سارای همه

4,500 تومان

“کتاب حاضر، مشتمل بر مجموعه داستان‌های کوتاه فارسی، با موضوعات مختلف اجتماعی است. عنوان داستان‌ها عبارتند از: «هاله»، «هیولا»، «مونتاژ»، «سفید»، «بازی»، «سارای همه»، «تاریک، روشن» و… . در خلاصه داستان «سارای همه» آمده است: «امیر» جوان موفق در کار، با همسرش «شهرزاد» زندگی می‌کند.

شهرزاد موقع عصبانیت لال می‌شود. شهرزاد برای گریز و مبارزه با ملال زندگی، اقدام به بازی و خلق نقش «سارا سیامک» می‌کند. او مدتی امیر را با سارا سیامک رها می‌کند. امّا زمانی که بازی نقش جدی می‌گیرد و امیر به ظاهر سارا را انتخاب می‌کند، شهرزاد برای همیشه، بازی را کنار می‌گذارد و علاوه بر کنار رفتن سارا، مرد مورد نظر شهرزاد ،سیامک، نیز نابود می‌شود و امیر و شهرزاد دوباره به زندگی عاشقانه خود باز می‌گردند.”

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

سارای همه

نویسنده
فرشته احمدی
مترجم
——-
نوبت چاپ ٤
تعداد صفحات ١٤٤
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر ١٣٩٩
سال چاپ اول ١٣٩١
موضوع
داستان‌های فارسی
نوع کاغذ بالکی
وزن ١٥٠ گرم
شابک
9786002780270
توضیحات تکمیلی
وزن 0.15 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “سارای همه”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Samaneh Fathi
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

وصیت‌ها

420,000 تومان
پانزده سال از داستان سرگذشت ندیمه می‌گذرد. چه بر سر آفرود آمده؟ کودکانی که از گیلیاد گریختند حالا چه می‌کنند؟ چه کسی حرف می‌زند؟ سه زن... سه شاهد. آن‌ها روایت‌گر اتفاقاتی‌اند که در وصیت‌ها رخ می‌دهد. سه نفر که در سه نمای مختلف همزمان حرف می‌زنند، به احساسات خود اعتراف می‌کنند، وقایع را روایت می‌کنند و ما را با خود روی آب‌های سرد کانادا پیش می‌برند. مارگارت اتوود سرگذشت ندیمه را در رمان وصیت‌ها ادامه می‌دهد. وصیت‌هایی که شاید آخرین مدرکی باشد که از گیلیاد باقی خواهد ماند. رمان با این جمله آغاز می‌شود: «این جا فقط مجسمۀ مرده‌ها را می‌سازند، اما من هنوز زنده‌ام و مجسمه‌ام را ساخته‌اند. همین الانش هم سنگ شده‌ام.»

امپراتوری اسلامی

120,000 تومان
حدود ۱۴۰۰  سال پیش، زمانى که اروپاى غربى در قرون تاریک تحلیل مى‏ رفت،صحراهاى عربستان به یک امپراتورى درخور توجه هستى بخشید. جنگجویان عرب،که دین تازه‏اى به نام اسلام محرکشان بود، در ظرف یک دهه آنچه را اکنون سوریه،فلسطین، مصر و بیش‏تر عراق است فتح کردند. آن‏ها در ظرف کمى بیش از یک قرن‏ امپراتورى‏ اى را بنا نهادند که بخش‏ هاى عمده‏ اى از سه قاره - آفریقا، آسیا و اروپا - رادربر مى ‏گرفت و جانشین تمدن‏‌هاى قدیمى ‏تر بیزانس در غرب و ایران ساسانى درشرق شد. امپراتورى‏‌اى که این جنگجویان راه خدا ایجاد کردند در اوج خود بزرگ‏تر از امپراتورى‏روم بود و از اسپانیا و پرتغال در غرب تا مرزهاى هندوستان و چین در شرق امتداد داشت. امپراتورى اسلامى، در جریان این گسترش‏ یابى، دین و زبان خود را براى‏مردمانى با پیشینه‏‌هاى قومى، دینى و زبانى مختلف به ارمغان آورد. نه امپراتورى‏‌هاى ‏روم، بریتانیا، یا روسیه چنین جمعیت گوناگونى را به خود جذب کردند و نه هیچ‏ امپراتورى دیگرى پیش یا پس از آن. به گفته پژوهشگر آلبرت هورانى، امپراتورى‏ اسلامى از وحدتى برخوردار بود که مرزهاى زمانى و مکانى را درنوردید؛ زبان عربى ‏توانست راه به دیوان بگشاید و در سرتاسر دنیا نفوذ کند؛ مجموعه دانشى که سلسله‏ اى ‏از آموزگاران بلندآوازه آن را طى قرن‏ ها انتقال دادند، جامعه ‏اى اخلاقى را محفوظ نگه‏‌داشت، حتى زمانى که فرمانروایان تغییر کردند؛ مکان‏‌هاى زیارتى، مکه و بیت‏ المقدس، قطب‏‌هاى ماندگار دنیاى انسانى بودند، هر چند قدرت از شهرى به شهردیگر نقل مکان مى‏‌کرد.
سفارش:1
باقی مانده:1

گره کور

1,000 تومان
هفته اول باور نمی کردیم. روز هشتم یا نهم بود، آمدیم نشستیم این جا، زیر این تیر چراغ برق،‌ وکم کم باور کردیم. پرسیدم:(( اسمش چیه؟)) مشت ها رابهشکم فشرد وخم شد به جلو وگفت ((‌پردیس)) نفس عمیقی کشید ومشت ها رااز روی شکم برداشت. گفت: (( یعنی بهشت)).

زهتاب

7,000 تومان
زهتاب روایت زندگی و رنج انسان‌هایی است که هر کدام به گونه‌ای در دام زندگی گیر افتاده‌اند . سهراب امیرخانی کودکی را در کارگاه زهتابی می‌گذراند و با وقایع هول‌انگیزی مواجه می‌شود که تا همیشه بر روح او چیره خواهند بود . چنان چیره که حتی وقتی فریبا همچون مسیحای نجات‌بخشی در زندگی‌اش ظهور می‌کند در نهایت اعجاب می‌بینیم که این مسیحا نیز نمی‌تواند در زندگی او ماندنی باشد . اما زهتاب تنها روایت سقوط سهراب نیست و همانطور که نویسنده در جایی می‌نویسد : « بحث شناسنامه نبود . حرف فرار نبود . حرف برف نبود . حرف سر این تاس‌هایی بود که هیچ‌وقت جفت نمی‌شدند . سر این همه مهره سیاه که از بازی بیرون نمی‌رفتند . حرف سر بوی کباب آدمیزاد بود و دست‌هایی که توی حلقه خون بر زمین می‌لرزیدند . می‌لرزیدند و در آخر از حرکت می‌ماندند . حالا به فرض که شناسنامه هم خوب جعل می‌شد ، که از زیر برف‌ها هم بیرون می‌آمد که فرار هم می‌کرد . اما . . . ».

سنگ و سایه

8,500 تومان
داستان سنگ و سایه گونه‌ای یارکشی پیش از بازی بود که از هر بازی‌ای زیباتر می‌نمود و کودک می‌خواست که بازی هرگز آغاز نشود، همچنان ایستاده باشند پشت به مهتاب، چشم به سایه‌ها که بر زمین افتاده بودند. چنین نمی‌شد. سردسته‌ها سنگ به سایۀ دلخواه خود می‌انداختند و یارگیری آغاز می‌شد. گاه پیش می‌آمد که سنگ بر سایۀ کودک می‌ماند اما او از جا تکان نمی‌خورد. دلش می‌کشید سنگ پیوسته در راه باشد و سایه در خنکای خاک مهتاب گرفته، بماند. شیوۀ دیگر برای یارگیری، «چُرچُر، دست پُر» بود. بدین گونه که سردسته‌ها در کنار هم می‌ماندند و بچه‌ها دست به گردن هم انداخته دور می‌شدند و با هم می‌خواندند که یکی ماه باشد و دیگری ستاره، یا یکی آسمان باشد و دیگری آفتاب. پس از اینکه «واخواندن» انجام می‌گرفت، دوتایی به سردسته‌ها نزدیک می‌شدند، می‌گفتند: «چُرچُر» سردسته‌ها می‌گفتند: «دست پُر!» می‌گفتند: «کی می‌خواهد ماه؟ کی می‌خواهد ستاره؟». (ازمقدمۀ کتاب ) نشر ققنوس از محمدرضا صفدری پیش از این کتاب «من ببر نیستم پیچیده به بالای خود تاکم» را منتشر کرد که برندۀ رمان برگزیده سال 81 منتقدان و نویسندگان مطبوعات و

ققنوس پرده‌های خاموش

11,000 تومان
پشت میله همه چیز فرق می کند حتی اگر خارج از اینجا تعریفی به اسم زندگی را شنیده و ندیده باشی. اگر بیرون از این خراب آباد فکر می کردی در قفسی، فقط فکر کرده بودی! چرا که میله معنای آزادی را در خود می پرورد و آزادی معنای میله را.... یا: چراغ بودن نفت می خواهد و زبانه ای برای شعله کشیدن. که اولی را در دل دفن شدگان باید یافت و دومی را در لب خاموش شدگان زنده. هر آتش چراغی که آتش فروزان نیست و هر خاکستری خاکستر درد باوران. با این همه چراغی باش از دل خفتگان به خاموشی و خاکستری از خاطرات به اجبار فراموش شوندگان. یا: تنها پیرمردی بود و مجله ای و رگبار کلماتی، آن هم آن گونه با حرارت و بی تاخیر، درست مثل گدازه های آتشفشانی که فوران می کرد و به صخره های بی خبر می غلتید و بعد از جوشش یکباره اش، آرام به کناری می سرید و با ناله و شیونی از خودسوزی بی امان به خاکستر خود می نشست و در حالی که حرارت خود را می فشاند، سوز و وسوسه ی داغی اش را تا ابد به گرده ی صخره ها بار می داد! طاهر صورتش داغ شد و ....آقا دو یا سه بار دیگر آن بیت را تکرار کرد: آنگه ز دردهای درونیش مست....