سرخ سفيد

220,000 تومان

سفارش:1
باقی مانده:2

معرفی کتاب سرخ سفید

کتاب سرخ سفید نوشته‌ی مهدی یزدانی خرم، داستانی با حال و هوای انقلاب است که در همین چند سال پیش از خیابان معروف 16 آذر آغاز شده و شما را با خود به زمستان 1358 می‌برد. چندین داستان و روایت در این بازه‌ی زمانی رخ می‌دهند که به نحوی با هم ارتباط پیدا می‌کنند.

رزمی‌کار 33 ساله‌ای برای تبدیل کمربند قهوه‌ای‌اش به سیاه دان یک قرار است با پانزده مبارز در مبارزه‌ای 1 دقیقه‌ای شرکت کند. در حین این مبارزات و در بحبوحه کمرگیری، لگد‌ها و ضربه‌ها، داستان آدم‌ها هم بیان می‌شود که نقطه عطف زندگی‌شان دی ماه 1358 است. رمان سرخ سفید اینگونه نقش می‌بندد و پیش می‌رود تا در هر مبارزه‌ای داستانی تعریف شود.

قصه کشیش یونانی آزادی‌خواه در برف و سرمای آن سال، قصه بازیکن بلاتکلیف باشگاه تاج تهران، قصه فروشنده کتابی که عاشق یک پزشک متخصص زنان ممنوع الکار شده و قصه‌ها و خرده روایت‌هایی که نقطه پیوندشان مبارزات رزمی کار جوان است. شخصیت‌های زیادی در این کتاب وجود دارند؛ از جنازه‌ امیرعباس هویدا گرفته تا استخوان‌های رضاخان و شخصیت‌های بسیار دیگر.

داستان سرخ سفید از دی‌ماه سال 1391 آغاز می‌شود اما در همین نقطه باقی نمی‌ماند. مهدی یزدانی خرم ما را به سی سال پیش می‌برد. و در این رفتن‌ها و برگشتن‌ها خرده‌روایتی از آدمی دیگر و شخصیتی دیگر نقل می‌شود که شاید روزی و شبی از این‌جا گذشته‌اند. از این رو شاید بتوان گفت برای خیابان شانزده آذر عبور یک کیوکوشین‌کای سی و سه ساله در دی ماه 1391 بی‌اهمیت‌ترین اتفاق در سی سال اخیر باشد.

لحظه‌ای که خواننده به انتهای کتاب می‌رسد، ناگهان زاویه دید تغییر می‌کند، حضور ناگهانی راوی خواننده را آن‌چنان هیجان زده می‌کند که گویی کیوکوشین‌کای سی و سه ساله هم از این هیجان، برای مبارزه‌ای سخت نیرویی تازه می‌گیرد.

این تغییر که به شدت غیرقابل پیش‌بینی است، آخرین چرخش دایره‌ایِ روایتی است که به پایان نزدیک می‌شود. و این بازگشت به نقطه آغازین خود نشانه‌ای از تکرارپذیری تاریخ است و یا مواجهه خواننده با این سؤال که آیا همه‌چیز دوباره اتفاق می‌افتد؟

نقطه قوت این داستان‌ها خالص بودن قصه شخصیت‌هایش و خلاقیت نویسنده است. انقلاب اگرچه ذاتا تحولی بنیادی در ساختار سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است، در داستان «سرخ سفید» به تمام آدم‌های جامعه از هر طبقه و سنی، مرده و زنده، سرایت می‌کند تا زمانی که شخصیت، ذات و کردار آن‌ها را تغییر می‌دهد.

مهدی یزدانی خرم در دوم شهریور سال 1358 در تهران متولد شده است. او دارای کارشناسی رشته زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران می‌باشد. از اواسط دهه هفتاد در صفحات ادبی مطبوعات ایران مقالات، گفت‌وگوها و یادداشت‌هایی را منتشر کرده‌ است. اما عمده شهرتش در این حوزه به نقدهای ادبی او باز می‌گردد.

در بخشی از کتاب سرخ سفید می‌خوانیم:

وارد که می‌شود شروع می‌کند به گرم کردن… باشگاه بزرگ است و تاتامی‌هایش را تازه شُسته‌اند… اسفنجِ زیرِ پایش فرو می‌رود… بعد سن‌سی یامهی بلندی می‌دهد و می‌گوید همه مرتب بنشینند دور تاتامی… کیوکوشین‌کای سی و سه‌ ساله به اشاره‌ی سن‌سی می‌رود وسطِ تاتامی و پشتِ خطِ سمتِ راست می‌ایستد…

سن‌سی می‌گوید پانزده مسابقه‌ی یک‌دقیقه‌ای برای کمربندِ مشکی… قوانین رو همه می‌دونن… و می‌ایستد در عرضِ تاتامی برای قضاوتِ بازی‌ها و دو سه باتجربه را هم می‌گذارد برای کمک‌… کیوکوشین‌کای سی و سه‌ساله اولین حریفش را می‌بیند… جوانی با کمربندِ آبی… همه‌چیز آماده است… سن‌ سی اشاره می‌کند هر دو فایتر گارد بگیرند و بعدش هاجیمه…

بازی اول همیشه رُسِ آدم کارنابلد را بیشتر می‌کشد… همه حلقه زده‌اند دورِ تاتامی و منتظرند مسابقه چِفت و جور شود… کیوکوشین‌کای سی و سه‌ساله به حریفِ اولش احترام می‌گذارد… بازی شروع می‌شود… باید نفسش را مدیریت کند… حریفِ کمربند‌ آبی‌اش لاغر است و فِرز… می‌خواهد خودی نشان دهد حتماً… مدام می‌کوبد روی سینه‌اش و می‌کوبد، اما جان ندارد سوکی‌هایش… فقط اذیت می‌کنند… هنوز تنش خشک است… یکی‌درمیان سوکی‌ها را رد می‌کند و منتظرِ فرصتی است برای تک زدن…

برای تک‌ ضربه‌ای که کار را تمام کند… مبارزِ کمربند آبی چندباری خیز برمی‌دارد برای درو کردنش… برای خالی کردنِ پایش و انداختنش روی زمین… باتجربه‌تر از این حرف‌هاست و یک کمربندآبی پُرانگیزه زورِ درو کردنِ او را ندارد… پسر مدام پای تکیه‌گاه را می‌زند و کم‌کم سرش می‌آید پایین و کیوکوشین‌کای سی و سه ساله یکهو می‌بیند صورتِ بی‌دفاع را…

درنگ نمی‌کند، درجا پای راست را، پای موافق را می‌کشد بالا و وقتی عصب‌های پای راستش پوستِ صورتِ عرق‌کرده را حس می‌کند مطمئن می‌شود کار تمام است… ماواشی جودانِ جانانه‌اش می‌نشیند روی گونه‌ی چپ پسرِ کمربندآبی…

یک جوشِ نسبتاً درشت که سر باز کرده زیرِ فشار ضربه‌ی پا خودش را خالی می‌کند… چرکِ سفیدِ جامدی که رگه‌هایی از خون درش است پخش می‌شود توی هوا… کسی چیزی نمی‌بیند… تکه‌ی چرکْ کوچک است و احتمالاً نتیجه‌ی شکلات‌هایی است که پسرکِ کمربند آبی مدام می‌لنباند…

فقط 2 عدد در انبار موجود است

شناسه محصول: 9786002295361 دسته: , , , , برچسب: ,
توضیحات

سرخ سفيد

نویسنده
 مهدی یزدانی‌خرم
مترجم
—-
نوبت چاپ 17
تعداد صفحات 266
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر 1403
سال چاپ اول ——
موضوع
ادبیات
نوع کاغذ ——
وزن 0 گرم
شابک
9786002295361
توضیحات تکمیلی
وزن 0.0 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “سرخ سفيد”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

 

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

عبدالقاهر جرجانی و دیدگاه‌های نوین در نقد ادبی

2,700 تومان
دانشمند ایرانی، عبدالقاهر جرجانی، از چهره‌های برجستة نقد ادبی و از پایه‌گذاران بلاغت اسلامی است که در قرن پنجم هجری در خراسان زندگی می‌کرد.
توجه خاص وی به مسالة معنی و پیوند آن با ساخت و صورت آثار ادبی، او را به تدوین نظریة نظم رهنمون کرد.
آرای نقدی که او ابعاد زبان‌شناختی و روان‌شناختی تازه‌ای به نقد ادبی سده‌های میانه افزود و به سرعت به معیار خردگرایانه در سنجش آثار ادبی بدل گشت، شاخصه‌های نقد ادبی دوران مدرن را نیز به نمایش می‌گذارد.
مخاطبان در این کتاب با مبانی مشترک نظریة ادبی قرن بیستم و آرای نقدی جرجانی آشنا می‌شوند و این دیدگاه‌ها را از منظر ساخت و صورت، سبک و زبان و دورنمایة آثار ادبی مرور می‌کنند.

نقشه های ژئومور فولوژی

5,500 تومان
این کتاب برای دانشجویان رشته جغرافیا در مقطع کارشناسی به عنوان منبع اصلی درس «تهیه و تفسیر نقشه‌های ژئومورفولوژی» به ارزش 2 واحد تدوین شده است.

