سرود کریسمس

95,000 تومان

کتاب سرود کریسمس نوشته چارلز دیکنز ترجمه فرزانه طاهری توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات خارجی، داستان خارجی، رمان خارجی به چاپ رسیده است.
دیکنز سرود کریسمس را زمانی نوشت که بزرگداشت این ایام سالیان سال بود از رونق افتاده بود. این داستان پس از انتشار با استقبال کم‌نظیر در بریتانیا و در اندک مدتی در بسیاری از کشورهای دیگر روبه‌رو شد و نزدیک به دویست سال است که ذره‌ای از محبوبیتش کاسته نشده؛ این را می‌توان از تداوم اقتباس از این داستان به شکل‌های گوناگون دید. ایام کریسمس با سرود کریسمس گره خورده است.
دیکنز در این داستان، همچون آثار دیگرش، بشردوستی عمیق خود را آشکار کرده است. او در تمام زندگی‌اش تلاش کرد تا با قلم شیوا و رسای خود وجدان عمومی جامعه را علیه شرایط اسفبار زیستِ تهیدستان، به‌ویژه وضعیت غیر انسانی کودکان کار در بریتانیا، بشوراند و با اقداماتش و فراهم آوردن امکان آموزش برای این کودکان وضعیت آنها را بهبود بخشد. سرود کریسمس بزرگداشت روحی است که باید بر این ایام جشن و سرور حاکم باشد
معرفی مباحث کتاب سرود کریسمس
روح مارلی
نخستین سه روح
دومین روح
آخرین روح
پایام ماجرا

فقط 1 عدد در انبار موجود است

شناسه محصول: 9789642132966 دسته: , ,
توضیحات

سرود کریسمس

نویسنده چارلز دیکنز
مترجم فرزانه طاهری
نوبت چاپ دوم
تعداد صفحات 144
قطع و نوع جلد رقعی شومیز
سال انتشار 1402
شابک 9789642132966
حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.17 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “سرود کریسمس”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت

من و تو

12,500 تومان

در بخشی از کتاب من و تو می‌خوانیم

با بازوهایی حلقه‌زده دور چوب‌اسکی‌ها ساک کفش‌ها در دست و کوله‌پشتی به دوش، مادر را دیدم که دور می‌زد. با او خداحافظی و صبر کردم تا بی‌ام‌و روی پُل ناپدید شود. مستقیم به سمت خیابان ماتزینی رفتم. ساختمان رای را رد کردم. در پنجاه‌قدمی خیابان لانا سرعتم را کم کردم. قلبم به‌شدت می‌زد. دهانم تلخ بود؛ انگار یک رشته مس لیس زده باشم. آن‌همه بار جلوِ حرکتم را می‌گرفت و درون کاپشنم مثل سونا شده بود. وقتی به تقاطع رسیدم، سرم را به گوشه‌ی دیگر چرخاندم. آن انتها، رو‌به‌روی کلیسایی مدرن، یک مرسدس شاسی‌بلند بود. السیا رونکانتو، مادرش، سومرو و اسکار توماسی را دیدم که داشتند چمدان‌ها را در صندوق‌عقب جا می‌دادند. یک ولوو با یک جفت چوب‌اسکی روی سقفش کنار شاسی‌بلند ایستاد و ربکاردو دوبوسز از آن خارج شد و از کنار بقیه گذشت. کمی بعد پدر دوبوسز هم خارج شد. خودم را عقب کشیدم، رو‌به‌روی دیوار. به چوب‌اسکی‌ها تکیه دادم و کاپشنم را باز کردم. مادر السیا و پدر دوبوسز داشتند چوب‌اسکی‌ها را روی سقف مرسدس محکم می‌کردند. السیا و اسکار توماسی با موبایل حرف می‌زدند. سومرو می‌پرید و ادای مشت زدن به دوبوسز را درمی‌آورد. مدتی طول کشید تا آماده شوند. مادر السیا از دست بچه‌هایی که کمک نمی‌کردند، عصبانی بود. سومرو روی سقف ماشین پرید تا چوب‌اسکی‌ها را بررسی کند و سرانجام راه افتادند. در طول مسیر در تراموا با آن چوب‌ها و کفش‌های اسکی، فشرده میان کارمندان کت‌و‌شلواری، ‌مادران و بچه‌هایی که به مدرسه می‌رفتند، احساس حماقت می‌کردم. می‌شد چشم‌هایم را ببندم و خیال کنم در تله‌کابینم. بین السیا، اسکار توماسی، دوبوسز و سومری. می‌توانستم بوی کره‌ی کاکائو را از میان کرم‌های برنز‌کننده بشنوم. می‌خندیدیم و با هُل دادنِ همدیگر از کابین بیرون می‌آمدیم.

