روي خط چشم

9,000 تومان

پیمان هوشمندزاده در مقام داستان‌نویس تجربه‌هایی خاص و جدی‌داشته است. او بعدِ اقبالِ گسترده‏ی مجموعه ‌داستانِ ها‌ کردن در میانه‌ی دهه‌ی هشتاد، چند کتابِ دیگر نیز منتشر کرد که هر کدام به نوعی امتدادِ مسیری بودند که او در ها‌ کردن پی‌ریزی کرده بود.

جدیدترین مجموعه ‌داستانِ او، روی خطِ چشم، شاملِ ده داستانِ کوتاه است که از منظرِ ساختاری به‏هم وابستگی دارند اما مستقل از هم خوانده می‌شوند.

در داستان‌های این کتاب جهانِ مرموز طنزآلود هوشمندزاده در رابطه با انسان و اشیا و مهم‌تر از همه در ایجازِ زبانی‌اش آشکار می‏شو‌د.

در هر داستان امری به‏ظاهر پیش‏پاافتاده کلِ متن را به تسخیرِ خود درمی‌آورد و موجب حرکتِ انسانش می‌شود به سوی نوعی مینیمالیسم در زندگی، مینیمالیسمی که در اعماقش جریانِ ممتدِ زیستن با بحران دست‏وپنجه نرم می‌کند و طنینِ آرام و درعین‏حال مؤثرش به آهستگی به گوش مخاطبِ هوشمندزاده می‌رسد.

هر کدامِ این ده داستان درون‌مایه‏ای بکر دارد که از ذهنِ نقیضه‌سازِ نویسنده‌اش برآمده‌ است، درون‌مایه‌‏ای که در‌ش خونسردی راوی موج می‌زند و نیشخندش به جهان و ماجراهایش. و این شاید بزرگ‌ترین نفرینِ هوشمندزاده‌ی نویسنده است؛ پوزخندی که انگار بر جهانِ او ترسیم شده و مخاطبش را نشانه رفته است.

 

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

روي خط چشم

نویسنده
پیمان هوشمندزاده
مترجم
نوبت چاپ 5
تعداد صفحات 103
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر 1402
سال چاپ اول ——
موضوع
ادبیات
نوع کاغذ ——
وزن 0 گرم
شابک
9786002298607
توضیحات تکمیلی
وزن 0.0 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “روي خط چشم”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

 

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

در قند هندوانه

16,500 تومان

معرفی کتاب در قند هندوانه

آیا زندگی و دنیا پس از فرا رسیدن آخرالزمان ادامه خواهد یافت؟ کتاب در قند هندوانه نوشته‌ی ریچارد براتیگان، اثری پست مدرن درباره‌ی یک آرمانشهر پس از فروپاشی جهان است. خورشید هر روز با رنگی تازه طلوع می‌کند و انسان‌های منزجر از خشونت، در مکانی به نام آی‌دث غرق در شیرینی هندوانه‌های رنگارنگ هستند و آدم و حوا با چهره‌ای مدرن در این باغ عدن خودساخته سرگردانند. روایتی زیبا،‌ متفاوت و البته تکان‌دهنده.

درباره‌ی کتاب در قند هندوانه

درباره‌ی آخرالزمان و تبدیل شدن جهان به ویرانشهر یا دیستوپیا، کتاب‌ها و آثار هنری متعددی خلق شده، اما شکل گرفتن یک آرمانشهر آن هم پس از ویرانی کامل و فروپاشی جامعه‌ی صنعتی، پدیده‌‌ای چنان غیرقابل باور و دور از ذهن به نظر می‌رسد که کمتر کسی به آن پرداخته است. دنیا در دهه‌های پس از جنگ جهانی دوم آنچنان نیازمند صلح و آرامش بود که جوانان نسل جدید به دنبال راهی برای ساختن یک آرمانشهر می‌گشتند و بر این باور بودند که صنعتی شدن دنیا، باعث بروز این همه مصیبت و بدبختی‌ست. ریچارد براتیگان (Richard Brautigan) نویسنده‌ی مشهور آمریکایی در کتاب در قند هندوانه (In Watermelon Sugar) به توصیف چنین آرمانشهری پرداخته و جامعه‌ای بسیار عجیب را به تصویر می‌کشد. صنایع از میان رفته‌اند و انسان‌ها پیرامون خانه‌ای مرکزی که محل تجمع آن‌هاست، سکونت گزیده‌اند. نام این خانه آی‌دث (iDEATH) است که بر خلاف معنای ظاهری‌اش، بیشتر محل زندگی‌ست تا مرگ و مدام دستخوش تغییر می‌شود. بسیاری از چیزها از قند موجود در هندوانه ساخته شده‌اند، آن هم هندوانه‌های رنگارنگ. خورشید دچار کیفیتی عجیب است و از آن‌جا که هر روز با یک رنگ جدید طلوع می‌کند، هندوانه‌ها نیز دستخوش تغییر و تحول شده‌اند. هر هندوانه روز مخصوص به خود را دارد، مثلاً شنبه روز هندوانه‌های آبی‌ست، یکشنبه هندوانه‌های قهوه‌ای و هندوانه‌های قرمز فقط دوشنبه‌ها می‌رسند.

اتوبوس

4,500 تومان
محمود دولت‌آبادی، یکی از قله‌های قصه‌نویسی فارسی، اگر نه بهترین بی‌شک یکی از بهترین نویسندگان ایران است که در طول بیش از پنجاه سال حضور پر رنگ در فضای ادبی کشور آثار در خوری نگاشته است. او که شش رمان، دو نمایشنامه، ده داستان بلند، یک سفرنامه و چندین مجموعه گفت‌و‌گو، مقاله و نقد در توشه دارد، با نوشتن سناریوی «اتوبوس» در سال 60 در حوزه‌ی فیلم‌نامه‌نویسی نیز بخت‌آزمایی کرد. دولت‌آبادی بر اساس طرحی از داریوش فرهنگ و سوسن تسلیمی، قصه‌ی مردی را نوشت که در یکی از روستاهای کرمان اتوبوسی می‌خرد و مشغول کار می‌شود. اما پس از مدتی یکی از اهالی روستا رقیب‌اش می‌شود. اهالی روستا به دو گروه بالادهی و پایین‌دهی تقسیم شده‌اند. سرکرده‌ی پایین‌دهی‌ها نمک‌زارش را به کدخدا که به دشمنی بین دو گروه دامن می‌زند می‌فروشد و یک اتوبوس مستعمل می‌خرد تا با آن مسافرکشی کند. ورود اتوبوس به روستا کار گاریچی بالادهی‌ها را کساد می‌کند و اختلاف‌ها بیشتر می‌شود. در این میان کدخدا سرکرده‌ی بالادهی‌ها را ترغیب می‌کند تا آسیاب‌اش را به او بفروشد و اتوبوسی بخرد. کش‌مکش بالا می‌گیرد و وساطت‌ها بی‌نتیجه می‌ماند. کمبود مسافر و کسادی کار باعث می‌شود که اقساط اتوبوس نعمت‌خان عقب بیفتد و هنگامی که فروشندگان اتوبوس برای ضبط اتوبوس مستعمل پا به ده می‌گذارند، نعمت‌خان با چوب‌دستی به سراغ کدخدا می‌رود و نمک‌زارش را طلب می‌کند. حیدرخان و اهالی روستا او را حمایت کرده و رودرروی کدخدا می‌ایستند. کدخدا نمکزار و آسیاب را پس می‌دهد و عداوت کهنه با ازدواج دختر نعمت با پسر حیدر به دوستی بدل می‌شود. بر اساس این فیلم‌نامه، در سال 1364، فیلمی به کارگردانی یدالله صمدی به روی پرده رفت و برنده‌ی چهار سیمرغ بلورین جشنواره‌ی فیلم فجر شد.

ماجراهای مگسی ویززز و سرمگس 7/ پیدات کردم سرمگس!

70,000 تومان
سرمگس 7 (پیدات کردم سرمگس) (هوپا) روزی از روزها، سَرمگس و ویز رفتند بیرون. ویز گفت: «بیا قایم  موشک بازی کنیم.» سَرمگس قایم شد توی سطل آشغال. همیشه همان‌جا قایم می‌شد. بیشتر بدانید! ویززز و سَرمگس قایم‌موشک بازی می‌کنند. سَرمگس یک جای خیلی سخت قایم می‌شود و ویز نمی‌تواند پیدایش کند. یعنی سَرمگس ویز را برای همیشه تنها گذاشته و رفته؟
سفارش:0
باقی مانده:1

