

زوربای یونانی
438,000 تومان
کتاب زوربای یونانی، رمانی کلاسیک نوشته ی نیکوس کازانتزاکیس است که نخستین بار در سال 1946 منتشر شد.
این رمان ارزشمند به داستان دو مرد، دوستیِ باورنکردنی آن ها و اهمیت بهره جویی کامل از زندگی می پردازد.
زوربا، مردی یونانی، بسیار پرانرژی و غیرقابل پیش بینی است. او به همراه راوی بی نام و نشان داستان به جزیره ی کرِت می رود تا در معدن ذغال سنگِ راوی کار کند؛ پس از این اتفاق، رابطه ی منحصر به فردی میان این دو شخصیت شکل می گیرد.
این دو کاراکتر از نظر شخصیت بسیار از هم دور هستند: راوی، مردی متفکر، فروتن و کم حرف است و زوربا، شخصیتی آزاد، سرزنده و ورای محدودیت های آداب معاشرت دارد. زوربا در ادامه ی داستان به بهترین دوست راوی تبدیل می گردد و به او کمک می کند تا قدر و ارزشِ لذتِ زنده بودن را بیش از پیش درک کند.
در انبار موجود نمی باشد
زوربای یونانی
نویسنده |
نیکوس کازانتزاکیس
|
|
مترجم |
محمد قاضی
|
|
نوبت چاپ | 5 | |
تعداد صفحات | 417 | |
نوع جلد | شومیز | |
قطع | رقعی | |
سال انتشار | 1401 | |
سال چاپ اول | —— | |
موضوع |
1001 رمانی که باید قبل از مرگ بخوانید
|
|
نوع کاغذ | ——— | |
وزن | 590 گرم | |
شابک |
|
وزن | 0.590 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: Ali
- نشانی:
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
به دنبال فردوسی
آموزش فوتسال
تکرار
ملل 19 … کانادا
پیکارسک (داستان قلاشان)
گور به گور
بخشی از کتاب گور به گور
«دارل رفته جکسن. گذاشتنش تو قطار، میخندید، تو اون واگنِ دراز هی میخندید، رد که میشد کلههاشون رو برمیگردوندند، عین کلّه جُغد. گفتم «به چی میخندی؟» «آره آره آره آره.» دو نفر گذاشتنش تو قطار. کت ناجوری تنشون بود، جیب پشتی طرف راستشون بالا اومده بود. پشت گردنشون رو خط انداخته بودند، انگار همین تازگی دو نفر سلمونی با هم با گچ خط کشیده بودند مثل مال کش. گفتم «به این هفتتیرها میخندی؟» گفتم «چرا میخندی؟ برای این که از صدای خنده بدت میآد؟» دو تا صندلی به هم چسبوندند که دارل بشینه کنار پنجره بخنده. یکیشون پهلوش نشست، یکیشون رو صندلی رو به روش نشست، که عقب عقب میرفت. یکیشون باید عقب عقب میرفت، چون که پول دولت پشت هر دونهش یک صورت داره، هر صورتیش هم یک پشت داره، اینها هم سوار پول دولت شدهاند، که گناه داره. سکه پنج سنتی یک روش زنه یک روش گاومیش؛ دو تا صورت داره ولی پشت نداره. من نمیدونم این چیه. دارل یک دوربین کوچک داشت که زمان جنگ تو فرانسه خریده بود. توش یک زن بود و یک خوک که دو تا پشت داشتند ولی صورت نداشتند. من میدونم این چیه. «برای همین داری میخندی، دارل؟» «آره آره آره آره آره آره.»»محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-باروخ اسپینوزا
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-روشنگری
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-فلسفۀ تکنولوژی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-عشق
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-ایمانوئل کانت
آدمکش کور
دانشنامه فلسفه استنفورد 2: فلسفه و مسائل زندگی
موضوع | فلسفه |
نویسنده | جان ماریال، تادئوس مِتس، دن هِیبرون، تاد کالدر، بِنِت هِلم، رونالد دِ سوسا، کرولین مک لاود، الیزابت برِیک، جوزف میلم، رابین س.دیلون، استیون لوپر |
مترجم | امیرحسین خداپرست، مریم خدادادی، غلامرضا اصفهانی، ابوالفضل توکلی شاندیز، حسین عظیمی، ایمان شفیعبیک، ندا مسلمی، مهدی غفوریان، راضیه سلیمزاده |
سرپرست و ویراستار مجموعه | مسعود علیا |
نوبت چاپ | ٢ |
تعداد صفحات | ٦٨٠ |
سال نشر | ١٤٠٢ |
سال چاپ اول | ١٤٠٠ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
قطع | رقعی |
نوع کاغذ | تحریر |
وزن | ٨٧٢ |
شابک | ١ -٠٣٨٢-٠٤-٦٢٢- ٩٧٨ |
تولید کننده | ققنوس |
دانشنامه فلسفه استنفورد 3: شاخهها و مکتبها
نویسنده | استنفورد |
مترجم | مسعود علیا |
نوبت چاپ | ٢ |
تعداد صفحات | ٧٣٥ |
سال نشر | ١٤٠١ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
موضوع | فلسفه |
نوع کاغذ | تحریر |
قطع | رقعی |
وزن | ٨٩٧ |
شابک | ٦ -٣٩٠-٠٤٠-٦٢٢- ٩٧٨ |
تولید کننده | ققنوس |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.