ساعت نحس

قیمت اصلی: 389,000 تومان بود.قیمت فعلی: 175,500 تومان.

سفارش:0
باقی مانده:1
رمان ساعت شوم، داستان میخکوب کننده ی جامعه ای کلمبیایی است که مورد تهدید شایعات و توهمات قرار گرفته و به قلم توانمند نویسنده ی آثاری چون «صد سال تنهایی» و «عشق در زمان وبا» نوشته شده است. این رمان حیرت انگیز که درست قبل از «صد سال تنهایی» به رشته ی تحریر درآمد، به شهری مسخ شده در نزدیکی یکی از رودهای کلمبیا می پردازد و نویددهنده ی شکوفایی و بزرگی سال های آتی نویسنده ی اثر، گابریل گارسیا مارکز است. در شهری بسیار گرم و سوزان واقع در آمریکای جنوبی، شخصی ناشناس در دل تاریکی شب شروع به چسباندن پوسترهایی تفرقه انگیز و جنگ طلبانه به در و دیوار می کند. وقتی که نوشته های روی یکی از پوسترها، باعث وقوع قتلی می شود، همه ی مردم درمی یابند که شخصی بدطینت در کمین شهرشان نشسته است. اما آیا کاری از دست شهردار، پزشک و یا کشیش شهر برمی آید؟

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

ساعت نحس

نویسنده گابریل گارسیا مارکز
مترجم کاوه میرعباسی
نوبت چاپ 4
تعداد صفحات 190
نوع جلد شوميز
قطع رقعی
سال نشر —–
سال چاپ اول 1401
موضوع
ادبیات داستانی
نوع کاغذ ——
وزن 500 گرم
شابک
9786226977081

 

توضیحات تکمیلی
وزن 0.5 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “ساعت نحس”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

مقدمه اي بر جامعه شناسي نابرابريها

قیمت اصلی: 52,000 تومان بود.قیمت فعلی: 33,000 تومان.
نویسنده دکتر علی کمالی مترجم —————— نوبت چاپ 8 تعداد صفحات 350 نوع جلد شومیز قطع وزیری سال نشر 1400

زندگی در دنیای متن (6 گفتگو و 1 بحث)

21,500 تومان
پل ريكور فيلسوف فرانسوي كه در سال 2005 درگذشت نماينده برجسته پديدارشناسي و هرمنوتيك مدرن در پايان سده بيستم بود. كتاب حاضر برگزيده‌اي از گفت و گوهاي ريكور است كه موضوع مركزي آن‌ها جهان متن است. ريكور در اين مكالمه‌ها از نقادي هنري تا اسطوره، از تاريخ تا هنر روايت و از روزگار نو سخن مي‌گويد. اما اعتبار كتاب فقط در آشنايي ما با اين انديشه‌ها نيست. كتاب برانگيزاننده خردورزي فلسفي است. شهامت فكر مستقل و همبسته‌ كردن خرد و كنش را در خواننده افزون مي‌كند. اين دستاوردي عظيم است و خاصه در گفت و گوي ريكور با هانس گئورگ گادامر، فيلسوف بزرگ آلماني و با دانشجويان كه در اين بحث شركت مي‌كردند آشكار مي‌شود. اينجاست كه درمي‌يابيم فلسفه لذت شركت در ساختن دنيايي تازه است.

وقتی بابام کوچک بود

55,000 تومان
بابای شما وقتی کوچک بود چه شکلی بود و چه کارهایی می‌کرد . وقتی بابام کوچک بود ، یک صبح بهاری توی بالکن زیر آفتاب دراز کشیده بود و یک مشت ارزن هم ریخته بود روی شکمش و جوجه ناز کوچولویش هم داشت تند تند دانه می‌خورد . . . . بچه‌ها و شیطنت‌های دوران کودکی‌شان و آرزوهایی که شاید هیچگاه شکل واقعیت به خود نگرفت از جمله موضوعاتی است که در این کتاب کوچک دستمایه طنز نویسنده قرار گرفته است . « وقتی بابام کوچک بود » قصه کوچکی بابای خیلی از بچه‌هاست ، بچه‌هایی که حالا خود بزرگ شده‌اند و قصه کودکی‌شان را برای بچه‌هایشان جوری تعریف می‌کنند که انگار هیچ وقت کوچک نبوده‌اند .

کتاب پری جنگلی

200,000 تومان
معرفی کتاب پری جنگلی «پری جنگلی و 28 داستان دیگر»، یکی از چهار مجموعه داستان قصه های پریان است. «دخترک کبریت فروش و 53 داستان دیگر»، «پری دریایی و 39 داستان دیگر» و «آدم برفی و 32 داستان دیگر» از دیگر کتاب های این مجموعه اند. همچنین این چهار کتاب، درون یک قاب و با عنوان «قصه های پریان و داستان ها» منتشر شده اندهر دو زن سوی جنوب می روند به جایی که تپه ساران سرسبز، کوه های بلند می شوند و انگورها می رسند. در راه با بازرگان های ثروتمندی آشنا می شوند که هنگام گذشتن گاریشان از وسط جنگل تاریک نگران ثروت خودند. اما نداری بیوه زن او را در برابر راهزن ها، که مسافران دیگررا به دام می اندازند، در امان می دارد. دو زن در گاری لکنته ای که دو ورزوی سیاه می کشندش از راه های تنگ و ناامن بی خطر می گذرند. .

متفکران اجتماعی معاصر

58,500 تومان
کتاب حاضر دربارة آثار برخی از متفکّران اجتماعی معاصر نوشته شده است. نگارنده تلاش کرده تا افکار این متفکّران را تبیین کند. «فریدریش نیچه»، «ماکس وبر»، «گئورک زیمل»، «کارل مانهایم»، «نوربرت الیاس»، «والتر بنیامین»، «میشل فوکو» و «پیر بوردیو»، متفکرانی هستند که در این اثر مورد مطالعه قرار گرفته‌اند.

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت