ساکن خیابان بهشت

130,000 تومان

راوی داستان زنی سی و چندساله و پزشکی موفق در پزشک قانونی است. او که در کودکی مشکلات و مصائبی را پشت سر گذاشته که بر بزرگسالی‌اش هم سایه انداخته است حال به فراخور شغلش با آدم‌های مختلف و مشکلات تکان‌دهندۀ آن‌ها دست و پنجه نرم می‌کند.

شخصیت‌های داستان، گفته و ناگفته، راوی درد و رنجی‌اند که در تار و پود وجودشان ریشه دوانده و هرکدام به نوعی قهرمان داستان خودند و نویسنده سعی نمی‌کند، در مقام راوی، اعمال و رفتار آن‌ها را قضاوت کند.

ساکن خیابان بهشت همزمان هم از عشق و هم از فقدان عشق حرف می‌زند و تلاش می‌کند تصویری دقیق و روانشناختانه از انسان‌ها و دغدغه‌هایشان بدهد.

مریم رجبی، نویسندۀ توانای کتاب، با انتخاب موضوعی تازه، جسارت به خرج داده و به مسائلی پرداخته که شاید در دیگر آثار کمتر به آن‌ها پرداخته شده است.

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

ساکن خیابان بهشت

نویسنده
مریم رجبی
مترجم
——-
نوبت چاپ ٢
تعداد صفحات 189
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر ١٤٠٢
سال چاپ اول ——
موضوع
——
نوع کاغذ بالکی
وزن 198 گرم
شابک
9786226662123
توضیحات تکمیلی
وزن 0.198 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “ساکن خیابان بهشت”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Samaneh Fathi
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

امپراتوری اینکا

75,000 تومان
امپراتوری اینکا سرزمین‌هایی را در بر می‌گرفت که از نظر جغرافیایی و اقلیمی وضعی افراطی داشتند: یا سرد بودند یا به غایت گرم. سلسله کوههای آند که بلندترین رشته کوه قاره‌های آمریکای شمالی و جنوبی به شمار می‌روند، مشخص‌ترین سیمای سرزمین این قوم بودند. این امپراتوری ناهمگون از گروههای فراوانی از مردمانی گوناگون با فرهنگ‌های متفاوت تشکیل شده بود. بزرگ‌ترین قدرت آنان جذب و کسب بهترین عناصر فرهنگ‌های گذشته و جوش دادن آنها به فرهنگ خود بود. کتاب «امپراتوری اینکا» سنت ده هزار ساله اینکاها و برپایی امپراتوری آنان را برای خواننده بازگو می‌کند: از نخستین فرمانروای اینکا تا تشکیل ارتش توانمند آنها.

هیچ کس مقصر نیست

3,800 تومان
گاهی اوقات دلت می‌خواهد به یک جایی و به یک کسی وابسته باشی اما نیستی ، و چون نمی‌توانی ، پس باید یک جورهایی از پس زندگی بربیایی . باید اختراعش کنی . اگر زمان مناسب نبود در زمان دیگری و در جای دیگری . پس یک روز ، تمام زندگیت را برمی‌داری ، یک چمدان و می‌گویی دارم می‌روم . « هیچکس مقصر نیست » داستان آدم‌هایی است که سالهایی از عمر را سپری کرده‌اند اما هنوز با محیطشان هماهنگ نیستند ، سازش نکرده‌اند و از نظر درونی چنان با خود کنار نیامده‌اند که انگار هرگز زندگی نکرده‌اند . با زره در برابر دیگران ظاهر می‌شوند و با اینکه رفتارشان هوشمندانه است خیلی اوقات در برابر یک ارتباط دائم ناکام می‌مانند . از تنهایی می‌ترسند ، از کامل زندگی نکردن ، می‌دانند خودشان را گول می‌زنند و در عین حال می‌دانند فریب‌دادن خود در مورد زندگی ویران‌کننده است و بهایش را می‌پردازند . این داستان از زبان ٣ نفر روایت می‌شود و خودکاوی آنان را در بر می‌گیرد .

بازی آخر بانو

250,000 تومان
دستش گرم بود، در را که بست بازى را شروع کردم، همان جا توى هال روى زمین نشستم و چادر سفید را تا روى ابروهایم‏کشیدم‏. »به خانه بخت خوش آمدى‏.« چیزى نگفتم و به اطراف نگاه کردم، خانه بزرگى بود، ظاهراً سه اتاق خواب داشت‏. خانم دکتر محمدجانى هم استاد فلسفه است و هم اهل داستان‏. این زن مرموز که در کلاس‏هاى فلسفه‏اش جدیتى غریب‏دارد، در بعدازظهرهاى جلسه‏هاى داستان انسانى دیگر است: مهربان و صمیمى‏. و آیا همین نمى‏تواند دلیلى باشد براى‏گلبانو بودن او؟ زنى که خواسته و ناخواسته در دشوارترین وقایع تاریخ معاصرمان نقش‏آفرینانه حضور داشته و با این همه‏بازیگرى بوده است در دست مردانى بازیگردان؛ مردانى که هر یک بنابه هواى خود حضورش را نقش و نام بخشیده‏اند.

