سریال چهار سابقه‌دار، قسمت 9/ گرگ بد گنده

140,000 تومان

سفارش:0
باقی مانده:2

معرفی کتاب سریال چهار سابقه دار، قسمت 9 اثر آرون بلیبی

سلام به همه. بله، من دکتر مارمالادم!
من از صبح داشتم تو این کک دونی چیزهای قشنگ قشنگ پچ پچ می کردم و گرگ هم ثابت کرد که خیلی خیلی پسر حرف گوش کن و معرکه ای تشریف داره.
اما آقای مار این مهمونی منه.
متاسفانه باید ازت بخوام جمع و جور کنی بری پی کارت.
آسمان سیاه می‌شود.

شهر به لرزه درمی‌آید.

از هر سو صدای جیغ به گوش می‌رسد.

گرگ، محبوب دل‌های عالم، باید چیزهای زیادی را توضیح دهد.

چیزهای مهم؟ بله!

چیزهای بد؟ قطعاً!

چیزهایی که نمی‌شود از آن‌ها گذشت؟ بلللللللله!

اما جدی‌جدی کسی نیست جلوی این سه بچه‌خوک جیغ‌ویغو را بگیرد که هی نگویند «ما که به شما گفته بودیم»؟

حالا بروید یک گوشه‌ای، زیرِ میزی، جایی پناه بگیرید!

این هم از قسمت نهمِ سریالِ چهار سابقه‌دار!

فقط 2 عدد در انبار موجود است

توضیحات

سریال چهار سابقه‌دار، قسمت 8/ خفن‌ترین سابقه‌دار

نویسنده
 آرون بلیبی
مترجم
سیدنوید سیدعلی‌اکبر
نوبت چاپ
تعداد صفحات 148
نوع جلد —-
قطع
سال نشر
سال چاپ اول ——
موضوع
کودک و نوجوان
نوع کاغذ ——
وزن 0 گرم
شابک
9786222041915
توضیحات تکمیلی
وزن 0.5 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “سریال چهار سابقه‌دار، قسمت 9/ گرگ بد گنده”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

چند صفحه از کتاب

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

اکفراسيس

24,000 تومان
اکفراسيس اشاره دارد به تمام شعرها، داستان‌ها و مقالاتِ تفسيري که با روش‌هاي مختلف به آثار هنريِ نقاشي، مجسمه، گرافيک و يا حتا معماري مي‌پردازد. به بياني ديگر، اکفراسيس توصيفِ کلاميِ تصوير است. کتاب اکفر اسیس از مجموعه کتاب‌های انتشارات چشمه می باشد که در بخش ابتدایی کتاب آمده است. ماجرای شکل گیری این کتاب بر می‌گردد به قراری که من و مودب میرعلایی گذاشتیم تا او شعرهایی از هلندی ترجمه کند و من ویرایش کنم. بعد مدتی گفتیم اگر عبدالعلی عظیمی هم موافق باشد ویرایش نهایی را بر عهده بگیرد و شعر خوب را از بد سوار کند تا سرند شده ها کتابی شود بدی و خوبی اینجا به ترجمه برمی‌گردد به این معنا که شعرهایی که کم و بیش تن به ترجمه بدهند خوبند. عبدالعلی عظیمی موافقت کرد و ما پیش می رفتیم. مدتی بود به شعرهایی از ویسواوا شیمبورسکا مشغول بودیم تا اینکه مودب شعر دومیمون بروگل را ترجمه کرد. عجب پیشتر شعر فریمر را هم از شیمبورسکا دیده بودم. همان شب با دوستم نادر شایگان فر که فلسفه هنر خوانده است و درس می دهد گپ می زدم که رسیدم به این شعرها. معلوم شد اینها مربوط به سنت هنری است در غرب به نام اکسفراسیس که مبحث بسیار مهمی است در تاریخ هنر. گفت و گفتم پس انگار در ایران چشم روی هم گذاشتن و کسی به این ادای دین به تصویر نپرداخته است. سریع پیامی برای مودب فرستادم و ماجرا را تعریف کردم. قرار شد بگردد ببیند باز هم شیمبورسکا آنچه بعداً اسمش دست به نقد شد نقاشی و شعر دارد یا نه. که داشت خودم هم تاب نیاوردم پیش از آن که حاصل جستجوی او به دستم برسد شروع کردم به گشتن در اینترنت و دیدم عجب دامنه فراگیری دارد این سنت ادبی در غرب. همه شاعرانی که میشناختم دست‌کم یک نقاشی شعر داشتند. و این چنین کار جذاب و جدی شد و گسترش یافت. سیاوش عظیمی که از اول در جریان بود به کمک آمد تا شعر شاعرانه انگلیسی زبان از اصل ترجمه شود و وسوسه شدیم از این ها کتابی فراهم کنیم زیر عنوان اکسفراسیس. نکته این که غیر از شعر های انگلیسی و هلندی در باقی شعرها ترجمه حاصل تطبیق و تلفیق دو ترجمه انگلیسی و هلندی است. .  

