ریکور

170,000 تومان

پلاور در این کتاب در پی آن است تا با ترسیم سیری تاریخی از اندیشۀ ریکور راهنمای دقیقی از مفاهیم محوری فلسفۀ او در اختیار خواننده بگذارد و یکایک جنبه‌های عمدۀ تفکر وی را پوشش دهد.

آما آنچه این کتاب را از شرحی مقدماتی فراتر می‌برد کوشش نویسنده برای برجسته کردن سرنخ‌ها و رشته‌های ثابت فلسفۀ ریکور است تا بتواند خواننده را از جریان پرتلاطم اندیشۀ او، فراز و فرود مفاهیم و عناوین متنوع، چالش‌ها و نقدهای درونی و رویارویی‌اش با متون دیگر فیلسوفان و متفکران عبور دهد و طرحی منسجم از دغدغۀ ریکور در مقام فیلسوف فراهم کند.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

ریکور

نویسنده
وید پلاوردی
مترجم
ندا غیاثی
نوبت چاپ ١
تعداد صفحات ٢٥٦
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر ١٤٠٢
سال چاپ اول ——
موضوع
——
نوع کاغذ بالکی
وزن ٢٣٤ گرم
شابک 9786220404835
توضیحات تکمیلی
وزن 0.234 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “ریکور”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

ترانه‌های انگلارسی 2

50,000 تومان

می‌خورم فقط، Oil و گازوئیل

راه می‌روم، با چهار Wheel

Car هستم از، جنس آهنم

من به جای حرف، بوق می‌زنم...

در مجموعه کتاب‌های «انگلارسی» کودک با خواندن و شنیدن شعرهای دل‌نشین و جذاب، با زبان انگلیسی آشنا می‌شود و کلمه‌های زیادی یاد می‌گیرد.

با این مجموعه، کودک هم از شعر خواندن لذت می‌برد و هم شوق یادگیری زبان انگلیسی در او بیدار می‌شود.

سفارش:0
باقی مانده:1

فلسفه پول

395,000 تومان
کتاب فلسفه ی پول نوشته گئورگ زیمل ترجمه صالح نجفی، جواد گنجی توسط انتشارات مرکز با موضوع علوم اجتماعی، جنبه های اقتصادی، فلسفه به چاپ رسیده است. فلسفه‌ی پول در میان آثار زیمل، که جستارنویسی زبردست بود، اثری منحصربه‌فرد است. با آن‌که تودرتو و چندرگه و ترکیبی پیچیده و درهم‌تنیده از رشته‌هایی چون فلسفه و جامعه‌شناسی و تاریخ و روانشناسی به نظر می‌رسد، باید گفت کتاب زیمل در اصل متنی مشخصاً فلسفی است که، به مدد یک روش فلسفی منسجم و مشخص، پیوندی دیالکتیکی میان انبوهی از جزئیات تاریخی و اقتصادی و اجتماعی و سیاسی برقرار می‌سازد. او در فلسفه‌ی پول تحلیل‌های جامعه‌شناختی و روانشناختی را برای تبیین و تفسیر فلسفی بحران سوژه‌ی مدرن به کار می‌گیرد، بحرانی که در همه‌ی اجزای زندگی اجتماعی رخنه کرده است. این بحران چیزی نیست جز تلاش فرد برای دستیابی به آزادی و خودآیینی در مواجهه با نیروهای عظیمی چون جامعه و سنت و فرهنگ و تکنولوژی. وقتی عملکرد پول را در وجه تاریخی و فرهنگی‌اش در نظر بگیریم عملیات‌های ارزشگذاری و دلالتگری و معنابخشی آن را به عیان می‌بینیم. قابلیت پول در تشدید نیروهای متضاد بدان قدرتی ظاهراً نامحدود می‌دهد تا همزمان تجزیه کند و وحدت بخشد، تا چیزهای کاملاً ناهمسان و نامشابه را هم‌ارز گرداند، تا کیفیت را به کمیت تبدیل کند، و از مادی‌ترین جنبه‌های حیات مادیت‌زدایی کند. زیمل بصیرت‌های شوپنهاوری و نیچه‌ای را در تفسیر فلسفی خویش از تطور فرهنگی مسایل مربوط به معنا و ارزش ادغام می‌کند و بدین‌سان استراتژی فلسفی ویژه‌ای طراحی می‌کند تا پروژه‌ی هگلی تاریخ فکری و فرهنگی را از نو صورت‌بندی کند. معرفی مباحث کتاب فلسفه پول ارزش و پول ارزش عنصر پول پول در زنجیره اهداف آزادی فردی هم ارز پولی ارزش های شخصی سبک زندگی فهرست تفضیلی