فسقلی جلد 40، شیری شیرینه

7,000 تومان
این کتاب، دربرگیرنده‌ی 15 داستان جذاب است که شخصیت اصلی هر یک از آن‌ها دختر یا پسر کوچولویی است که یک ویژگی یا عادتی منفی دارد: لجباز است؛ زیادی غذا می‌خورد؛ بیش از حد تلویزیون تماشا می‌کند؛ خجالتی است؛ خبرچینی می‌کند؛ جیغ و داد راه می‌اندازد و... این داستان‌ها به‌گونه‌ای هستند که خواننده خردسال از همان ابتدا، بدی رفتار شخصیت داستان را حس می‌کند و متوجه زشتی کارش می‌شود. این کتاب برای کودکان پیش‌دبستانی و سال‌های اول و دوم دبستان منتشر شده و در اختیار آنان قرار گرفته است.

ساختار ملودی در موسیقی ایرانی

230,000 تومان
کتاب ساختار ملودی در موسیقی ایرانی نوشته محمدرضا آزاده فر توسط انتشارات مرکز با موضوع هنر، موسیقی، ملودیبه چاپ رسیده است. کتاب ساختار ملودی در موسیقی ایرانی رویکردی متفاوت به موضوع ساختمان موسیقی ایرانی دارد. بسیاری از مطالعات سده‌ی اخیر به‌صورت سنتی تمرکز خود را بیشتر بر مطالعه‌ی الگوی فواصل اصوات و مُدهای شکل‌دهنده آوازها و دستگاه‌ها قرار داده‌اند. این در حالی است که بی‌اغراق ملودی در ساختار موسیقی ایرانی بارزترین نقش را بازی می‌کند؛ تا بدان حد که کم‌توجهی به آن منجر به گسسته شدن پیوند شنونده‌ی ایرانی با این موسیقی می‌شود. هویت موسیقی ایرانی برخلاف آنچه در وهلـه‌ی اول به نظر می‌رسد مرهون نسبت فواصل اصوات نیست بلکـه درواقع کیفیت ملودی‌ها و ریتم‌ها است کـه موسیقی ایرانی را بـرای شنونده‌ی آن آشنا و مرتبط به هویت خویش می‌کند. این کتاب شامل دو بخش اصلی است: در بخش نخست «ساختار فرمال ملودی در موسیقی ایرانی» و در بخش دوم «جنبه‌های انسانی ملودی در موسیقی ایرانی» از دو زاویه دید «شنوندگان» و «ملودی‌پردازان» بررسی می‌شود. معرفی مباحث کتاب ساختار ملودی در موسیقی تعاریف و مفاهیم بنیادی فاصله و چارچوب صوتی نمای حرکت عبارت بندی ریتم وحدت و تعادل ملودی و گفتار بسط و گسترش ملودی های ایرانی و ادراک انسانی ملودی پردازان ایرانی چه گونه کار می کنند

کتاب با و بی تکلف – درس گفتار داستان نویسی

65,000 تومان
معرفی کتاب با و بی تکلف – درس گفتار داستان نویسی کتاب رمان نویس ساده نگر و رمان نویس اندیشمند، اثری نوشته ی اورهان پاموک است که اولین بار در سال 2010 به چاپ رسید. وقتی که رمان می خوانیم، چه اتفاقی در درون ما می افتد؟ چگونه یک رمان، تأثیر منحصر به فرد خود را خلق می کند و این چنین از نقاشی، فیلم یا شعر متمایز است؟ پاموک در این کتاب الهام بخش، متفکرانه و عمیقاً شخصی، ما را وارد دنیای نویسندگان و مخاطبین می کند و از ارتباط نزدیک و دوطرفه ی میان آن ها پرده برمی دارد. او نگاهی دوباره به رمان های پرطرفدار خود در دوران جوانی می اندازد، با بررسی آثار نویسندگان بزرگی چون تولستوی، داستایفسکی، فلوبر، پروست و مان، به تمایز میان هنرمند ساده نگر و هنرمند اندیشمند می پردازد و سعی می کند تا نقطه ی تعادل میان این دو را آشکار سازد. پاموک در طول این کاوش ادبی، عناصر ساخت شخصیت، طرح داستانی، زمان و مکان را مورد توجه قرار می دهد؛ عناصری که شکل دهنده ی رویاهای شیرین دنیای داستان ها هستند.

سیاست و حکومت در ایالات متحده

132,000 تومان
نویسنده دکتر محمد امجد مترجم —————– نوبت چاپ 13 تعداد صفحات 264 نوع جلد شومیز قطع وزیری سال نشر 1402
سفارش:0
باقی مانده:1