


ساکن خیابان بهشت
130,000 تومان
راوی داستان زنی سی و چندساله و پزشکی موفق در پزشک قانونی است. او که در کودکی مشکلات و مصائبی را پشت سر گذاشته که بر بزرگسالیاش هم سایه انداخته است حال به فراخور شغلش با آدمهای مختلف و مشکلات تکاندهندۀ آنها دست و پنجه نرم میکند.
شخصیتهای داستان، گفته و ناگفته، راوی درد و رنجیاند که در تار و پود وجودشان ریشه دوانده و هرکدام به نوعی قهرمان داستان خودند و نویسنده سعی نمیکند، در مقام راوی، اعمال و رفتار آنها را قضاوت کند.
ساکن خیابان بهشت همزمان هم از عشق و هم از فقدان عشق حرف میزند و تلاش میکند تصویری دقیق و روانشناختانه از انسانها و دغدغههایشان بدهد.
مریم رجبی، نویسندۀ توانای کتاب، با انتخاب موضوعی تازه، جسارت به خرج داده و به مسائلی پرداخته که شاید در دیگر آثار کمتر به آنها پرداخته شده است.
در انبار موجود نمی باشد
ساکن خیابان بهشت
نویسنده |
مریم رجبی
|
مترجم |
——-
|
نوبت چاپ | ٢ |
تعداد صفحات | 189 |
نوع جلد | شومیز |
قطع | رقعی |
سال نشر | ١٤٠٢ |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
——
|
نوع کاغذ | بالکی |
وزن | 198 گرم |
شابک |
9786226662123
|
وزن | 0.198 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: Samaneh Fathi
- نشانی:
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
قلعۀ کارپاتها
در وِرست، یکی از روستاهای ترانسیلوانی در کشور رومانی، ماجراهای مرموزی در حال وقوع است و منشأ همۀ این ماجراها قلعۀ متروکه و مخوفی معروف به قلعۀ کارپاتهاست. اهالی ورست بر این باورند که این قلعه در تسخیر ارواح و اشباح است، از این رو احدی جرئت نمیکند حتی به آنجا نزدیک شود. همچنین باور دارند که افتادن آخرین شاخۀ درخت راشِ نزدیک قلعه مصادف خواهد شد با نابودی و ویرانی قلعه. تا اینکه یک روز فریکِ چوپان، به لطفِ دوربینی دوچشمی، میبیند که دود از دودکش قلعه برمیخیزد و این اتفاق به شایعاتی دامن میزند حول اینکه آیا موجوداتی انسانی آنجا ساکن شدهاند یا موجوداتی ماورایطبیعی. اهالی روستا به قدری کنجکاو میشوند که تصمیم میگیرند دل را به دریا بزنند و راهی آن قلعۀ مرموز شوند، بلکه از راز آن سردربیاورند. اما چه کسی جرئت میکند؟ فقط نیک دک، جنگلبان شجاع، و دکتر پاتاک، البته دومی بهاجبار. اما...
در این داستان با شخصیتهای جذابی آشنا میشویم از جمله بارون رودولف دوگورتز، آخرین بازماندۀ خاندان دوگورتز و مالک قلعۀ کارپاتها، و فرانس دوتِلِک، نجیبزدهای عاشقپیشه، که اگر نبود جسارت و نیز شیفتگیِ او نسبت به داستانهای اسرارآمیز، راز ساکنانِ قلعه هرگز فاش نمیشد.
ممکن است حین خواندن این داستان فکر کنید ژول ورن، برخلاف اغلب کتابهایش، از عناصر علمیِ چندانی بهره نبرده است. اما اینطور نیست، چراکه او از طریق اورفانیک، دانشمند و نابغهٔ قدرنادیدهٔ داستان، از «الکتریسیته»، که بهدرستی «روح جهان» نام گرفته، و نیز از تلفن و حتی گرامافون برای رسیدن به مقاصد شومش بهرۀ وافری میبرد، به طوری که ممکن است، تحت تأثیر وقایع داستان، از این اختراعات مفید بشری بیزار شوید.
گمان بر این است که برام استوکر، نویسندۀ ایرلندی، از این رمان ژول ورن برای نوشتن رمان خودش دراکولا در سال ۱۸۹۷ الهام گرفته است.
تمساح بودایی نیوزلندی محبوب من
خوابهایت را در این خانه تعریف نکن محمود
چین خوردگی
پرتو سبز
دوشیزه هلنا کمبل عهد کرده است تا وقتی پرتو سبز را ندیده، ازدواج نکند. چراکه طبق افسانهای قدیمی، پرتو سبز این خاصیت را دارد که هر کس ببیندش، دیگر بههیچوجه در مسائل احساسی اشتباه نمیکند. کسی که بخت با او یار باشد و یک بار ببیندش، بهوضوح حس میکند که در دل خود و دیگران چه میگذرد.
از این رو، داییهایش ساموئل و سباستین ملویل تصمیم میگیرند هر طور شده این خواستۀ او را برآورده کنند. پس همگی راهیِ سفری ماجراجویانه میشوند.
اما هر بار کسی یا چیزی، مثلاً هوای ابری، دستههای پرندگان یا بادبانهای قایقهایی در دوردست، مانع از تحقق این خواسته میشوند.
برای اینکه بفهمید عاقبت دوشیزه کمبل موفق به دیدن پرتو سبز میشود یا نه، با او و مابقی مسافران همراه شوید.
به نظر میرسد ژول ورن در این اثر قصد دارد دیدگاهی مخالف با بقیۀ آثارش داشته باشد. در این داستان، روحیۀ مثبت و علمیای که در آریستوبولوس اورسیکلوس، دانشمند پرمدعا و کسلکننده، تجسم یافته است، در ماجرای عاشقانهای که روایت میشود، تسلیم هنر، خیالپردازی و تخیل شاعرانه میشود.
اریک رومر، کارگردان نامی موج نو فرانسوی، از ایدۀ "پرتو سبز" برای خلق فیلمی به همین نام در سال ۱۹۸۶ بهره برده است.
کجا گمم کردم
محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-درونگری
بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند. ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کنددانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-تاریخ هستی شناسی هنر
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-باروخ اسپینوزا
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-ژاک لکان
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-این همانیشخصی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-سعادت
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-ایمانوئل کانت
دانشنامه فلسفه استنفورد 3: شاخهها و مکتبها
نویسنده | استنفورد |
مترجم | مسعود علیا |
نوبت چاپ | ٢ |
تعداد صفحات | ٧٣٥ |
سال نشر | ١٤٠١ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
موضوع | فلسفه |
نوع کاغذ | تحریر |
قطع | رقعی |
وزن | ٨٩٧ |
شابک | ٦ -٣٩٠-٠٤٠-٦٢٢- ٩٧٨ |
تولید کننده | ققنوس |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.