سلول‌ 72

9,000 تومان

اورهان‌ کمال‌ از تواناترین‌ نویسندگان‌ معاصر ترکیه‌ به‌ شمار می‌رود و نام‌ او در کنار نام‌ نویسندگانی‌ چون‌ یاشار کمال‌ و کمال‌طاهر بر تارک‌ ادبیات‌ واقعگرای‌ ترکیه‌ می‌درخشد. وی‌ در بیش‌تر آثارش‌ به‌ زندگی‌ و محیط‌ اجتماعی‌ طبقات‌ فرودست‌ اجتماع‌ می‌پردازد و تصویری‌ گویا و بی‌پرده‌ از محله‌های‌ فقیرنشین‌، محیطهای‌ کارگری‌، مزارع‌ جهنمی‌، وضعیت‌ زنان‌ و… ارائه‌ می‌دهد. سلول‌ ٧٢ یکی‌ از جذاب‌ترین‌ رمان‌های‌ اورهان‌ کمال‌ است‌.

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

سلول‌ 72

نویسنده
اورهان‌ کمال‌
مترجم
ارسلان‌ فصیحی‌
نوبت چاپ ٢
تعداد صفحات ١٤٤
نوع جلد ——
قطع رقعی
سال نشر ١٣٩٥
سال چاپ اول ——
موضوع
داستان‌های ترکی ترکیه قرن 20
نوع کاغذ ——
وزن 140 گرم
شابک
9789643111724
حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.14 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “سلول‌ 72”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Samaneh Fathi
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

گام های اصلی در نشر کتاب(ویراست دوم)

32,000 تومان
به اعتقاد نویسنده که نامش بی‌گمان برای علاقه‌مندان به صنعت نشر آشناست، این کتاب در وهله نخست برای کسانی نوشته شده که می‌خواهند پیشه اصلی‌شان نشر کتاب باشد یا کسانی که درصددند خود ناشر باشند و آثار خود را خود منتشر کنند. همچنین دانشجویانی که دوره‌های نشر، ویرایش و شاخه‌های تولیدی در نشر را می‌گذرانند، می‌توانند از این کتاب به عنوان متن درسی یا کمک درسی استفاده کنند. نشر، پل ارتباطی و پیوندگاه میان پدیدآورندگان و خوانندگان کتاب است. اثری که آفریده و فقط بر یک نسخه ظاهر می‌شود، به کمک دانش، تخصص، مهارت، ذوق و هنر و… مخاطره‌جویی ناشر به صدها، هزارها و گاه هزاران نسخه تبدیل و در اختیار جامعه بشری گذاشته می‌شود. این کتاب به گونه‌ای تدوین شده که برای خودآموزی و آشنا شدن دوستداران نشر کتاب با مفاهیم پایه و مراحل اساسی نشر، راههای اصلی را نشان می‌دهد.

رئیس جمهور ما

12,000 تومان
دوستان گمراه من: ... می‌دانم که شیطان نیز مانند من از شرارتی که می‌توان و باید در دنیا به کار بست عمیقا آگاه است. برای این‌که اشتباهی پیش نیاید باید بگویم ما در رقابتی مرگبار با پادشاهی نیکی هستیم. شکی ندارم که خواند صلح به قول خودش قیام کرده تا »ما را زیر پای خویش له کند« و هیچ مانعی او و گروه فرشتگانش را از رسیدن به این هدف باز نخواهد داشت. شیطان می‌گوید هدف ما فقط نگاه داشتن شرارت برای خود نیست, بلکه باید آن را به تمامی هستی گسترش داد, زیرا تقدیر دوزخ این است. ... مخالفت من با شیطان در اهداف جهنم نیست بلکه در ابزارهای رسیدن به این اهداف است.

زیر چتر شیطان

4,800 تومان
محمد ایوبی نویسنده نام آشنای جنوبی این بار داستانی را روایت می‌کند که شخصیت‌های اصلی‌اش مردم کوچه و خیابان‌های شهرش است. «کودک محو می‌بیند سایه‌روشن انگار و انبوه، لکن محو. مرد، او را می‌دهد به دست دیگر و جوری می‌گذاردش که چانه کوچک و لطیفش بر شانه استخوانی نخورد. کودک حس می‌کند زمین جابجا می‌شود و هراس می‌کند، اما مرد دست چپ را می‌گذارد پشت کمر کودک و بفهمی نفهمی فشار می‌دهد تا کودک حس کند دستی بزرگ و استخوانی محافظ اوست. بوی نرمتاب رود می‌آید. اول کودک نمی‌شناسد این بو را. بار اولی است که بوی آب و آفتاب را با هم به مشام می‌کشد. مرد، آه می‌کشد و ...» ایوبی از جمله نویسندگانی است که نثر او فضای گرم و صمیمی جنوب کشورمان را تداعی می‌کند.

عبور معطر

2,000 تومان
« ظهر که شد فکر کردم دیگر تحملم تمام شده است . بلند شدم رفتم سراغ تلفن تا شماره بگیرم ، سراغش را بگیرم ، شاید از او خبر داشته باشند ، ولی همان‌طور نشستم ، سر جایم و دیدم دو ساعتی هست که دارم با خودم فکر می‌کنم . قرار بود بیاید دنبالم . سفری ترتیب داده بود . یک‌جور آشتی‌کنان . » این مجموعه از ٢١ داستان کوتاه تشکیل شده است ، روز والنتاین ، عبور معطر ، آرسنیک ، تو اسمش مار داره ، سرگیجه و داستان نامزدها را شاید بتوان از بهترین‌های این مجموعه دانست که نویسنده در آن‌ها توانسته فضای مناسبی را بیافریند : « او هجده ساله است . دزد است ، آدمکش است و تا چند روز دیگر یک اعدامی است و هنوز غروب برایش تماشایی است . او می‌داند هیچ‌گاه سن افراد نیست که غروب را تعریف کرده است ؛ همان‌گونه که سن او در کفه ترازوی جنایت‌هایش قرار نمی‌گیرد . او می‌میرد و قضاوت این مردن ، سوای چگونگی آن ، بر عهده عدالت اجتماعی نیست . حتی خودش مرگ را اصل مسلمی می‌داند و با آن چندان مخالفتی ندارد . وقتی با ماشین دزدی در خیابان‌ها به گشت و گذار پرداخته بود ، به تنها چیزی که فکر نکرده بود تبادل این موقعیت‌ها بود . زمانی که او قاتل بود و حالا که کسی قاتل او می‌شد . »

مشت‌ مالچی‌ عارف‌

45,000 تومان
«مشت‌مالچی‌ عارف‌» یکی‌ از نخستین‌ رمان‌های‌ و. س‌. نایپل‌ برنده‌ جایزه‌ نوبل‌ ادبیات‌ ٢٠٠١ است‌. وجه‌ غالب‌ این‌ کتاب‌، گذشته‌ از برازندگی‌ و خوش‌ذوقی‌ در بیان‌ و زبان‌، طنز و شوخ‌طبعی‌ طعنه‌آمیزی‌ است‌ که‌ زیر لایه‌ آن‌ شک‌ و بدبینی‌، خود را می‌نمایاند. طنز آن‌، همان‌گونه‌ که‌ بارگاس‌ یوسا به‌ درستی‌ تشخیص‌ داده‌، دو وجه‌ دارد: نخست‌، وجه‌ کلامی‌، به‌ ویژه‌ در گفتارها که‌ در سراسر رمان‌ موج‌ می‌زند؛ دوم‌، وجه‌ موقعیتی‌، از جمله‌ صحنه‌های‌ بسیار درخشانی‌ که‌ در فصل‌های‌ مختلف‌ کتاب‌ وجود دارد و کشف‌ آن‌ها به‌ عهده‌ خواننده‌ است‌

من‌ و زندگی‌

14,000 تومان
تاریخچه‌ پیش‌ پرده‌خوانی‌، تماشاخانه‌های‌ تهران‌ که‌ از سالهای‌ دور تشکیل‌ و منحل‌ گردیده‌، با تحقیق‌ و درج‌ اولین‌ نمایشنامه‌های‌ اجرا شده‌، نام‌ کارگردانها، بازیگران‌، چگونگی‌ آغاز نمایش‌های‌ رادیوئی‌، همچنین‌ بازیگران‌ اصفهان‌، تبریز، رشت‌، مشهد و مطالب‌ دیگر کتاب «من و زندگی» نوشته و خاطرات «مرتضی احمدی» است. ناشر درباره‌ی کتاب آورده است: «من و زندگی شرح خاطرات مرتضی احمدی هنرمند پیشکسوت عرصه نمایش است. او در این کتاب به نقل خاطرات دوران کودکی تا بزرگسالی و زندگی حرفه‌ای و شخصی خود می‌پردازد. در بیشتر بخش‌های کتاب اطلاعات جالبی درباره شهر تهران در اختیار مخاطب قرار می‌گیرد. او در فصل نخست با عنوان "از گذشته حرف بزنیم" نقل می‌کند: بر عکس آنچه بین مردم شایع است، اولین بستنی‌فروش صاحب‌نام در تهران اکبر مشدی نبوده، بلکه استاد او مردی قوی هیکل و بلندبالا با محاسنی سیاه با سه دهنه مغازه بستنی فروشی در دروازه دولت، قلهک و تجریش به نام محمد ریش بوده. کیفیت بستنی او به حدی مطلوب بوده که شعری در وصف او سروده‌اند: از اینجا تا به قلهک تا به تجریش نخوردی بستنی محمد ریش پس از مرگ او شاگردش، یعنی‌‌ همان اکبر مشدی که پدرش را همه مشدی خطاب می‌کردند و یکی از بزن بهادر‌ها و در عین حال نیکوکاران خیابان ری بوده، به شهرت می‌رسد.» در قسمتی از این خاطرات می‌خوانیم: «امروز که زیر سایه خیمه پیری دراز کشیده‌ام به روزهایی که جوان بودم و آرام و قرار نداشتم فکر می‌کنم. جوانی بودم شاداب و قبراق، خیلی قرص پا به زمین می‌کوبیدم، سرکش بودم؛ قلدر و جویای نام. هر بار که یاد آن وقت‌ها می‌افتم، غم گذشته بیش از پیش جلوی چشم‌هایم جولان می‌دهد و سر به سرم می‌گذارد. ای کاش پدرم برایم شناسنامه نگرفته بود و سال‌های عمرم گم بودند و تاریخ تولدم به من دهن کجی نمی‌کرد؛ چه بودم، چه کار می‌خواستم بکنم، به کجا رسیدم؟»