

سریال چهار سابقهدار، قسمت 11/ ظهور ارباب تاریکی
160,000 تومان
کتاب «ظهور ارباب تاریکی» یازدهمین جلد از سری کتاب چهار سابقه دار است که طرفداران فراوانی در ایران و سراسر جهان دارد.
داستانی هیجان انگیز و خنده دار از چهار خلافکار حرفهای که تصمیم گرفتهاند آدمهای خوبی باشند.
خلاصه کتاب سریال چهار سابقه دار 11
گروه چهار سابقه دار دنیا را از دست هیولای مارمالاد نجات دادهاند و در حال جشن و پایکوبی هستند.
اما اتفاقی عجیب همه چیز را دگرگون میکند!
آقای مار اصلا حوضله جشن را ندارد و احساس قدرت عجیبی میکند.
چهار سابقهدار (جوخهی سایه) دنیا را از دست هیولاهای مارمالاد نجات دادند.
حالا وقت جشن و بزن و بکوبه.
اما آقای مار اصلاً حس و حال این مسخرهبازیها رو نداره. وای! نه! اون بدجوری قدرتمند شده.
انگار داره خرابکاری میکنه و میخواد دروازه رو باز کنه.
دروازهای که رو به جهانی تازه باز میشه. جهانی پر از وحشت و خشونت و… خونریزی و بدی.
بهتره بشینید سر جاتون و تکون هم نخورید!
وقت خوندن قسمت یازدهم چهار سابقهدار رسیده
ای وای او میخواهد دروازه جهان را به روی دنیایی از وحشت، خونریزی و خشونت باز کند!!
فقط 2 عدد در انبار موجود است
سریال چهار سابقهدار، قسمت 11/ ظهور ارباب تاریکی
نویسنده |
آرون بلیبی
|
مترجم |
سیدنوید سیدعلیاکبر
|
نوبت چاپ | — |
تعداد صفحات | 196 |
نوع جلد | —- |
قطع | — |
سال نشر | — |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
کودک و نوجوان
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | 0 گرم |
شابک |
9786222045074
|
وزن | 0.5 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
هنر پانتومیم
عقايد يک دلقک
جملاتی از متن کتاب عقاید یک دلقک
دلقکی که الکل را درمان دردش قرار دهد، سقوطش از بالای شیروانی به مراتب خیلی سریعتر از یک شیروانیساز مست اتفاق میافتد. وقتی با حالت مستی وارد صحنه میشوم، در هنگام اجرای نمایش خطاهای زیادی مرتکب میشوم، چون دیگر آن دقتی را که لازم است داشته باشم را ندارم و همین سبب میشود که دچار دامی پردردسر شوم. یعنی به رفتاری که روی صحنه به نمایش در میآورم میخندم، که این خود بسیار نگران کننده و ترسناک است. ولی تا موقعی که هوشیار هستم، هول و استرس قبل از روی صحنه رفتن تا زمان اجرای نمایش زیاد میشود (اکثراً باید با زور و هل روی صحنه بروم) و آن چیزی که برخی منتقدان نامش را «شادی حیاتی پنهانی در تپش قلب» نهادهاند برای من چیزی جزء یک سرمای مأیوس کننده نبود که به سبب آن تبدیل به یک عروسک خیمه شببازی میشدم و ترسناکتر از آن زمانی بود که نخ این عروسک پاره میشد و من باید فقط به خودم متکی میشدم. احساس میکنم کسانی همچون راهبان که در هنگام مراقبه به عنوان یک تارک دنیا عمیق میشوند هم به چنین حالتی رسیدهاند و به عنوان یک تجربه آن را پشت سر گذاشتهاند.دختر خاندان گات 1/ دختر خاندان گات و شبح موش
در بخشی از کتاب دختر گات و شبح موش میخوانیم
در عین اینکه بقیه مات مانده بودند و نگاه میکردند فُن هِلسانگ یکی از چهارلولها را درآورد و شلیک کرد؛ یکبار، دوبار، چهاربار، هشتبار... با هر شلیک مرگبار، یکی از موجودات جلوِ چشم تماشاچیها از بین میرفت. فُن هِلسانگ هنسل و گرِتِل را با پوزخندی توی جلدشان فروکرد و شمشیر مبارزهی دندانهداری از کمربندش بیرون کشید. «پیش بهسوی بریدن سرها!» این را گفت و با قدمهای بلند روی پشتبام به طرف دودکشها رفت اما سرجایش بیحرکت ماند. غرید: «این چیه؟» پایین پایش یکعالم یخ ریخته بود. در همین لحظه آدا از پشت یکی از دودکشهای یککم دورتر بیرون آمد. سیرن سِستا کنارش ایستاده بود. از پشت دودکشهای دور و برش بقیه اعضای کلوب زیرشیروانی هم هر یک با یکی از موجودات بیرون آمدند. روبی خدمتکارِ انبارِ پشتی موادِ غذایی کنار اومالوسِ فان ایستاد. امیلی کَبِیج روی هر یک از شانههایش یک هارپی و روی سرش هارپی دیگری نشسته بود کینگزلیِ دودکشپاککن بازوی همسرِ بارنز را گرفته بود و آرتور هالفورد هم دستِ وایلدمَنِ پاتنِی را در دست داشت. ویلیام کَبِیج سرِ پشمالوی هَمیش فانِ شِتلَند را نوازش میکرد. فُن هِلسانگ فریاد کشید: «من جوایزم را میخواهم.» و از روی یک دودکش به روی دودکش دیگر میپرید و شمشیرش را دیوانهوار حرکت میداد و روی پشتبام پیش میرفت. صدای خوشنواز و آرامی که کمی تهلهجه داشت به گوش رسید که میگفت: «روپرت فُن هِلسانگ! بالاخره به هم رسیدیم.» لوسی بورجیا از پشتِ کلاهکِ دودکشی بیرون آمد و چترش را بالا گرفت.مرد زير زميني
در بخشی از کتاب مرد زیرزمینی میخوانیم
وقتی امروز صبح آقای بِرد وارد اتاق ناهارخوری شد، یک دسته کاغذ لولهشده زیربغلش زده بود. فروتنی و افتادگیِ همیشگی را داشت، اما صورتش برافروخته بود. متوجه شدم کمی عصبی است و چشمانش اطراف اتاق میچرخد. همین کافی بود تا گیجم کند. من و آقای برد بعد از گذشت سالها همدیگر را خوب شناختهایم و کاملاً از علاقهی من به نقشهها و نمودارها آگاه است، اما وقتی آخرین دستهی نقشههایش را روی میز باز کرد، نمیتوانم بگویم کداممان مشکل بیشتری برای آرام ایستادن داشتیم. از یک ظرف خردل، یک فنجان و یک ظرف سس برای نگه داشتنِ گوشههای لولشدهی نقشه استفاده کردیم. بعد آقای برد و من یکی دو قدم عقب رفتیم تا تصویر را کامل ببینیم. درست در مرکز نقشه خانهای مینیاتوری قرار گرفته بود. باید بگویم طراحی خوبی با خودکار و جوهر ایجاد شده بود. تمام اصطبلها و حیاطها هر کدام بهوضوح با حروف کج مشخص شده بودند. تمام املاک اطراف خانه به همراه جنگل و جادهها بهدقت با مدادِ طراحی مشخص شده بود. همانطور که هر دو ایستاده بودیم و احمقانه به نقشه نگاه میکردیم، آقای برد محتاطانه تهمداد کوچکی از جیبِ روی سینهاش بیرون آورد. آن را به طرف دهانش برد و با آبدهان خیسش کرد. مشتاقانه نگاه میکردم. با دقتی که هر جراحی به آن مفتخر است، تونل اول را علامت زد. مداد چاق کوچک از خانه به سمت شرق سفر کرد. آرام برکه را شکافت و به بالای تپهی پودینگ هیل خزید و در اطراف شهر ورکسوپ آرام گرفت.لوتا پیترمن 3/ چهکسی کرمها را رقصاند؟
معرفی کتاب لوتا پیترمن 3 اثر آلیس پانترمولر
تازه میتوانم کلی با فلوتم تمرین کنم. چون فلوت من یک فلوت عادی نیست و میتواند مارهای کبری و حتی کرمهای خاکی را هیپنوتیزم کند. فقط باید آهنگش را درست بزنم ...
مردم در سیاست ایران: پنج پژوهش موردی
معرفی کتاب مردم در سیاست ایران اثر یرواند آبراهامیان
محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-درونگری
بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند. ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کنددانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-ماکس شلر
بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند.
ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کند.
نقدی بر این کتابدانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-ژاک لکان
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-این همانیشخصی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-سعادت
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-زيبایشناسی هگل
آدمکش کور
دانشنامه فلسفه استنفور 1: زیباییشناسی آلمانی
نویسنده | پل گایر، هانا گینزبورگ، استیون هولگِیت، ایئن تامسون و نیکولاس دیوی |
مترجم | سید مسعود حسینی، داود میرزایی، گلنار نریمانی و وحید غلامیپورفرد |
سرپرست و ویراستار مجموعه | مسعود علیا |
نوبت چاپ | ٣ |
سال نشر | ١٤٠٢ |
سال چاپ اول | ١٣٩٩ |
تعداد صفحات | ٥٣٦ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
قطع | رقعی |
موضوع | فلسفه |
نوع کاغذ | تحریر |
شابک | ٦ -٣٤٥-٠٤٠-٦٢٢- ٩٧٨ |
وزن | ٧٨٨ |
تولید کننده | ققنوس |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.