روزی روزگاری فوتبال: فوتبال و جامعه‌شناسی

450,000 تومان

سفارش:0
باقی مانده:1

معرفی کتاب روزی روزگاری فوتبال

کتاب روزی روزگاری فوتبال به قلم حمیدرضا صدر، تاریخچه فوتبال ملی و باشگاهی، قهرمانی‌ها، جنبه‌های اجتماعی و سیاسی فوتبال را در ایران و سراسر جهان و بخصوص کشورهای صاحب سبک در این ورزش مانند انگلستان، ایتالیا، اسپانیا و… مورد مطالعه قرار می‌دهد.

در این کتاب که از چهارده فصل تشکیل شده است، مطالبی درباره فوتبال ایران و جهان مورد بحث قرار گرفته و در هر فصل وضعیت ورزش فوتبال در یکی از کشورهای جهان مورد بررسی قرار می‌گیرد. این اثر از رویدادهای مهم در زمینه فوتبال جهان سخن می‌گوید و بازیکنان مشهور را معرفی می‌کند.

روزی روزگاری فوتبال سفری پر تب و تاب از دنیایی به دنیایی دیگر را نشان می‌دهد. از زمین‌های خاکی تهران تا آرژانتین و ایالات متحده، از مردم، تاریخ و سیاست فوتبال.

حمیدرضا صدر در این کتاب از شیفتگی مهارناپذیر انسان‌هایی سخن می‌گوید که نمی‌تواننند دل‌هایشان را از فوتبال بکنند، برق چشم‌های مشتاقی را توصیف می‌کند که نمی‌توانند مستطیل سبز را تماشا نکنند.

در بخشی از کتاب روزی روزگاری فوتبال می‌خوانیم:

از سال 1321 مقارن با اشغال ایران، برگزاری مسابقات فوتبال ترکیب جدی‌تری گرفت. تیم ایران با تیم ارتش انگلستان که از بازیکنان مثل منین، میگر و بیک استفاده ‌کرد در امجدیه رو به رو شد.

در این دیدار برای اولین بار به طور رسمی بلیت فروخته شده. فدراسیون فوتبال ایران سال 1325 به وجود آمد و نخستین رئیس آن دکتر محمدعلی رکنی بود که چهار سال در آن مسند باقی ماند.

ایران در آن دوران در المپیک لندن 1948 شرکت کرد و نام ورزشکاران ایران برای نخستین بار وارد آرشیوهای رسمی جهانی شد.

همان سالی که محمدجعفر سلماسی یگانه مدال را در رشته‌ی وزنه‌برداری، مدال برنز، برای ایران به ارمغان آورد. همان سالی که محمد نامجو در وزن پنجاه و شش وزنه‌برداری پنجم شد.

همان سالی که امانوئل آغاسی، پدر آندره آغاسی، به‌عنوان مشتزن ملی‌پوش ایران در وزن پنجاه و چهار کیلوگرم، در مرحله‌ی اول برابر الولرو ویسنته دونش از اسپانیا شکست خورد و حذف شد.

از دهه‌ی‌ 1320 به‌ بعد بود که برد و باخت‌های تیم ملی شمرده ‌شدند. همه به پیروزی‌ها ‌بالیدند و شکست‌ها را به رخ کشیدند. وقتی تیم ملی ایران در 1326 در امجدیه برابر ترکیه قرار گرفت و سه بر یک مغلوب شد، یگانه گل ایران را مسعود برومند به‌ ثمر رساند که شاگردی از مکتب باشگاه شاهین بود.

بازوبند کاپیتانی را محمد خاتمی بسته بود که بعدها داماد شاه شد و با درجه‌ی ارتشبدی عنوان فرمانده‌ی‌ نیروی هوایی را یدک ‌کشید.