آنچه با خود حمل می کردند

14,000 تومان
وقوع جنگ همیشه و در هر حالتی اجتناب‌ناپذیر است. به هر حال رخ می‌دهد و با خود رعب و وحشت و نیستی و آوارگی می‌آورد. رمان آنچه با خود حمل می‌کردند گونه‌ای از داستان است که واقعیت و خیال با هم پیوند می‌خورد و در آن تصویری از واقعیت جنگ به طور کلی روایت می‌شود: «ستوان یکم «جیمی کراس» با خود نامه‌هایی حمل می‌کرد از دختری به نام مارتا، دانشجوی سال سوم کالج ماونت سیبسچن در نیوجرزی. نامه‌ها عاشقانه نبودند ولی ستوان کراس امیدوار بود و نامه‌ها را تا کرده بود و درون پلاستیکی در ته کوله‌پشتی‌اش نگهداری می‌کرد. عصرها دیر وقت، پس از راهپیمایی روزانه و کندن سنگر، دست‌ها را با آب قمقمه می‌شست، نامه‌ها را بیرون می‌آورد و با نوک انگشت نگه می‌داشت و آخرین ساعت روشنایی را به خیالپردازی می‌گذراند. در خیال خود سفرهای اردویی عاشقانه‌ای به کوهستان وایت در نیوهمپشر تجسم می‌کرد. گاهی هم لبه چسب‌دار پاکت را که لابد جای زبان نویسنده بر آن مانده بود با زبان لمس می‌کرد. بیش از هر چیز دلش می‌خواست که مارتا همان طور که او دوستش داشت دوستش بدارد، ولی لحن نامه‌ها بیشتر دوستانه بود و در آن‌ها از عشق خبری نبود.» «تیم اوبراین» در این اثر، ضرباهنگ‌های نبض مانند و مخاطره‌های عصب خردکن جنگ را به نحوی تصویر می‌کند که در صدر فهرست بهترین آثاری جا می‌گیرد که در باره هر جنگی نوشته شده است. روایت در این کتاب در مدارهایی دایره شکل می‌چرخد، و بازگویی رویدادها، رقص خاطره را‌ در ذهن خواننده شکل می‌دهد: «آنچه حمل می‌کردند بیشتر به نیازهایشان بستگی داشت. این نیازها یا نیمه نیازها عبارت بودند از قوطی بازکن، چاقوهای جیبی، قرص‌های الکل جامد، ساعت مچی، کارت شناسایی، مواد دورکننده حشره و... .» واشینگتن پست درباره این کتاب می‌نویسد: «ترس و عشق و نفرت و بی‌رحمی و شفقت چنان زنده در این کتاب تصویر شده‌اند که مرد می‌خواهد که با خواندن آن دنبال دستمال نگردد.»

دکتر جکیل و آقای هاید

250,000 تومان
دکتر جکیل و آقای هاید عنوان مجلد تازه‌ای از مجموعۀ ادبیات گوتیک است. در آثار گوتیک وجوه ترس، راز، مرگ، موجودات غیرطبیعی و قوانین فراواقعی درهم آمیخته و چاشنی روایت می‌شوند. شخصیت اصلی داستان دکتر جکیل است، او در انتهای خانه‌اش، آزمایشگاهی تأسیس کرده و تلاش می‌کند معجونی تولید کند تا بتواند وجوه مثبت و منفی شخصیتش را از هم جدا سازد که دست آخر هم موفق می‌شود. شخصیتی متولد می‌شود به نام آقای هاید اما کنترل این شخصیت شرور ساده نیست. رابرت لوئیس استیونسون، نویسندۀ بریتانیایی، در این رمان کشمکش درونی خیر و شر را به تصویر می‌کشد. او، در این رمانِ کوتاه، نیمۀ تاریک وجود انسان را مورد بررسی قرار می‌دهد. دو داستان «مرده‌‌دزد» و «اولایا» داستان‌های کوتاه دیگر این مجلد هستند که برای اولین بار به فارسی ترجمه شده‌اند.

تمساح بودایی نیوزلندی محبوب من

2,000 تومان
این مجموعه از ٨ داستان کوتاه تشکیل شده است . داستان « صبح به خیر شادپری » اوج کسالت‌بار بودن و اندوه بی‌پایان یک زن را روایت می‌کند : « ساعت نزدیک ٦ صبح است ، ساعت ده باید بروم تشییع جنازه شوکت خانم . فکرشو بکن ؟ اونم مرد . بدبخت . . . خوشبخت . . . چه می‌دونم ؟ چی بگم ؟ بگم اونم راحت شد ؟ آخه یه زن ، نه اصلاً یه آدم ، اونم آدمی مثل اون ، مجبور باشه پنج سال با چشم کور تو یه خونه بی کولر و بی بخاری رو تخت بخوابه ، کم‌کم از زور درد پا نتونه راه بره . » دیگر داستانهای این مجموعه عبارتند از : باد ، باران ، برف ، خاک ، تمساح بودایی نیوزلندی محبوب من ، صبح به خیر شادپری ، ماهی‌ها ، مردی که مرد نبود و خون می‌چکید از قلبش و افلیا ، افلیا . . . . « از پله‌ها پایین می‌روند و دست همدیگر را می‌گیرند . اتاق انتظار ساکت است . موزاییک‌ها سفید و رگه رگه است . نور بی‌ حال مهتابی‌ها ، روی میزها و صندلی‌های تمیز افتاده است . برگ‌ها و گل‌های مصنوعی زیر باد کولر تکان می‌خورند . پشت میز پذیرش مردی مو جوگندمی نشسته است و از تلویزیونی که به دیوار روبرو چسبیده فوتبال نگاه می‌کند . » « آسیه نظام شهیدی » ساکن مشهد نویسنده‌ای است که با بیانی موجز و کوتاه حرف و خواسته‌های درونی‌اش را بیان می‌کند .