روش شناسی علوم اجتماعی
128,000 تومان
کتاب روش شناسی علوم اجتماعی نوشته ماکس وبر ترجمه حسن چاوشیان توسط انتشارات مرکز با موضوع علوم اجتماعی، جامعه شناسی، مردم شناسی به چاپ رسیده است.
این کتاب ترجمهی فارسی سه مقاله از مقالههای ماکس وبر در مورد روششناسی است که در مجموع حاوی اندیشههایی پرمایه و راهگـشا در زمینـهی مسـایل و معضلات روششنـاسی علوم اجتمـاعی هستند. وبـر در این جستـارها به مصـاف ایـن پرسش بنیادی کانتی میرود که «حصول معرفت علمی به پدیدههای اجتماعی و فرهنگی، چگونه امکانپذیر است؟» اکنون در ابتدای قرن 21، درست همانند زمان نگارش این مقالهها ـ دو دهه قبل از جنگ جهانی اول و آغاز قرن بیستم ـ مباحث روششناسی هنوز گستـردهترین و مهـمترین زمینـهی مجادله و مواجههی فکری جریانهای رقیب در عرصهی علوم اجتماعی است. در دورهی تاریخی نگارش این جستارها نیز مهمترین مسایل مورد بحث نه مسایـل اصـلـی و مـحـتـوایی عـلـوم اجتـمـاعی بلـکه مسـایل روششناختی بودند. یعنـی نـه مسـایـل تئـوریک بلکـه مسایل متاتئوریک. وبر در سختترین دورهی حیات ذهنی خود درگیر همین مباحث منطقی و فلسفی علوم اجتماعی شد.
مباحث کتاب روش شناسی علوم اجتماعی
پیشگفتار
معنای بی طرفی اخلاقی در جامعه شناسی و اقتصاد
عینیت در علوم اجتماعی و سیاست اجتماعی
مطالعات انتقادی دربارع منطق علوم فرهنگی
امکان عینی و علیت کافی در تبیین تاریخی
نمایه
فقط 1 عدد در انبار موجود است
روش شناسی علوم اجتماعی
نویسنده | ماکس وبر |
مترجم | حسن چاوشیان |
نوبت چاپ | هشتم |
تعداد صفحات | 288 |
قطع و نوع جلد | رقعی شومیز |
سال انتشار | 1401 |
شابک | 9789643057206 |
وزن | 0.5 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: Ali
- نشانی:
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
14 آبان روز آتش (گفتوگو با انقلاب)
مقدمات نوروسایکولوژی
ما اينجا داريم مي ميريم
جملاتی از کتاب ما اینجا داریم میمیریم
خوشبختیها را گم کردهایم، همهشان گم شدهاند. دستمان خالی است دیگر هیچ نوری توی دستهامان نیست.
گاهی همین قدر که بنشینم و ده دقیقه توی حال خودم باشم و کارگرهای ساختمان روبرو تیرآهن خالی نکنند و دلم برای چیزی شور نزند و تسمه کولر پاره نشود به گمانم خوشبختم.
خوبی تهران همین است که همهچیز گم میشود توی های و هوی شهر.
طلاپری میداند که هر ستاره مال کدام آدمیزاد است و حال میبینیم که آدمیزادها همیشه با جام چای کنار پنجره میایستند و هیچوقت پریهای جنگل را صدا نمیزنند. آدمیزادها عاشق آسمان هستند و مدام دنبال ستارههایشان میگردند.
مادرش همیشه میگفت هیچ کار خدا بیحکمت نیست. بعد هم غشغش میخندید که یک خدایا شکر بگو و خودت را راحت کن. تا آن سر دنیا هم که بدوی نمیفهمی چرا بلاهای ریز و درشت سر آدم میآید.
آدمیزادها هیچوقت صدایی را که نمیبینند، نمیشنوند. حتی گاهی خوشبختیهای کوچکشان را هم نمیبینند.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.