ترک‌ها در استانبول شش گل به همان تیم زدند. پاکستانی‌ها هم در تهران پنج گل دریافت کردند تا فوتبال ایران طعم پیروزی بر یکی از همسایگانش را بچشد.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

روزی روزگاری فوتبال: فوتبال و جامعه‌شناسی

نویسنده
 حمیدرضا صدر
مترجم
نوبت چاپ 12
تعداد صفحات 411
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر 1402
سال چاپ اول ——
موضوع
جامعه شناسی و علوم اجتماعی
نوع کاغذ ——
وزن 0 گرم
شابک
9789643627867
توضیحات تکمیلی
وزن 0.0 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “روزی روزگاری فوتبال: فوتبال و جامعه‌شناسی”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

 

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

انگلیسی برای دانشجویان رشته هوشبری

قیمت اصلی: 108,000 تومان بود.قیمت فعلی: 70,000 تومان.
کتاب حاضر برای دانشجویان رشته هوشبری در مقطع کارشناسی به عنوان منبع اصلی درس «زبان تخصصی» به ارزش 3 واحد تدوین شده است. امید می‌رود علاوه بر جامعه دانشگاهی، سایر علاقه‌مندان نیز از آن بهره‌مند شوند. فهرست:

Preface

Unit 1 Reading I: Origin and History of Anesthesia Unit 2 Reading I: Basic Definitions in Modern Anesthesia Unit 3 Reading I: The Changing Nature of Preoperative Evaluation (1) Unit 4 Reading I: Clinical Management of Muscle Relaxants (1) Unit 5 Reading I: Management of General Anesthesia Unit 6 Reading I: Anesthesia, Drug metabolism and Toxicity Unit 7 Reading I: Factors Influencing Anesthesia Activity in Humans (1) Unit 8 Reading I: Monitored Anesthesia Care (1) Unit 9 Reading I: Intravenous Anesthesia, Barbiturates and Nonbarbiturates Unit 10 Reading I: Anesthesia Risk (1)