سه دفتر: گناه دریا، ابر و کوچه، بهار را باور کن

قیمت اصلی: 380,000 تومان بود.قیمت فعلی: 230,000 تومان.

معرفی کتاب سه دفتر اثر فریدون مشیری

کتاب "سه دفتر" از شاعر ارجمند "فریدون مشیری"، شامل سه مجموعه از شعرهای اوست که تحت عنوان "گناه دریا"، "ابر و کوچه" و "بهار را باور کن" یکجا در اختیار دوست داران اشعار "فریدون مشیری" قرار گرفته است.
از نظر زمانی، "گناه دریا" قدیمی ترین مجموعه ی اشعار موجود در "سه دفتر" و دومین دفتر شعر "فریدون مشیری" محسوب می شود که در میان مردم از بازتاب مثبت زیادی برخوردار گشت.
بعد از این دفتر شعرهای دیگری نیز به قلم "فریدون مشیری" سروده شده اما دو مجموعه ای که بیش از بقیه تحسین شده، به ترتیب مجموعه اشعار "ابر و کوچه" و "بهار را باور کن" هستند که با فاصله ی زمانی دو سال پشت هم سروده شده اند.
شعر "فریدون مشیری" ساده و روان است و به همین جهت به آسانی با مخاطب خود ارتباط برقرار می کند. در اشعار او و چند تن دیگر از شاعران هم نسل وی، ریشه هایی از شعر معاصر به چشم می خورد که بر شعر قدیم و سنتی تکیه دارد.
زبان بی پیرایه و شیرین اشعار "فریدون مشیری"، همدلی را در مخاطب بر می انگیزد و به او این امکان را می دهد تا مستقیما با ذهن و قلب شاعر ارتباط برقرار کند. فضای حاکم بر اشعار او، فضایی احساسی و خیال انگیز است و این احساس مرتب میان غم و شادی و یاس و امید در تناوب است.
وی از معدود شعرایی است که قلمش در نزدیک ترین حالت ممکن به زندگی و لطافت های روزمره بر کاغذ حرکت می کرد و به این سبب، لمس عواطف و احساساتی که "فریدون مشیری" در شعرهای خود دخیل نموده، برای اکثر مخاطبان دلپذیر است.
سفارش:0
باقی مانده:8

