سرزمین تاریک جلد 15، نارگا، هیولای دریایی

12,000 تومان

مجموعه نبرد هيولاها، داستاني است پر ماجرا و فانتزي. جهاني بين واقعيت و خيال. ماجراهايي كه توسط اژدهاي آتش، مار دريايي، غول كوهستان،مرد اسبي ، هيولاي برفي و پرنده‌ي آتشين به وجود مي‌آيد. اين هيولاها كه با طلسم شيطاني جادوگري وحشي مسلح شده‌اند، سرزميني را كه روزگاري از آن مراقبت مي‌كردند، نابود مي‌كنند.

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات
سرزمین تاریک جلد 15، نارگا
نویسنده
آدام بلید
مترجم
محمد قصاع
نوبت چاپ ——-
تعداد صفحات 104
نوع جلد شومیز ـ ته چسب
قطع رقعی کوتاه
سال انتشار 1393
سال چاپ اول 1393
موضوع
رمان
نوع کاغذ ——-
وزن گرم
شابک 9789645369826

 

حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
ابعاد 19 × 14 × 0.5 سانتیمتر
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “سرزمین تاریک جلد 15، نارگا، هیولای دریایی”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Atta.Afroozeh
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

30قصه 30شب جلد 9، زبل و جادوگر مو قرمز

40,000 تومان
در مجموعه ی متنوع 30قصه 30شب، افسانه های کهن، قصه های معاصر، قصه های ایرانی و غیرایرانی، قصه ی ضرب المثل ها و شعرها و... با روایت و زبانی نو گرد آمده است. اژدهاکوچولوی خال خالی، قوقول خان، حسنی و لاک پشت، هفت جوجه اردک و گربه ی اشرافی عنوان بعضی از این قصه ها هستند.

منابع انرژی جلد 1،انرژی هسته ای

40,000 تومان
با خواندن مجموعه منابع انرژی با منابع انرژي و چگونگي استفاده از آنها آشنا مي‌شويم، و اينكه چگونه مي‌توانيم در مصرف آنها صرفه‌جويي كنيم. وجود دو گونه متن با دو سطح مختلف در اين كتاب‌ها به دانش‌آموزان با سطح علمي و سن متفاوت اجازه مي‌دهد كه به‌صورت فردي يا گروهي اين كتاب‌ها را بخوانند، ياد بگيرند و لذت ببرند.

بره اي که گرگ شد

85,000 تومان
کتاب بره ای که گرگ شد یکی از مجموعه آثار  عزیز نسین است. روزگاری، در اونجایی که شرق و غربش به هم می‌چسبیدند و شمال و جنوبش به هم نمی‌رسیدند، چوپونی با گوسفندها و سگ‌هایش زندگی می‌کرد. اونجا دیاری بود ورای جاهای دیگه: آبش چنون بود که گلاب، خاکش چنون بود که طلا، کوه و دشتش لاله بود و چمن، بیابونش گل بود و گلشن. باغ‌هاش چنون بود که باغ بهشت، و هواش تا دلت بخواد سبک بود و سبک، روشن بود و روشن... اما چه سود؟... چه سود که چوپون اون دیار سوای چوپونای دیگه بود: دل نداشت که رحم داشته باشد، رحم نداشت که مروت داشته باشد، نه آه به دل سنگش کارگر بود و نه ناله، و نه صدای گریه و زاری رو می‌شنید...، اگر هم می‌شنید این گوشش در بود و اون گوشش دروازه... چوپون اون دیار نه مثل چوپونای دیگه نی هفت‌بند داشت و نه چماق چوپونی. به جای نی هفت‌بند سوت شکاربونی داشت و به جای چماق چوپونی تازیانه خارنشون به دست می‌گرفت

قصه های قشنگ و قدیمی 2 (10 قصه هزار و یک شب )

70,000 تومان
قصه های قشنگ و قدیمی 2 (10 قصه هزار و یک شب ) یکی از شاهکارهای ادبی به جا مانده از مشرق زمین است. این کتاب ، همان ” هزار افسان” ایران باستان است که قبل از دوره ی هخامنشی ها در ایران و هندوستان وجود داشته و پیش از حمله ی اسکندر به ایران ، به زبان پهلوی ترجمه شده است.

رازهای آسمان جلد 3، ستاره ها

50,000 تومان
اگر محل زندگی‌مان در پولوتو بود، برای رسیدن به نخستین سالروز تولدمان باید 248 سال صبر می‌کردیم و اگر در عطارد بودیم، هر 88 روز، یک سال پرتر می شدیم! ولی آیا سیارات دیگر قابل سکونت‌اند؟سطح سیاره ها، ستاره‌ها، دنباله‌دارها و شهاب سنگ‌ها از چه تشکیل شده و چه فرقی با هم دارند؟ چرا خورشید زد است و بسیاری از ستاره‌ها سفیدند؟ ایا ستاره های نارنجی و قرمز هم داریم؟ جواب این سوال‌ها و سوال‌های دیگرمان را در این کتاب جذاب و خواندنی می‌یابیم.

داستان‌های قدیمی از کاستیا لا بیه‌خا

10,000 تومان
کتاب داستان‌های قدیمی از کاستیا لا بیه‌خا: ميگل دليبس (۱۹۲۰ - ۲۰۱۰) در داستان‌هاي قديمي از کاستيا لا بيه‌خا تصاويري شگرف از جهان روستاييِ اسپانياي اوايل قرن بيستم پيش مي‌نهد و با نثري ظريف، غني و ساده خواننده را با فضاي زيستِ مردمان کاستياي قديم آشنا مي‌کند. روايتِ ژرفِ اين داستان‌ها آميزه‌اي است از حسِ هم‌دلي با روستا و تجربه‌ي دل‌کندن از آن.
روزي که روستا را ترک گفتم، دو‌قلوها کنار هم روي تخت‌خواب آهني خوابيده بودند. وقتِ بوسه بر پيشاني آن‌ها، نگاه کلارا را ديدم که بر من خيره بود، با يک چشم بسته و خواب و يک چشم کبود و مات. فنرهاي تخت، با نواي جيرجير ناشي از اندک خزيدن کلارا، انگار که واژه‌ي خداحافظ را در ذهن من تکرار مي‌کردند. با پدر حرفي از رفتن نگفتم… نه خدانگه‌داري… نه نگاهي دست‌کم… فراموش‌ام نمي‌شد که گفته بود: «روزي که تصميم به رفتن گرفتي، فراموش کن پدري داري»، و من همين کار را کردم