Appendices References

تندباد

18,000 تومان

معرفی کتاب تندباد

لوران گوده در کتاب تندباد، شما را با شخصیتی مواجه می‌کند که به خاطر فساد، تلخی و رنجی که در پیرامونش وجود دارد از زندگی به تنگ آمده و مدام مشغول روایت از جهان خشنی است که او را دربرگرفته و به قول خودش «دوست دارد سیاه و آزاد بمیرد». تندباد (Ouragan roman) رمانی پر از روایت‌های کوچک از محله‌های پست، کشمکش‌ها و تلاش برای حفظ هویت است. راوی مانند قصه‌گویان سیاه پوست قرن نوزدهم مداوم روایت می‌کند و باعث می‌شود شما با قصه‌ها و کلماتش میخکوب شوید. لوران گوده (Laurent Gaude) نویسنده‌ای است که در هر یک از آثارش به گوشه‌ای از جهان می‌رود و با پرداختن به رویدادها، آداب‌ و‌ رسوم، تاریخ و مصیبت‌هایی که انسان‌ ناخودآگاه با آن‌ها درگیر می‌شود، نگاهی از دنیای متفاوت در برابر چشمان شما می‌گذارد. او در این داستان به آمریکا می‌رود و قهرمانانش را از نیواورلئان و لوئیزیانا انتخاب می‌کند، شخصیت‌هایی که خود را رودرروی تندباد کاترینا (اوت 2005) می‌بینند و خط سرنوشت‌شان در تصویری از آخر زمان با هم تلاقی می‌کند. هنگامی که توفان شروع شد بیشتر محله‌های مرفه‌نشین خانه خود را تخلیه کردند، اما ساکنان سیاه پوست بخش‌های فقیر در خانه‌های خود ماندند چون نه وسیله‌ای برای فرار داشتند و نه تمایلی، چرا که زندگی برای آن‌ها در جای دیگر بی‌معنا بود. گوده که پس از این فاجعه بسیار دگرگون شده بود، تصمیم گرفت عکس‌ها و مقاله‌هایی از روزنامه‌های آن روزها را گردآوری کند. او در برنامه‌ای تلویزیونی می‌گوید که عکس زن سیاه‌ پوستی که پرچم امریکا را بر شانه حمل می‌کند از یکی از همین عکس‌ها زاده شده است. او به دنبال شخصیتی بود که لبریز از خشم و نفرت است و اضافه می‌کند «برای من جالب است که در چنین مواقعی آتش‌سوزی جنگل‌ها، زمین لرزه‌ها، فوران آتشفشان‌ها انسان پی می‌برد که نیروی حاکم بر این سیاره هم تراز قدرت او نیست و چیزی مبهم و ژرف وجود دارد که بشر واقعاً در برابر آن حقیر است. این‌که غرور انسان در چنین لحظه‌هایی خرد می‌شود و از بین می‌رود واقعاً جالب است.» بسیاری از استعاره‌های رمان برگرفته از تورات هستند، از جمله کشتی نوح در دل توفان و سیلاب و هرگونه ارجاع به کتاب‌های مقدس ناخواسته و غیر عمد بوده و نویسنده هیچ علاقه‌ای نداشته که مفاهیم دینی را وارد چهارچوب داستان کند. در بخشی از کتاب تندباد می‌خوانیم: به خیابان‌های شهر نگاه می‌کند که دارند خالی می‌شوند و به مردمی که دسته‌ دسته می‌دوند و خانه‌ها را ترک می‌کنند و می‌داند که جایی برای او نخواهد بود. پدرها را می‌بیند که ماشین‌ها‌ را پر از بار می‌کنند و بنزین ذخیره برمی‌دارند، مادرها را می‌بیند که با قیافه‌های درهم‌ کشیده برای چندمین‌ بار از بچه‌ها‌شان می‌پرسند که آیا قمقمه‌ها را پر کرده‌اند یا نه، همه را نگاه می‌کند و می‌داند که جزء آن‌ها نیست. او می‌ماند چون ماشینی ندارد، چون نمی‌داند کجا برود و خسته است. می‌ماند، شهر در تب‌ و تاب است و او جزء شهر نیست. مردم می‌ترسند، عرق‌ می‌ریزند و هول برشان داشته که یک دقیقه را هم هدر ندهند، ولی او با آن‌ها نیست. واقعاً نمی‌ترسد، به مرگ فکر نمی‌کند، فقط فکر می‌کند که این هم یک امتحان است، امتحانی سخت. می‌داند که دوباره از پا درمی‌آید، انگار زندگی فقط همین است و او باید تسلیمش شود. به مردها و زن‌هایی که می‌روند نگاه می‌کند و به محله‌ی نکبت‌بارش برمی‌گردد، سرافکنده برمی‌گردد. خیابان‌های این‌جا آرام‌تر از مرکز شهرند. کسی در جنب‌ و جوش نیست. باز خیابان‌های پهن و فقیرانه‌ای را می‌بیند که حتی خانه‌ها‌شان هم خسته به ‌نظر می‌رسند و بی‌اختیار صدای چکشِ قاضی را می‌شنود. باد بلند می‌شود. توفان نزدیک می‌شود و مثل همیشه قسمت آن‌هاست، قسمت بدبخت و بیچاره‌های درمانده، فقط مال آن‌ها. موقع پرداخت صورت‌ حساب به ‌نظرش می‌رسد که زن جوان طور عجیبی نگاهش می‌کند. شاید از این‌که آدمی عادی دیده جا خورده است. حتماً با خودش فکر کرده بود که مسافر اتاق 507 مردی است بدبخت، معتادی که بیرون‌ کردنش به این راحتی‌ها نخواهد بود. « از مینی‌بار استفاده کردید؟» اشاره می‌کند که نه و بعد اضافه می‌کند، «فقط یک تماس تلفنی داشتم.» زن درحالی‌که با اخم به صفحه‌ی کامپیوتر زل زده تصدیق می‌کند. رسیدش را چاپ می‌کند و می‌گیرد طرفش. او نگاه می‌کند. مدت مکالمه مشخص است: یک دقیقه و پنج ثانیه. خنده‌اش می‌گیرد. یک دقیقه و پنج ثانیه. زمان خیلی کمی بود برای بیرون کشیدنش از آن اتاق. شماره گرفته بود. به رغم سال‌های سپری‌شده هنوز شماره را از بر بود. فکر کرده بود خودش گوشی را برمی‌دارد یا این‌که باید پیغام بگذارد. برای شنیدن صدایش سر از پا نمی‌شناخت، ولی صدای بچگانه‌ای جواب داده بود. لحظه‌ای مکث کرده و بعد گفته بود «سلام، اسمت چیست؟» پسر بچه‌ی آن‌ طرف خط با اطمینان جواب داده بود «بایرون.» پرسیده بود «رز آن‌جاست؟» بچه انگار مردد بود. با صدای اخم‌آلودی جواب داده بود «مامانم؟» گفته بود «آره، به مامانت بگو من دارم می‌آیم.» بچه حرفش را بریده بود، «شما؟» شرم عجیب و خاصی سرتاپایش را گرفته بود. «کینو برنس.» و تکرار کرده بود «به‌اش بگو من دارم می‌آیم.» و گوشی را گذاشته بود. یک دقیقه و پنج ثانیه. حالا دوباره به این لحظه‌ها فکر می‌کند و نیروی تازه‌ای در وجودش ریشه می‌دواند. ضربان رگ‌هایش را حس می‌کند. عجله دارد. عجله دارد که این چند صد کیلومتر را طی کند و برود، آن‌قدر برود تا به او برسد، عجله دارد که پشت فرمان ماشینش بنشیند و بدون خوردن و نوشیدن براند، چهار‌صد کیلومتر براند. عجله دارد. این بی‌قراری از کی سراغش نیامده بود؟

بیا با جغدها درباره‌ی دیابت تحقیق کنیم

175,000 تومان
کتاب «بیا با جغدها درباره‌ی دیابت تحقیق کنیم» مجموعه‌ای از یادداشت‌ها و نوشته‌های دیوید سداریس، نویسنده و طنزپرداز شناخته شده‌ی آمریکایی است که توسط پیمان خاکسار به فارسی برگردانده شده است. پیش‌تر، این مترجم با ترجمه‌ی کتاب «بالاخره یه روزی قشنگ حرف می‌زنم» این نویسنده‌ی آمریکایی را به مخاطبان فارسی‌‌زبان شناسانده بود. با خواندن «بیا با جغدها درباره‌ی دیابت تحقیق کنیم» که در آمریکا با استقبال فوق‌العاده روبه‌روشد، با گردشگری کنجکاو آشنا می‌شوید و چیزهایی را می‌خوانید که هرگز فکرش را هم نمی‌کردید بتوانند به این خنده‌داری باشند. از مشکلاتی که یک دندانپزشک در فرانسه با آن سر و کله می‌زند گرفته تا شکل عجیب و غریب دستشویی‌ها در پکن. از عادات غذایی پرنده‌های کمیاب استرالیایی تا طبیعت بکر کارولینای شمالی. در این اثر تک‌گویی‌هایی را از آدم‌هایی عجیب و غریب می‌خوانیم که با تفکرات خنده‌دارشان ما را به دنیای متفاوتی دعوت می‌کنند. شهرت سداریس بیشتر به خاطر داستان‌های کوتاه فکاهی و طنزآمیزی است که با الهام از زندگی شخصی‌اش می‌نویسد. او در قالب داستان‌و به روش خاص خودش، مسائل اجتماعی پیرامونش را تفسیر می‌کند. در قسمتی از متن این کتاب آمده است: «همیشه به خودم می‌گفتم وقتی پنجاه سالم شود اپرا را کشف می‌کنم، نه همین‌جور سرسری، با تمام وجود: اسم آهنگ‌سازها را حفظ می‌کنم، ایتالیایی یاد می‌گیرم و شاید حتا یک شنل بخرم. به‌نظرم اپرا چیزی بود که فقط یک آدم مسن جذبش می‌شود، برای همین این‌قدر عقبش انداختم. بعد پنجاه سالم شد و به جای اپرا شنا را کشف کردم. یا شاید بهتر است بگویم دوباره کشف کردم. از ده‌سالگی شنا بلد بودم، توی باشگاه رالی کلاس می‌رفتم. یک جای بهتر هم بود، باشگاه کارولینا، ولی بعید می‌دانم یانکی‌ها را راه می‌دادند. اگر حافظه‌ام درست یاری کند جهودها را هم راه نمی‌دادند. تنها سیاه‌پوستانی که به یاد می‌آورم خدمه بودند و همه، حتا بچه‌ها، به اسم کوچک صدای‌شان می‌کردند. به کسی که پشت پیشخان ایستاده بود به جای آیزاک می‌گفتیم آیک و من با یازده سال سن، آقای سداریس بودم. باشگاهِ بهتر بر مبنای این شعار بنیان گذاشته شده بود که رالی مهم است، این‌که خانواده‌های قدیمی‌اش بهترین هستند و به جایی احتیاج دارند که بتوانند از معاشرت هم لذت ببرند بی‌این‌که کسی پنجول‌شان بکشد. اگر این ایده به‌نظرمان خنده‌دار نمی‌آمد در باشگاه‌مان احساس بدبختی می‌کردیم. البته این را هم به آدم می‌گفت: ببین با مزخرف بودن چه‌قدر پول صرفه‌جویی کردی!»
سفارش:0
باقی مانده:1

المجانی من النصوص العرفانیه

122,000 تومان
چکیده:
آنچه از فواید انحصاری مطالعۀ متون عرفانی می‌توان برشمرد آشنایی با تجارب آمیخته با کشف و ذوق عرفا، زبان رمز و اصطلاحات موزون و مسجع، مفردات مزدوج و متقابل و نیز امثال و حکم و قصص منقول است. کتاب حاضر با هدف آشنایی دانشجویان زبان و ادبیات عربی با متون عرفانی، منتخبی از این متون نظم و نثر را با لحاظ هردو رویکرد عرفان عملی و نظری در اختیار می‌نهد. بهره‌مندی از مراجع و مصادر عرفانی مشهور، توضیح مداخل و اصطلاحات فنّی در فصلی مجزا، تخصیص تمرین درک مطلب و ترجمه از ویژگی‌های متمایز این کتاب است.

توضیحات:

این کتاب برای دانشجویان رشته زبان و ادبیات عربی در مقطع کارشناسی به عنوان منبع اصلی درس «متون عرفانی» به ارزش 2 واحد تدوین شده است.

فهرست:

المقدمه التمهید مدخل فی المصطلحات العرفانیه الباب الاوّل: نصوص فی العرفان العملی الفصل الاول: المقامات الفصل الثانی: الأحوال الفصل الثالث: نصوص تفسیریه عرفانیه الفصل الرابع: مختارات من کلمات العرفاء والصوفیین الباب الثانی: نصوص فی العرفان النظری الفصل الاول: نصوص نثریه الباب الثالث: نصوص منظومه عرفانیه فهرس الآیات فهرس الأحادیث مسرد المفردات و المصطلحات فهرس المراجع و المآخذ چاپ سوم با اصلاحات و چاپ هشتم با تجدیدنظر

فريادها

25,000 تومان

معرفی کتاب فریادها اثر لوران گوده

رمان «فریادها» نوشته لوران گوده، نویسنده فرانسوی برنده ی جایزه گنکور درباره جنگ است. درباره سربازانی که تمام جسم و جان خود را برای دفاع از وطن گذاشته اند و همراه با هراس و مسخ شدگی در فضای غیر انسانی و بی رحم جنگ با خود و فلسفه جنگیدنشان درگیرند.
«ژول» سربازی است که مرخصی گرفته و در حال رفتن به خانه است اما نگرانی درباره همرزمانش او را رها نمی کند. در جای دیگری سربازی شیمیایی درون حفره ای در قلب خاک اسیر شده و دست و پا می زند.
دو سرباز دیگر به نام های «ماریوس» و «بوریس» از دست فریادهای عجیب سرباز دیگری موسوم به «مرد خوکی» ترسیده و عاصی شده اند و در صدد کشتن اویند، همه سربازان این کتاب به نوعی در هراس مرگ اند و اتفاقات گوناگون و عجیبی اطرافشان رخ می دهد.
داستان از زبان چند روای روایت می شود. «ماریوس»، «ریپول»، «رنیه»، «شیمیایی»، «ژول» و... هر راوی بخشی از ماجرا را کامل می کند.
بخش زیادی از داستان در زمان حال می گذرد و بخش هایی در زمان های گذشته و نویسنده با بهره گیری از این تکنیک خواننده را در تمامی لحظه ​های دلهره و هراس، همراه شخصیت​ های داستان می کند تا مانند آنها وحشت لحظات داستانی را از نزدیک لمس کند. «برگشتن به جبهه و مردن در آن جا. چاره ای جز این نمی بینم.
بله. راه آمده را برگشتن. انجام دادن دوبارهٔ همهٔ کارها. با همان عجله. تند راه رفتن. گذشتن از همان مزرعه ها، توقف در همان جاهای قبلی. از روستا به سنگر. آن جا، توی سوراخم می خزم و مثل بقیه، دعایم را نثار زمین می کنم.
شاید کس دیگری غیر از من آن را به مردم روستا برساند. کس دیگری غیر از من. کسی که شیواتر حرف بزند. کسی که از روستایی ها سنگ نخورد. من ناکام ماندم.
بله. چاره ای ندارم جز این که راه آمده را برگردم. دوباره دوستانم را ببینم و دیگر ترک شان نکنم.» «لوران گوده» با سادگی تحسین برانگیزی فضای جنگ را توصیف کرده است. فضایی که اگرچه غیرانسانی است اما پر از برادری و هم دلی هم هست.
«فریادها» نمایش بزرگ هراس انسان ها است. گوده با این اثر می خواهد نشان دهد وقتی انسانیت با هراس از مرگ و جنگ نابود می شود همه چیز را با خودش نابود می کند.
سفارش:0
باقی مانده:2

مبانی تغذیه ورزشی

26,000 تومان
این کتاب برای دانشجویان رشته تربیت‌بدنی گرایش‌های فیزیولوژی ورزشی در مقطع کارشناسی به عنوان منبع اصلی درس «تغذیه و ورزش» به ارزش 3 واحد ترجمه شده است.

فهرست:

پیشگفتار مترجمان فصل اول: مقدمه بخش اول: جنبه‌های تغذیه‌ای درشت‌مغذیها در ورزش فصل دوم: کربوهیدرات (CHO) فصل سوم: چربی فصل چهارم: پروتئین بخش دوم: جنبه‌های کم‌آبی و تأمین آب یا مایعات در ورزش فصل پنجم: مایعات و الکترولیتها بخش سوم: جنبه‌های تغذیه‌ای ریزمغذیها در ورزش فصل ششم: مواد معدنی فصل هفتم: عناصر کمیاب فصل هشتم: ویتامینها فصل نهم: آنتی اکسیدانها و رادیکالهای آزاد ناشی از فعالیت ورزشی بخش چهارم: مواد غذایی نیروزا و متابولیسم فصل دهم: مواد غذایی نیروزا فصل یازدهم: اختلالات غذایی در ورزشکاران فصل دوازدهم: از تئوری تا عمل فصل سیزدهم: چکیده‌ای از متابولیسم منابع