سرزمین تاریک جلد 14 اسکور، اسب بالدار

12,000 تومان

مجموعه نبرد هيولاها، داستاني است پر ماجرا و فانتزي. جهاني بين واقعيت و خيال. ماجراهايي كه توسط اژدهاي آتش، مار دريايي، غول كوهستان،مرد اسبي ، هيولاي برفي و پرنده‌ي آتشين به وجود مي‌آيد. اين هيولاها كه با طلسم شيطاني جادوگري وحشي مسلح شده‌اند، سرزميني را كه روزگاري از آن مراقبت مي‌كردند، نابود مي‌كنند.

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات
سرزمین تاریک جلد 14 اسکور
نویسنده
آدام بلید
مترجم
محمد قصاع
نوبت چاپ ——-
تعداد صفحات 104
نوع جلد شومیز ـ ته چسب
قطع رقعی کوتاه
سال انتشار 1393
سال چاپ اول 1393
موضوع
رمان
نوع کاغذ ——-
وزن گرم
شابک 9789645369819

 

توضیحات تکمیلی
ابعاد 19 × 14 × 0.5 سانتیمتر
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “سرزمین تاریک جلد 14 اسکور، اسب بالدار”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Atta.Afroozeh
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

تاتی جلد 8، تاتی توی بازی هاش

10,000 تومان
كتاب‌ "تاتي كوچولو" اغلب به‌صورت مجموعه‌اي از تصاوير جذاب كودكان و همراه با جمله‌هايي كوتاه و آهنگين تهيه شده‌اند. سادگي و ضرباهنگ شعرگونه‌ي اين متن‌ها توجه هر كودكي را به خود جلب مي‌كندـ ورق‌زدن اين كتاب‌ها و خواندن متن‌هاي ساده‌ي آنها شايد نخستين گام در جهت جلب توجه كودك به شعر، كتاب و كودكان ديگر باشد. این کتاب آموزش شناخت پوشیدنی ها برای خردسالان می باشد

وینی پو جلد 3، بازگشت به جنگل صد جریب

32,000 تومان
قاصدک‌ها تو راه‌اند! رفتن خبر بیارن! توی جنگل صد جریب و میان شُرشُر نهرها به‌جای باد این بار شایعه‌ای لابه‌لای درختان می‌پیچد و دهان به دهان کلاغ‌های خبرچین می‌چرخد. کریستوفر به جنگل برگشته؟ دست خالی یا با یک دوست تازه؟

قصه های دوست داشتنی دنیا جلد 3، دیک ویتینگتون

20,000 تومان
کتاب مصوّر حاضر، داستانی از سری داستان های «قصّه های دوست داشتنی دنیا برای بچّه ها» است که به سبک کودکانه و برای گروه های سنّی (ب) و (ج) تدوین شده است. هدف از نگارش این کتاب، آشنایی با داستان های عامّه و آموزنده است. در این داستان آمده است: پسری به نام «دیک ویتینگتون» مادر و پدر ندارد و برای پیدا کردن غذا و کار به «لندن» می رود. او به سختی در خانة مرد ثروتمندی ساکن می شود و در اتاق زیر شیروانی که پر از موش است زندگی می کند. دیک پس از مدتی گربه ای می خرد که زندگی اش را تغییر می دهد و باعث می شود او صاحب منصب و مقام و همسر ثروتمندی شود. پیام این داستان به مخاطبان این است که باید برای رسیدن به خوشبختی تلاش کنند و تحمّل سختی ها را داشته باشند.

قصه های زالزالکی جلد 6، قلمبه قلمبه

7,500 تومان
تا حالا یک آدم کوچولو دیده ای که خیلی کوچولو باشد؛ قد زالزالک باشد؟ مثل زالزالک قلمبه باشد، مثل او نارنجی باشد؟ من که دیده ام، اسمش را هم می دانم. اسمش زالزالکی است. زالزالکی به همه جا سرک می کشد تا یک دوست زالزالکی پیدا کند. برای همین یک عالمه ماجرا برایش اتفاق می افتد.

110 قصه از هانس کریستین آندرسن

480,000 تومان
هانس کریستین آندرسن، زاده ی 2 آپریل 1805 و درگذشته ی 4 آگوست 1875، نویسنده ای دانمارکی بود. آندرسن در شهر ادنسه به دنیا آمد. او در دوران جوانی از هوش و تخیل بسیار بالایی برخوردار بود و علاقه ی وافری به ادبیات و تئاتر داشت. آندرسن در دوران کودکی برای خود صحنه ی تئاتر درست می کرد و آثار ویلیام شکسپیر را بااستفاده از عروسک های چوبی به عنوان بازیگران از حفظ بازی می کرد. آندرسن در ملاقاتی تصادفی مورد توجه ژوناس کالین قرار گرفت. او آندرسن را به مدرسه ی گرامر در اسلاگلس فرستاد و تمام مخارج مدرسه را شخصا به عهده گرفت. آندرسن قبل از رفتن به مدرسه ی گرامر موفق شده بود اولین داستان خود را در سال 1822 به چاپ برساند. از معروف ترین داستان های آندرسن می توان از «پری دریایی کوچولو»، «بندانگشتی»، «جوجه اردک زشت»، «زندگی من»، «ملکه ی برفی»، «دخترک کبریت فروش» و «لباس جدید امپراتور» نام برد

افسانه پدران ما

160,000 تومان
کتاب افسانه پدران ما اثر سورژ شالاندن، نويسنده‌ي فرانسوي متولد 1952، پس از سي‌وچهار سال همكاري با ليبراسيون، روزنامه‌ي مشهور پاريسي، در حال حاضر عضو هيئت تحريريه‌ي كانارآنشنه، ديگر روزنامه‌ي مشهور پاريسي، است. گزارش‌هاي او درباره‌ي ايرلند شمالي و محاكمه‌ي كلوس باربي، جنايت‌كار جنگي فرانسوي، جايزه‌ي آلبر لوندر را كه مشابه جايزه‌ي پوليتزر است نصيب او كرد. وي چندين رمان دارد كه از بين آن‌ها رمان درباره‌ي يك قول برنده‌ي جايزه‌ي مديسي، سومين جايزه‌ي معتبر ادبي فرانسه، شده است. "... پدرم به هنگام خاك‌سپاري‌اش، از هشت سال پيش مرده بود. حادثه‌ي لوكاس او را به‌كلي پريشان و بعد ضعيف كرده، سپس كشته بود. مي‌گفت سرطانِ اندوه دارد. در بيمارستان بستري شده بود. از آن‌جا بيرون آمده بود. ديگر نمي‌خواست بلوزهاي سفيد را ببيند، آن بويِ سكوت را احساس كند، مايل نبود هيچ چيزي در دهان، هيچ‌چيزي در كپل‌ها، هيچ چيزي در رگ‌هايش وارد كنند. ناخوش نبود، چيز ديگري بود: خسته بود. خسته از ما، خسته از گذشته‌ي خود، خسته از زندگي. در آوريل 1975 به خانه برگشت، بعد خوابيد...". (از متن كتاب)