نگهبانان گاهول 1/ اسارت

89,000 تومان

جملات زیبای کتاب اسارت از مجموعه داستانی نگهبانان گاهول

سورن داشت خواب دندان و تپش قلب موش‌ها را می‌دید که از بالای سرش صدای خش خشی آرام شنید. بین خواب و بیداری فریاد زد: «مامان! بابا!» تا ابد از فریاد زدن آن کلمات افسوس می‌خورد، چون بلافاصله جیغی تیز شب را شکافت و سورن چنگال‌هایی را دور بدنش حس کرد. کسی داشت بلندش می‌کرد. بعد هم سریع پرواز کردند، سریعتر از آنچه فکرش را بکند، سریعتر از آنچه حتی در خیالش بگنجد. پدر و مادرش هرگز تا این حد سریع پرواز نمی‌کردند. از توی حفره پر کشیدن و آمدنشان را دیده بود. آن ها آهسته می خرامیدن و در مارپیچی زیبا در آسمان شب اوج می‌گرفتند. ولی حالا زمین شتابان از زیر پایش می‌گذشت. پوستش از گزش هوا ملتهب شد. ماه از پشت توده‌ای ابر بیرون آمد و با سفیدی وهم آور خود رنگِ دنیا را شست. در منظرۀ زیر پا دنبال درختی گشت که خانه‌اش بود. ولی درخت‌ها توده ای محو بودند و بعد هم جنگلِ قلمروی تایتو انگار کوچک و کوچک‌تر و در دل شب تار و تار تر شد، تا جایی که سورن دیگر تاب نیاورد پایین را نگاه کند. برای همین دل و جرئتش را جمع کرد و بالا را نگریست.   اگر هر کدام از این دو بوفچۀ کوچک با معنی کلمۀ «جهنم» آشنا بود، می‌فهمیدند که این بی بروبرگرد ژرف ترین و وحشتناک ترین قسمتش بود. ولی نه سورن و نه گیلفی در عمر کوتاهشان نه اسم جهنم به گوششان خورده بود، نه کلمه‌ای که چنین جایی را توصیف کند. تا پیش از ربوده شدن، فقط جایی به اسم بهشت را می‌شناختند. زندگی درون حفره‌ای در درختی دوست داشتنی یا بالای کاکتوس، روی پَرهای کُرکی و نرم والدینشان، حشرات چاق و چله‌ای که چند بار در روز برایشان می‌آوردند و بعد هم اولین لقمه‌های آبدار و لذیذ موش. کنار آن همه خوراک خوشمزه، داستان‌ها هم بودند… داستان‌های پرواز، آموختن پرواز، حسی که باید در عمق سنگ دانشان می‌‍داشتند تا همراه باد اوج بگیرند.   از آن شب خونین به بعد، سورن و گیلفی به چیزی جز پرواز فکر نکرده بودند. برایشان مثل روز روشن شده بود که چرا هیچ کدام از بوفچه‌های آکادمی سنت ایگی، پَرهای براق صاف یا کُرک پَرهای نرم جغدهای عادی را نداشتند که بعد از مرحلۀ جوجگی می‌رویید. در آمدن پرهای پرواز برای یک جغد معمولا کار چندان پیچیده‌ای نبود، اما بدون خون کافی، این پرها از شاه پَر گرفته تا پوش پَر، می پژمردند و می‌مردند. بعد از آن هم آن شوق و رویای پرواز و مفهوم شادی و آزادی در آسمان هم می خشکید و میمرد. در ماموریت سورن و گیلفی جای هیچ تردید نبود: با آنگه هیچ فرصتی برای شاخه پَری یا جست و خیز یا تمرین پَر زدن نداشتند، باید پرواز را می‌آموختند.
سفارش:0
باقی مانده:1

پنی قشقرق 2/ پنی قشقرق، یک فاجعه‌ی تمام‌عیار

125,000 تومان
سرگرمی، خنده و یک عالمه اتفاق بامزه منتظر شماست. هیجان انگیزترین دردسرهایی که فکرش را بکنید قراره اینجا اتفاق بیوفته تا از خنده منفجر بشیم. لحظاتی غافلگیر کننده و پر ماجرا که شما را به مطالعه علاقه مند می‌کند و برای شروع مطالعه هم مناسب هست. قصه‌های خنده دار از یک دختر آتیش پاره با کلی فکر بکر و منحصر‌به‌فرد که هر ایده‌اش یک دردسر جدید برپا می‌کند!! خود پنی می‌گوید که این دردسرها کار او نیست اما بابایش او را صدا می‌کند: پنی قشقرق! یک مجموعه دنباله‌دار که در هر قسمت با سه تا دردسر باورنکردنی روبرو هستیم.

ارزش های آموزشی و پیام های مثبت کتاب پنی قشقرق

پنی در این کتاب نکات زیادی به کودکان و نوجوانان می آموزد. کودکانی که این کتاب را می‌خوانند خلاقیتشان در حل مشکلات تقویت و جرات آن‌ها برای عملی کردن ایده هاشون زیاد می‌شود. آن‌ها همچنین کار گروهی، اشتیاق برای یادگیری و … را از جودی می آموزند.