پایان مدرسه…برای همیشه-20

5,000 تومان
مدرسه نابود کنندگان اژدها-٢٠ ویگلاف و دوستانش در م.ن.ا فارغ التحصیل می شوند! اما، قبل از هر چیز، شوالیه های جوان کارآموز باید به یک ماموریت بروند و وروجک، دوست اژدهایشان، را که گم شده پیدا کنند. آن ها با ترول های گرسنه، جادوگری گیج و منگ و مسلما تعدادی اژدها مواجه می شوند...

سلطه و هنر مقاومت (روایت‌های نهایی)

350,000 تومان
جامعه جانوري بس پر رمز و راز است و چهره‌هايي بسيار و قابليت‌هايي نهاني دارد... و بسيار كوته‌بينانه است كه بپنداريم چهره‌اي كه جامعه در هر لحظه به ما مي‌نماياند تنها چهره راستين آن است. هيچ‌كس همه قابليت‌هايي را كه در روح جمع خفته است نمي‌شناسد.

وقتی زمان ایستاد

11,000 تومان
« تریستان » تصور چنین ماه بدی را نداشت . حتی خوابش را هم نمی‌دید . اولش برای اینکه خانواده او به شهر دیگری اسباب‌کشی کرده بودند . تریستان به کل با این اسباب‌کشی مخالف بود . ماجرای اسباب‌کشی ممکن است به نظرتان خیلی هم بد نیاید اما مشکل از جایی شروع شد که « بِلا » خواهر بزرگترش بهترین اتاق خانه را برای خودش بر می‌دارد. بدتر از همه این بود که پدر و مادر او بعد از شروع مدارس تازه به فکر اسباب‌کشی افتاده بودند . این دیگر قوز بالای قوز بود ، دقیقاً موقعی که حتی بچه‌های تازه وارد هم داشتنند کم‌کم در مدرسه جا می‌افتادند . تریستان از آن بچه‌های تازه وارد نبود ، بلکه تازه وارد تازه از راه رسیده بود . به خاطر همین شهر جدید ، مدرسه جدید ، خانه جدید و اتاق جدید مزخرفش زانوی غم بغل کرده و گوشه اتاق کز کرده بود ، مادرش دنبال راه چاره‌ای بود که شاید بتواند کاری کند که تریستان یک خرده از این شهر خوشش بیاید . بنابراین از آنجایی که تریستان کشته مرده حیوان‌ها بود و شهر قبلی آنها هم باغ وحش نداشت به او گفته بود که اینجا باغ‌ وحش دارد . مادرش به او قول داده بود که شنبه با هم به باغ وحش بروند . دان گیلمور نویسنده ، روزنامه نگار و ویراستار است . او کارهای مصور زیادی در کارنامه خود دارد . کتاب‌های کودکانه او جوایز ارزنده بسیاری برایش به ارمغان آورده‌اند . از جمله جایزه « گاورنر جنرال » و جایزه کتاب     « آقای کریستی » . کتاب « وقتی زمان ایستاد » اولین گام او در زمینه ادبیات نوجوانان است . کتاب « وقتی زمان ایستاد » در ١٨٨ صفحه راهی بازار نشر شده است .

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت