زندگی‌ من‌

8,500 تومان

در رمان‌ زندگی‌ من‌ رئالیسم‌ خاص‌ چخوف‌ جلوه‌گر است‌ و زندگی‌ آن‌گونه‌ که‌ در روستاهای‌ روسیه‌ می‌گذشته‌، یعنی‌ آکنده‌ از زشتی‌، وحشیگری‌ و بی‌عاطفگی‌، ارائه‌ می‌شود. انتشار این‌ رمان‌ خشم‌ سنت‌گرایان‌ و نیز نوگرایان‌ را برانگیخت‌ چرا که‌ تاب‌ نگاه‌ عینی‌ چخوف‌ را نداشتند. هیئت‌ سانسور تهدید کرد که‌ چنانچه‌ چخوف‌ صحنه‌ای‌ را که‌ در آن‌ مقامات‌ را مسئول‌ بی‌سوادی‌ روستاییان‌ می‌داند و به‌ نظرِ روستاییان‌ نسبت‌ به‌ مذهب‌ اشاره‌ دارد حذف‌ نکند دستگیر می‌شود. با این‌ همه‌، چخوف‌ به‌ جنبه‌های‌ لطیف‌ترِ زندگیِ زن‌ها و مردها و به‌خصوص‌ مناظر دلپذیر روستا نیز می‌پردازد؛ گویی‌ می‌خواهد نشان‌ دهد که‌ زندگی‌ انسان‌ چه‌ اندازه‌ می‌تواند از زیبایی‌ برخوردار باشد.

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

زندگی‌ من‌

نویسنده
آنتوان چخوف
مترجم
احمد گلشیری‌
نوبت چاپ ٣
تعداد صفحات ١٩٢
نوع جلد شومیز
قطع
پالتویی
سال نشر ١٣٩٣
سال چاپ اول ——
موضوع
داستان های روسی قرن 19
نوع کاغذ ——
وزن 176 گرم
شابک
9789649021713
توضیحات تکمیلی
وزن 0.176 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “زندگی‌ من‌”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Samaneh Fathi
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

من خنگ ترین دختر روی زمینم

8,500 تومان

کتاب من خنگ‌ترین دختر رو زمینم از چهار داستان کوتاه به هم پیوسته تشکیل شده است. داستان اول، داستان چند روز از زندگی یک دختربچه دهه شصتی است. دخترک با روحیات خاص و حساس خود با تنهایی‌های پیرامونش مواجه می‌شود که پر است از تخیلات کودکانه. او چون قادر نیست در واقعیت اتفاقات را با ذهنیاتش تطبیق دهد در خیالاتش آن را آن طور که می‌خواهد می‌سازد.

قصه‌های پریوار

2,000 تومان
این روز دوازدهمی است که بیکار شده‌ام. حسابش کامل دستم است . درست دوازده روز پیش بود که مدیر داخلی شرکت، آن نامه را دستم داد. حالا دوازده روز گذشته است. یادم نمی‌رود، هیچ‌وقت. جمله‌‌ای را که وقتی نامه را باز کردم، توی ذهنم پیچید: «حالا به پری چه می‌گویی؟» گفتم: «پری دست‌هایت چرا این‌طور شده؟» پری دست‌هایش را پشتش پنهان کرد. دست‌های پری پوست پوست شده بود. این مجموعه از ٣٩ داستان کوتاهِ کوتاه تشکیل شده که بخش اول آن را داستان‌های پریوار و بخش دوم آن را داستان‌های واقعی تشکیل داده است. در «رگ‌های آبی دست مادرم» می‌خوانیم: مادر آن وقت‌ها رخت می‌شست. برای در و همسایه و گاهی هم برای مشتری‌های محله بالا. دست‌هایش همیشه خیس بود و ورم کرده.‌ سردی آب انگار توی دست‌هایش نفوذ کرده بود و رگ‌های آبی‌اش هر روز بیش‌تر پیدا می‌شد. دست که به وقتش می‌کشید، دلت می‌گرفت و ...

سنگ و سایه

8,500 تومان
داستان سنگ و سایه گونه‌ای یارکشی پیش از بازی بود که از هر بازی‌ای زیباتر می‌نمود و کودک می‌خواست که بازی هرگز آغاز نشود، همچنان ایستاده باشند پشت به مهتاب، چشم به سایه‌ها که بر زمین افتاده بودند. چنین نمی‌شد. سردسته‌ها سنگ به سایۀ دلخواه خود می‌انداختند و یارگیری آغاز می‌شد. گاه پیش می‌آمد که سنگ بر سایۀ کودک می‌ماند اما او از جا تکان نمی‌خورد. دلش می‌کشید سنگ پیوسته در راه باشد و سایه در خنکای خاک مهتاب گرفته، بماند. شیوۀ دیگر برای یارگیری، «چُرچُر، دست پُر» بود. بدین گونه که سردسته‌ها در کنار هم می‌ماندند و بچه‌ها دست به گردن هم انداخته دور می‌شدند و با هم می‌خواندند که یکی ماه باشد و دیگری ستاره، یا یکی آسمان باشد و دیگری آفتاب. پس از اینکه «واخواندن» انجام می‌گرفت، دوتایی به سردسته‌ها نزدیک می‌شدند، می‌گفتند: «چُرچُر» سردسته‌ها می‌گفتند: «دست پُر!» می‌گفتند: «کی می‌خواهد ماه؟ کی می‌خواهد ستاره؟». (ازمقدمۀ کتاب ) نشر ققنوس از محمدرضا صفدری پیش از این کتاب «من ببر نیستم پیچیده به بالای خود تاکم» را منتشر کرد که برندۀ رمان برگزیده سال 81 منتقدان و نویسندگان مطبوعات و

میهمان شب

35,000 تومان
این مجموعه داستان از ده داستان تشکیل شده است. اغلب داستان‌های این مجموعه در مکزیک می‌گذرد، جایی که نویسنده بیشتر سال‌های زندگی ماجراجویانه و معماگونۀ خود را در آن گذرانده است. ب. تراون، نویسندۀ کمتر شناخته شده در ایران، یکی از خلاق‌ترین و تواناترین راویان قرن بیستم است. او برای خلق داستان‌های این مجموعه از همه چیز الهام گرفته، از مسائل و موضوعات پیش ‌پا افتاده گرفته تا حقایق جاودانه. در کنار روایت پر کشش و شسته ‌رفتۀ او، آنچه آثارش را برجسته می‌سازد پرداختن به مضامین کرامت انسانی و آزادی‌های فردی در داستان‌هایش است. بلندترین داستان این مجموعه، یعنی «ماکاریو» به گفتۀ چارلز اچ میلر، «نسخه‌ای مکزیکی از مضمون کهن فاوستی و یکی از شاهکارهای ادبیات آمریکا.»

دخترکی که ابری به بزرگی برج ایفل را بلعیده بود

25,000 تومان
دخترکی که ابری به بزرگی برج ایفل را بلعیده بود سوّمین رمانی است که از رومن پوئرتولاس در ایران منتشر می‌شود. پوئرتولاس این‌بار داستان مادری را شرح می‌دهد که برای رسیدن به دخترکش ناممکن را ممکن می‌کند. مادر که قول داده در روز مشخصی از فرانسه به سوی آفریقا و بیمارستانی پرواز کند که دخترک بیمارش در آن بستری است، ناگهان با مشکلی روبه‌رو می‌شود که هیچ چاره‌ای برایش پیدا نمی‌کند. آتش‌فشانی قدیمی فوران کرده و دودهای ناشی از آن همه پروازهای فرودگاه‌های پاریس را لغو کرده است. استفاده از دیگر وسایل حمل و نقل نیز امکان‌پذیر نیست. مادر باید چه کند که سرِ وقت به دیدار دخترکش برسد و بدقول نشود؟ کاش می‌شد پرواز کند. فکر دیوانه‌واری است؟ برای دنیای پری‌وار و پُر قصه رومن پوئرتلاس اما این‌گونه نیست! مادر با راهبی آشنا می‌شود که حرف‌های عجیب و غریبی می‌زند و مدعی است کارهای ناممکنی می‌تواند انجام دهد. آیا او می‌تواند برای مسافر درمانده ما راهی بیابد؟ پوئرتولاس در این رمان که در وصف عشق مادرانه، قصه فداکاری همه مادران دنیا را به تصویر می‌کشد، مادرانی که حتی حاضرند از جان خود بگذرند تا آرزوهای کودکانشان را برآورده کنند. این رمان ادای دِینی است به مادرانی که خود و رؤیاهایشان را فراموش کردند تا لبخند بر لب‌های کودکانشان بنشانند.

دیوار

14,000 تومان
کتاب «دیوار» رمانی جذاب و ژرف است، هشداری که هنرمندانه روح خواننده را لمس می‌کند تا یک نفس خوانده شود و برای همیشه چون خاطره‌ای تأمل برانگیز در ذهن او برجای بماند. دیوار، نفوذناپذیر و نامرئی، ناگهان قد علم می‌کند و دنیا برای راوی یکی از جذاب‌ترین و ژرف‌ترین رمان‌ها دوپاره می‌شود. آن سوی دیوار همه چیز چون تصویری ابدی متوقف است و در این سو جهانی ناشناخته است و زنی تنها. «امروز، پنجم نوامبر، نگارش گزارشم را آغاز می‌کنم. تا آن‌جا که مقدور باشد همه چیز را کاملاً دقیق خواهم نوشت. هر چند حتی نمی‌دانم که امروز به راستی پنجم نوامبر باشد. زمستان گذشته حساب چند روز از دستم رفت. و نمی‌دانم امروز کدام روز هفته است. البته خیال نمی‌کنم این چندان مهم باشد. مأخذ گزارشم یادداشت‌های کوتاهم هستند. کوتاه از این‌رو که هرگز فکر نمی‌کردم روزی دست به نگارش چنین گزارشی بزنم. می‌ترسم که خیلی چیزها در خاطرم نقش دیگری گرفته باشند تا واقعیت. بگذریم که همه گزارش‌ها چنین نقصی دارند. انگیزه من برای نوشتن شوق به نویسندگی نیست، بلکه چنین پیش آمده است که اگر بخواهم عقل از کف ندهم باید بنویسم. آخر اینجا هیچ کس نیست که با من همفکری و غمخواری کند. من تنهای تنها هستم و باید بکوشم ماه‌های بلند زمستان را تاب بیاورم چرا که...»