ققنوس و قمری و شکایت عاشق

44,000 تومان

معرفی کتاب ققنوس و قمری/شکایت عاشق اثر ویلیام شکسپیر

کتاب «ققنوس و قمری/شکایت عاشق» یک شعر تمثیلی از ویلیام شکسپیر است که برای اولین بار در سال 1601 به عنوان مکمل اثر طولانی تر، شهید عشق، اثر رابرت چستر منتشر شد.
شعری که از آن به عنوان «نخستین شعر متافیزیکی بزرگ منتشر شده» نام برده شده است، تعابیر متضاد بسیاری دارد.
عنوان " ققنوس و قمری " یک برچسب معمولی است. همانطور که منتشر شد، شعر بدون عنوان بود. این عنوان از دو پرنده نام می برد: ققنوس اساطیری و و قمری گرفته شده است. این شعر تشییع جنازه‌ای را توصیف می‌کند که برای ققنوس و قمری درگذشته ترتیب داده شده است، که برخی از پرندگان به آن دعوت شده‌اند، اما برخی دیگر حذف شده‌اند. ققنوس و قمری به ترتیب نمادهای کمال و عشق فداکار هستند.
ویژگی سنتی ققنوس این است که وقتی می میرد، به زندگی باز می گردد و از خاکستر تجسم قبلی خود برمی خیزد. در مقابل، قمری فانی است.
این شعر بیان می کند که عشق به پرندگان وحدت کاملی را ایجاد کرد که فراتر از همه منطق و واقعیت های مادی بود. این شاهکار با دعایی برای عاشقان مرده به پایان می رسد.
سفارش:4
باقی مانده:4

داستان‌های خانه‌درختی 2/ خانه‌درختی 26طبقه

235,000 تومان

معرفی کتاب خانه درختی 26 طبقه اثر اندی گریفیتس

کتاب خانه درختی 26 طبقه، اثری نوشته ی اندی گریفیتس است که نخستین بار در سال 2012 انتشار یافت.
اندی و تِری حالا به خانه ی درختی عجیبشان، چیزهای جدیدی اضافه کرده اند: زمین اسکیت، اتاق ضدجاذبه، یک بستنی فروشی با 78 طمع و نوع از بستنی و هزارتوی جهنمی که آن قدر پیچیده است که هر کسی تا به حال واردش شده، نتواسته از آن خارج شود.
این بار، اندی و تِری یک هفته فرصت دارند تا کتاب بعدی شان را تمام کنند، و اندی حتی می داند که این کتاب باید درباره ی چه باشد—داستان چگونگی آشنایی او با تِری.
زندگی در خانه ی درختی هیچ وقت خسته کننده نیست و عملیات های کوسه، طوفان های مهیب و کله های چوبی دزدان دریایی، تازه آغاز ماجراست.
سفارش:3
باقی مانده:1

باران سياه

18,000 تومان
کتاب «باران سیاه» رمانی بر اساس واقعیات تاریخی درباره فاجعه هیروشیمای ژاپن و نوشته‌ماسوجی ایبوسه نویسنده معاصر ژاپنی، سال‌ها درباره‌ی فاجعه‌ی هیروشیما سخن نگفت اما بعد از انتشار رمان «باران سیاه» اثرش را شفاف‌ترین و عمیق‌ترین تصویری که از فاجعه‌ی هیروشیما در ذهن ادبیات نقش بسته دانستند. این رمان زندگی یک خانواده روستایی را که از فاجعه‌ی انسانی هیروشیما آسیب دیده‌اند را روایت می‌کند. زندگی دختری به اسم یاکوسو که با عمه‌اش زندگی می‌کند و شیزوما شوهر عمه، سرپرستی او را به عهده دارد. در ده شایعه شده که یاکوسو بیماری بمب اتم دارد و خانواده‌اش آن را مخفی می‌کنند؛ حتی خواستگاران یاکوسو هم به خاطر این شایعه پا پس می‌کشند تا این که پای یک خواستگار مناسب و ثروتمند به میان می‌آید؛ اما شایعات بازهم کار خود را می‌کنند تا این که شیزوما و یاکوسو برای اثبات بیمار نبودن یاکوسو مجبور به شخم زدن گذشته و زیر رو کردن مدارکی مثل دفترچه خاطرات روزانه و مرور خاطرات جنگ می‌شوند و این تازه شروع فاجعه‌ای است. در بخشی از رمان می‌خوانیم: «وقتی به ستون کناری تکیه دادم تا استراحت کنم، یکی از افراد شرکت به نام تاناکا آمد و گفت: سربازها برای گرفتن آذوقه آمدند. آذوقه را به آن‌ها دادم. - به‌هرحال چاره‌ای نداشتی. کِی دادی؟ - یک ساعت قبل. - سربازان کجا آمدند؟ آذوقه را کجا بردند؟ - سرباز پیاده‌نظام بودند. فکر کردم از واحد نظامی شماره‌ی دوِ غربی آمده‌اند، پس آذوقه را دادم.»