سرگشتگی نشانه‌ها، نمونه‌هایی از نقد پسامدرن

125,600 تومان

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

سرگشتگی نشانه‌ها، نمونه‌هایی از نقد پسامدرن

نویسنده بودریار
مترجم مانی حقیقی، لیلی گلستان، نیکو سرخوش، افشین جهاندیده، صفیه روحی، ترانه یلدا، بابک احمدی، مهران مهاجر، مهدی سحابی
نوبت چاپ 1
تعداد صفحات 376
قطع و نوع جلد رقعی (شومیز)
سال انتشار 1374
شابک 9789643051204
توضیحات تکمیلی
وزن 0.5 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “سرگشتگی نشانه‌ها، نمونه‌هایی از نقد پسامدرن”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

گارد جوان 

255,000 تومان
گاردجوان، بهترین اثر فادایف، که نوشتن آن در سال ۱۹۴۳ آغاز شده و گویا تاسال ۱۹۵۱ ادامه داشته است، داستان مبارزات گروهی از جوانان یک شهر کوچک معدنی اوکراین با نیروهای اشغالگر فاشیسم آلمان است؛ مبارزانی که به اعتبار خود کتاب، مردمان ساده و ناشناس این شهر کوچک را به‌صورت قهرمانانی بزرگ و معروف در سراسر جهان درآورد. مبارزات گروه جوانان “گاردجوان”، با آنکه در نظر اول به‌صورت فعالیت‌هایی آزاد و تا اندازه‌ای فی‌البداهه جلوه می‌کند، در واقع از نزديک با شبکۀ بسیار سازمان یافتۀ هسته‌های زیرزمینی حزبی و عملیات سرتاسری پارتیزانی در ارتباط است. از سوی دیگر، این مبارزات همچنین به‌گونه‌ای طبیعی با مبارزات گسترده و ژرف توده‌های روسی، که به هر وسیله‌ای با نیروهای اشغالگر درستیزند، پیوند دارد. ازاین‌رو، “گاردجوان” درعین‌حال‌که جوشش و بالندگی گروهی از جوانان را در مبارزاتی “خودخواسته” علیه نیروهای متجاوز به میهن تصویر می‌کند، بر اهمیت اساسی سازماندهی همگانی و گستردۀ نیروهای رزمنده از یک‌سو و بر لزوم پیوند هر حرکت رهایی‌بخش با توده‌های مردم، از سوی دیگر، تأکید دارد و از این دیدگاه “گارد جوان” علی‌رغم جزئیات محتوا و ویژگی‌های نویسندۀ آن، از حدّ يک رمان ساده فراتر می‌رود و به‌صورت يک سند پرارزش و آموزندۀ تاریخی درمی‌آید. فادایف در این کتاب بارها و بارها یادآوری می‌کند که حتی در يک جنگ میهنی، در برابر دشمن خونخواری که نفرت همگانی از او ظاهراً جای هیچ شکی نمی‌گذارد، پشتیبانی توده‌های مردم از نیروهای مبارزْ آن‌چنان خودبه‌خود و از پیش کسب شده نیست بلکه آگاهی و تلاش این نیروها در حفظ پیوند خود با توده‌ها و پیروی از آرمان آنها، ضامن این پشتیبانی است. به گفتۀ فادایف «همچنان‌که رودها و جویبارها حاصل حرکت ژرف و نامحسوس آب‌های زیرزمینی است، مبارزات گروه جوانان شهر کوچک کراسنودن نیز بخشی از مبارزات پیگیر میلیون‌ها نفر از مردمی است که برای بازگرداندن شرایط طبیعی زندگی خود به وضعیت پیش از ورود نیروهای اشغالگر، مبارزه می‌کنند.»

قصه های شیرین جهان جلد 24، قوهای وحشی

7,000 تومان
کتاب "قصه‌های شیرین جهان با داستان مشهور  برای خردسالان طراحی شده است. این داستان آموزنده و جذاب از انتشارات قدیانی، با تصاویری رنگی و متن ساده، به کودکان درسی از پشتکار و تلاش را آموزش می‌دهد و به تقویت مهارت‌های خواندن آن‌ها کمک می‌کند.

نظریه‌های شهر و پیرامون

17,000 تومان
نویسنده دکتر محمدحسین پاپلی یزدی، رجبی سناجردی مترجم —————– نوبت چاپ 11 تعداد صفحات 376 نوع جلد شومیز قطع وزیری

دغدغه‌‌ها و چشم‌اندازهای اقتصاد اسلامی

6,000 تومان
نویسنده دکتر حسن سبحانی مترجم —————— نوبت چاپ 1 تعداد صفحات 244 نوع جلد شومیز قطع وزیری سال نشر 1380

شخصیت رنسانس … فرانسیسکو پیثارو

2,800 تومان
« فرانسیسکو پیثارو » در تروخیوی اسپانیا شهری با قدمتی بیش از دو هزار سال به دنیا آمد . این شهر یکی از همان دژهای قرون وسطایی بود که بر فراز تپه‌ای بنا شده بود و دیوارهای بلندی از سنگ خارا داشت که از شهر حفاظت می‌کرد . ثبت تولد ، مرگ و ازدواج در کلیسا ، دادگاه یا در خانواده و یا بر جلد کتاب مقدس در آن روزگار کاری رایج بود ، اما هیچ سند ثبت شده‌ای از تولد فرانسیسکو پیثارو به دست نیامده است . تاریخ واقعی تولد او برای مورخان همچنان یک راز است . اما آنها بر این باورند که او بین سال‌های ١٤٧١ و ١٤٧٥ به دنیا آمده است. برخی از مورخان ادعا می‌کنند او پس از تولد روی پله‌های یک کلیسای محلی رها شده بود و برخی دیگر می‌گویند او در میان خوک‌ها بزرگ شده و ماده خوکی به او شیر داده است . البته این ادعا شایعه‌ای بی‌اساس بیش نیست . در واقع سرهنگ گونسالو پیثارو ، پدر فرانسیسکو ، افسر ارتش بود. سربازانش او را به سبب رشادت‌هایش در نبرد با ایتالیایی‌ها « رومن » و به سبب قامت رشیدش « بلند » می‌نامیدند . مادر وی ، خدمتکار بود و پدر و مادرش هر کدام تعدادی برادر ناتنی به فرانسیسکو ارزانی کردند . او هیچگاه به مدرسه نرفت و هرگز خواندن و نوشتن نیاموخت ، با این حال او به دنبال ماجرا ، هیجان و مهم‌تر از همه ثروت فراوان بود . کتاب « پیثارو » مجلدی دیگر از مجموعه شخصیت‌های تأثیرگذار دوره رنسانس است که در ١١٠ صفحه راهی بازار نشر شده است .

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت