سریال چهار سابقهدار، قسمت 8/ خفنترین سابقهدار
140,000 تومان
اما آنها دقیقاً دنبال چه هستند؟
یک زیباییاندامکارِ قدرتمند؟!!! یک سریعالسیرِ فشنگی؟! یکی با قدرت ذهنی هیولا؟! یا استاد تغییرشکلهای شگفتانگیز؟!
شاید دنبال همینچیزها میگردند.
شاید هم دنبالِ یک گرگِ شلوارکپوش باشند؟! یا یک پیرانای کلهپوک؟ یا ماری که دزدِ کیکهای کوچولوست؟ یا کوسهای بالدار با دندانهای بزرگ؟
بفرمایید!!! این هم سریال چهار سابقهدار، قسمت هشتم.
فقط 2 عدد در انبار موجود است
سریال چهار سابقهدار، قسمت 8/ خفنترین سابقهدار
نویسنده |
آرون بلیبی
|
مترجم |
سیدنوید سیدعلیاکبر
|
نوبت چاپ | — |
تعداد صفحات | 148 |
نوع جلد | —- |
قطع | — |
سال نشر | — |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
کودک و نوجوان
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | 0 گرم |
شابک |
9786222041021
|
وزن | 0.5 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
داستانهای دوقلوهای خلوچل 2/ سوسک نجار، زینالدین زیدان و دختر شاه آهنیون
داستانهای دوقلوهای خلوچل ۲ | سوسک نجار، زینالدین زیدان و دختر شاه آهنیون
داستانهای دوقلوهای خلوچل ۲ | سوسک نجار، زینالدین زیدان و دختر شاه آهنیون این کتاب از بخش های مختلفی تشکیل شده و توسط انتشارات هوپا به چاپ رسیده است. خل گفت: «اوه اوه! نگاه کن چل. چه رنجی اومد پیش ما. یه رنج خیلی گنده اومد. میبینی چه چشمهامون رو میسوزونه؟»چل سرفه کرد. شبیه وقتهایی که ماهی را با تیغ خورده بود و گفت: «آره خل. آره. توی گلومون هم رنج سوزشی اومده. میبینی دیگه هیچی و هیچی هوا نیست. فقط رنج سوزشی هست اینجا توی این ابر.»و آنوقت همانطور که روی یک پا ایستاده بودند، چشمهایشان را بستند و سرفه کردند. دیگر هیچ کلمهای نمیتوانستند بگویند. همانطور روی یک پا شبیه لکلک ایستاده بودند و رنج میکشیدند. خل قاتی سرفههایش یک چیزی گفت …بهار برايم کاموا بياور
وبلاگ خونآشام 4/ سایهی وحشت خاطرات
بخشی از متن کتاب وبلاگ خونآشام 4 (سایهی وحشت خاطرات)
باید می رفتم یک جای دیگر باید کاری می کردم فکر کردم شاید بد نباشد سری به خانه خانم لنچستر بزنم و آن دور و بر سر گوشی آب بدهم. می توانستم بفهمم برگشته یا نه حتما ارزش فهمیدن داشت. از این روز مزخرف هم خلاص می شدم. از برنت وود که برمیگشتم، حس می کردم یکی دنبالم است و عصبی شده بودم. حتی یک بار از لای بوته ها صدای خش خش شنیدم. دور و برم را نگاه کردم، کسی نبود. بعد فهمیدم از دیشب حالم این طوری است. انگار گوش به زنگ زدم کسی را ببینم منتظر حمله بودم انگار. به خانه خانم لنچستر که رسیدم. از تعجب کم مانده بود شاخ در بیاورم. امروز آن جا با دیشبش زمین تا آسمان فرق داشت. قبلش متروکه بود. پر از علف هرز و درخت های خشکیده. وقتی نگاهش می کردی.، میترسیدی. شبیه فیلم های ترسناک بود. ولی حالا باغچه اش پر از گل بود به در خانه هم رنگ زرد روشنی زده بودند. همه چیز تر و تازه بود، انگار یک نفر دیگر صاحبش شده بود. درست است که روفوس گربه خانم لنچستر بود. اما مگر گربه ها بیشتر از آدم ها به مکان ها وابسته نمی شوند؟ شاید روفوس برگشته بود خانه قبلی اش پیش صاحب های جدیدش! واقعا امیدوار بودم این طور باشد. با این فکر رفتم جلو و زنگ را زدم. مطمئن بودم کس دیگری غیر از لنچستر در را باز می کند. یک آدم معمولی و بی خطر. تو که نمی رفتم، یک بهانه می آوردم و کمی حرف می زدم و خیالم که راحت میشد میرفتم. همین که می فهمیدم یک خون آشام ترسناک آن جا نیست کافی بود تا حسابی آرام شوم. هر چه منتظر شدم کسی جواب نداد، پرده ها تا نیمه کشیده شده بود شاید طرف خانه نبود.روزی روزگاری فوتبال: فوتبال و جامعهشناسی
معرفی کتاب روزی روزگاری فوتبال
کتاب روزی روزگاری فوتبال به قلم حمیدرضا صدر، تاریخچه فوتبال ملی و باشگاهی، قهرمانیها، جنبههای اجتماعی و سیاسی فوتبال را در ایران و سراسر جهان و بخصوص کشورهای صاحب سبک در این ورزش مانند انگلستان، ایتالیا، اسپانیا و… مورد مطالعه قرار میدهد. در این کتاب که از چهارده فصل تشکیل شده است، مطالبی درباره فوتبال ایران و جهان مورد بحث قرار گرفته و در هر فصل وضعیت ورزش فوتبال در یکی از کشورهای جهان مورد بررسی قرار میگیرد. این اثر از رویدادهای مهم در زمینه فوتبال جهان سخن میگوید و بازیکنان مشهور را معرفی میکند. روزی روزگاری فوتبال سفری پر تب و تاب از دنیایی به دنیایی دیگر را نشان میدهد. از زمینهای خاکی تهران تا آرژانتین و ایالات متحده، از مردم، تاریخ و سیاست فوتبال. حمیدرضا صدر در این کتاب از شیفتگی مهارناپذیر انسانهایی سخن میگوید که نمیتواننند دلهایشان را از فوتبال بکنند، برق چشمهای مشتاقی را توصیف میکند که نمیتوانند مستطیل سبز را تماشا نکنند. در بخشی از کتاب روزی روزگاری فوتبال میخوانیم: از سال 1321 مقارن با اشغال ایران، برگزاری مسابقات فوتبال ترکیب جدیتری گرفت. تیم ایران با تیم ارتش انگلستان که از بازیکنان مثل منین، میگر و بیک استفاده کرد در امجدیه رو به رو شد. در این دیدار برای اولین بار به طور رسمی بلیت فروخته شده. فدراسیون فوتبال ایران سال 1325 به وجود آمد و نخستین رئیس آن دکتر محمدعلی رکنی بود که چهار سال در آن مسند باقی ماند. ایران در آن دوران در المپیک لندن 1948 شرکت کرد و نام ورزشکاران ایران برای نخستین بار وارد آرشیوهای رسمی جهانی شد. همان سالی که محمدجعفر سلماسی یگانه مدال را در رشتهی وزنهبرداری، مدال برنز، برای ایران به ارمغان آورد. همان سالی که محمد نامجو در وزن پنجاه و شش وزنهبرداری پنجم شد. همان سالی که امانوئل آغاسی، پدر آندره آغاسی، بهعنوان مشتزن ملیپوش ایران در وزن پنجاه و چهار کیلوگرم، در مرحلهی اول برابر الولرو ویسنته دونش از اسپانیا شکست خورد و حذف شد. از دههی 1320 به بعد بود که برد و باختهای تیم ملی شمرده شدند. همه به پیروزیها بالیدند و شکستها را به رخ کشیدند. وقتی تیم ملی ایران در 1326 در امجدیه برابر ترکیه قرار گرفت و سه بر یک مغلوب شد، یگانه گل ایران را مسعود برومند به ثمر رساند که شاگردی از مکتب باشگاه شاهین بود. بازوبند کاپیتانی را محمد خاتمی بسته بود که بعدها داماد شاه شد و با درجهی ارتشبدی عنوان فرماندهی نیروی هوایی را یدک کشید. ترکها در استانبول شش گل به همان تیم زدند. پاکستانیها هم در تهران پنج گل دریافت کردند تا فوتبال ایران طعم پیروزی بر یکی از همسایگانش را بچشد.شب هاي هند
وحشت در دبستان شومیان 7/ کلاسها تعطیل میشوند!
مدرسه هر روز ترسناکتر میشود.
دبستانِ شومیان دارد فرومیریزد! کفپوشهایش از هم جدا شدهاند، دیوارهایش میلرزند و خطری جدی جانِ دانشآموزها را تهدید میکند.
آقای مدیر گفته مدرسه باید خراب شود، اما سام، لوسی و آنتونیو مطمئن نیستند تخریبِ مدرسه کارِ درستی باشد.
آیا همهی این اتفاقها بخشی از نقشهی شایرون شومیان برای رسیدن به زندگیِ همیشگی است؟
سام و دوستهایش باید حقیقت را بفهمند، قبل از اینکه دیر شود!
محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-درونگری
بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند. ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کنددانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-باروخ اسپینوزا
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-روشنگری
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-این همانیشخصی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-فلسفۀ اخلاق کانت
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-زيبایشناسی هگل
آدمکش کور
دانشنامه فلسفه استنفورد 5: زیباییشناسی
نویسنده | استنفورد |
مترجم | مسعود علیا |
تعداد صفحات | ٦٨٠ |
قطع | وزیری |
سال نشر | ١٤٠١ |
موضوع | فلسفه |
نوع کاغذ | تحریر |
وزن | ١٣٥٤ |
شابک | ٧ -٤٦٣-٠٤٠-٦٢٢- ٩٧٨ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.