مجموعه کتاب های پنی قشقرق چند جلد دارد؟

تاکنون 6 جلد از مجموعه پنی قشقرق توسط نشر هوپا منتشر شده است که با استقبال فراوان مخاطبین نیز روبرو شده است. مجموعه جذابی جذاب و مصوری که کودکان  و نوجوانان می توانند باهاش ارتباط خیلی خوبی برقرار کنند. 8 تا 13 سال بهترین گروه سنی هست که می‌توانند این مجموعه رو مطالعه کنند و نسبت به کتاب خواندن مشتاق‌تر باشند.

کتاب پنی قشقرق 2: یک فاجعه تمام عیار                                                   

پنی دوست دارد مسئولیت‌پذیری را تجربه کند و از کمک کردن به دیگران هم لذت می‌برد. اما با چند اشتباه مثلاً کوچولو همه چیز را به هم می‌ریزد و دردسر هست که از آسمان می‌بارد. شکستن پای مادربزرگ، بردن یک گربه به بیمارستان آن هم مخفیانه، درآوردن پیازهای نرگس از زیر خاک و گم کردن بچه‌موشی به اسم رونی چندان هم خنده‌دار و اتفاقی نیست. به نظر شما برنامه پنی برای قسمت بعد چیست؟
سفارش:0
باقی مانده:1

تاریخ ماریخ مستطاب 1/ کلاه

35,000 تومان

بخش‌هایی از کتاب تاریخ ماریخ مستطاب کلاه

  *حالا «کلاه خودتان را قاضی کنید»، یعنی بیایید منصفانه قضاوت کنید و مثل کسی که به جای کلاه، قاضی روی سرش نشسته (و عجب تصویر خنده‌دایر هم دارد)، بی شوخی بگویید واقعا می‌شود گفت کلاه چیز مهمی نبوده؟ هرکسی گفت بله، سریع برود و «کلاهش را زمین بزند». البته این یک اصطلاح قدیمی است، یعنی خودش کوتاه بیاید چون حرف بی ربطی زده. آن‌وقت‌ها، وقتی کسی جلوی کس دیگر کم می‌آورد، از فرط خجالت کلاهش را می‌انداخت زمین که یعنی «بزنید که کار دارم. می‌خواهم بروم». حالا من هم همین را می‌گویم دیگر، یعنی باید حرفم را گوش کنید، چون هیچ هم کوتاه نمی‌آیم و در این زمینه خیلی هم «کج کلاه» هستم، یعنی هم یاغی‌ام و هم از خودم راضی‌ام و پزش را می‌دهم.   *به قول دایی من، «هرچه زوری است، باعث دوری است». همین شد که مردم کوتاهی کلاه را قبول نکردند و مبارزه علیه تغییر کلاه هم شد قسمتی از تاریخ صدوپنجاه سال پیش و ماند تا ما بخوانیم. هفتاد هشتاد سال بعداز آن تاریخ هم، باز یک ماجرای کلاهی دیگر پیش آمد، یعنی اوایل قرن حاضر، همان وقتی که کلاه پهلوی اجباری شد و حتی کلاه‌های کوتاه شده هم ممنوع شد و رفت توی صندوق‌های بگیر و بنشان. این یکی البته به سادگی دفعه قبل تمام نشد و یک دفعه به جنگ غریبی تبدیل شد بین مردم و دولت، یعنی جنگ مردم برای نگه داشتن کلاه پدرانشان و زور دولت برای فروکردن سر مردم در یک جور کلاه تازه.

نوایی هم‌آهنگ باران

28,000 تومان

معرفی کتاب آه باران اثر فریدون مشیری

آه، باران...؛ ریشه در اعماق اقیانوس دارد، شاید این گیسو پریشان کرده؛ بید وحشی باران یا نه، دریایی ست گویی واژگونه؛ برفراز شهر؛ شهر سوگواران هر زمانی که فرومیبارد از حد بیش ریشه در من میدواند، پرسشی پیگیر، با تشویش؛ رنگ این شبهای وحشت را تواند شست آیا از دل یاران؟؛ چشمها و چشمه ها خشکند روشنیها محو در تاریکی دلتنگ همچنان که نامها در ننگ هرچه پیرامون ما، رنگ تباهی شد آه، باران ای امید جان بیداران؛ بر پلیدیها، که ما عمری ست در گرداب آن غرقیم آیا چیره خواهی شد؟