فهرست:

فصل اول: نمادها و مجازها در ژئومورفولوژی فصل دوم: اصول تحلیل مجازی فرم و فرایند فصل سوم: روش تهیه نقشه‌های ژئومورفولوژی فصل چهارم: روش تحلیل سیستمهای ارضی منابع و مآخذ

مو قرمز

250,000 تومان
در بخشی از کتاب مو قرمز می‌خوانیم: در سکوت دلنشین سر غروب، اوس ‌محمود از سویی هر چند دقیقه یک ‌بار درِ قابلمه‌ی روی اجاق را برمی‌داشت و غذای داخلش را که در حال قُل ‌زدن بود از نظر می‌گذراند تا خوب بپزد و ته نگیرد و از سوی دیگر با تلویزیون کوچکش ور می‌رفت، بلکه تصویری بدون برفک پیدا کند. تلویزیون و منبع برقش را که یک باتری کار کرده‌ی ماشین بود از گبزه با خودش آورده بود. دو روز اول باتری جواب نداد، برای همین روز سوم با وانت به اون ‌گورن فرستاده شد تا تعمیر شود. حالا باتری برق لازم را برای کار کردن تلویزیون تولید می‌کرد، اما تلویزیون تصویر واضح پخش نمی‌کرد و این قضیه بد جوری اوس ‌محمود را دمغ کرده بود، طوری که ساعت‌ها با آن ور می‌رفت تا حسابی عصبانی می‌شد. من را صدا می‌کرد و آنتنی را که خودش از مفتول‌های بدون روکش و ورق حلبی ساخته بود دستم می‌داد و آن‌قدر «چپ، راست راست، بگیر بالا، بشین بشین.» می‌گفت تا تصویر واضح شود. بالاخره پس از ساعت‌ها سعی ‌و تلاش، تصویری که بر صفحه‌ی تلویزیون نقش می‌بست واضح و شفاف می‌شد و ما سفره‌ی شام را پهن می‌کردیم. اما هنوز مشغول خوردن ‌نشده و درست هنگامی که زمان پخش اخبار شبانه فرا می‌رسید، تصویر مانند خاطره‌ای دور و دراز آرام ‌آرام محو و محوتر می‌شد و موج برمی‌داشت و لرزان‌ لرزان می‌رفت و می‌آمد و زیر انبوهی برفک گم می‌شد. در این مواقع من یا اوستا نوبتی از پشت سفره بلند می‌شدیم و دستی به آنتن می‌رساندیم. ولی در نهایت بی‌خیال تصویر می‌شدیم و سر جای‌مان سر سفره آرام می‌نشستیم و به صدای گوینده‌ی خبر بسنده می‌کردیم و غذای‌مان را می‌خوردیم.
سفارش:0
باقی مانده:1

سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران

290,000 تومان
این کتاب برای دانشجویان رشته علوم سیاسی در مقطع کارشناسی به عنوان منبع اصلی درس «سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران» به ارزش 3 واحد تدوین شده است. فهرست : مقدمه بخش اول: سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در نظریه فصل اول: رویکردهای نظری به سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران فصل دوم: منابع سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران فصل سوم: اصول، منافع، اهداف و راهبرد سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران فصل چهارم: گفتمانهای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران فصل پنجم: ساختار تصمیم‌گیری سیاست خارجی جمهوری اسلامی بخش دوم: تحولات سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران فصل ششم: از دولت موقت تا بیانیه الجزایر فصل هفتم: دوران دفاع مقدس فصل هشتم: دوران سازندگی فصل نهم: دوران اصلاحات منابع و مآخذ

وبلاگ خون‌آشام 3/ برف سرخ زمستان

115,000 تومان
انتشارات هوپا منتشر کرد: «بیشتر شبیه یه سایه‌ی بزرگ و سیاه بود. تنها چیزی که تونستم واضح ببینم، دست‌هاش بود، دو تا دست اسکلتی و لاغر. داشتند با انگشت من رو نشون می‌دادن. یه چیزی هم ازشون چکه می‌کرد. یه چیزی شبیه... شبیه خون! خواستم فرار کنم که دست‌ها بالای سرم پیچ‌وتاب خوردن و انگار طلسم شده باشم، دیگه نتونستم تکون بخورم. همون‌جا سرِ جام میخکوب شدم. بعد یکی از دست‌ها مثل برق پرید جلو و گلوم رو گرفت. خیلی وحشتناک بود. همون لحظه رعدوبرقِ وحشتناکی زد و تونستم صورت ترسناک و رنگ‌پریده‌ش رو ببینم. خنده‌ش مو به تنم سیخ کرد.... وقتی نیمه‌خون‌آشام باشی، دیگر نمی‌توانی معمولی باشی. تا ابد عجیب‌و‌غریب خواهی بود. مامان و بابایم می‌گویند همین روزهاست که سر‌و‌کله‌ی «نیروی ویژه»‌ام پیدا شود. اتفاق‌های بدی افتاده. نمایشگاه زمستانی ترسناکی توی شهر برپا شده و شبحی با دست‌های لرزان و خونین به مردم حمله می‌کند. مردم اسمش را گذاشته‌اند «شبح خون»! اما حقیقت چیز دیگری ا‌ست. پای «خون‌آشام‌های مرگبار» در میان است. بزرگ‌ترین شیاطینی که باید با آن‌ها روبه‌رو بشویم. من و «تالولا»!