی مجسمه سنگ آهکی نفرتی‌تی این است که جزئیات آن به ظرافت پرداخته و با واقع‌گرایی ساخته شده است . او سرش را با وقاری شاهانه بالا گرفته است و گردن باریکش که به گردن قو می‌ماند ، گونه‌های برجسته‌اش و لبان کاملاً سرخش ما را به یاد زنان زیبای امروزی می‌اندازد . دیهیمی به رنگ آبی آسمانی به سر و گردنبند بزرگی از دانه‌های بلند طلایی به گردن دارد که به آن‌‌ها دانه‌های نِفِر می‌گویند . بارها و بارها تصویر نفرتی‌تی بازآفرینی شده و به نمادی از این سرزمین باستانی و مردمانش مبدل شده است . ممکن است از خود بپرسیم آیا زنی را که هزاران سال پیش ، این‌گونه در برابر هنرمند نشسته است ، می‌شناسیم ؟ برای شناخت بهتر و بیشتر از او مجلد دیگری از رهبران جهان باستان تحت عنوان « نفرتی‌تی » منتشر شد .

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت

ماجراهای علمی 6 … شکسپیر

4,500 تومان
ویلیام شکسپیر در کشوری به دنیا آمد که بازی‌ها ، ورزش‌ها و بازارهای خاص خودش را داشت . از بخت خوب او ، الیزابت – ملکه وقت انگلستان – به هنر نمایش علاقه زیادی داشت . توجه و لطف خاص او به تفریح و سرگرمی ، چه کوچک و چه بزرگ ، او را نزد مردم انگلستان محبوب کرد و همچنین ، صحنه تئاتر را برای نبوغ شکسپیر آماده ساخت . شکسپیر که به شهر آمد ، تئاتر در لندن فعال بود . در طول بیست سال ، ویلیام شکسپیر تئاتری چنان بی‌نظیر به انگلستان ارائه کرد که برایش شهرت و ثروت به ارمغان آورد . نمایش‌های او دل‌های مردم انگلستان را تسخیر کرد ، زیرا این آثار با درونی‌ترین احساسات و عواطف مردم سخن گفتند . شکسپیر همه این‌ها را با سبک و ذکاوتی حیرت‌انگیز انجام داد . افسوس که تاریخ تولد او ثبت نشد ، اما تاریخ غسل تعمیدش در کلیسای هالی ترینیتی را روز چهارشنبه ٢٦ آوریل ١٥٦٤ نوشته‌اند . از آنجا که این مراسم باید ظرف چند روز پس از تولد نوزاد انجام شود ، مورخان ٢٣ آوریل را تاریخ تولد شکسپیر تعیین کرده‌اند . اگر این تاریخ درست باشد ، از آنجا که او در ٢٣ آوریل ١٦١٦ از دنیا رفت ، پس دقیقاً ٥٢ سال زندگی کرد .