سندروم زندگی نامعتبر

7,500 تومان

سرگذشت خواندنی رضا پارسی، پسر تنهایی در ابتدای میانسالی است. وی از یک شخصیت منفعل در فرآیند داستان به یک یاغی تبدیل می‌شود. در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: برگه دراز چاپ می‌شد، پدرم عینکش را روی پیشانی می‌گذاشت و به نوار اعداد زل می‌زد. مادرم هر روز صبح موهایش را گیس می‌کرد و شب‌ها آن را باز می‌کرد و شانه می‌زد. من به همه این خاطرات مشکوکم.

گاهی تصور می‌کنم آن مرد، با عینک روی پیشانی، کارپرداز شرکت است که یک ماشین‌حساب قدیمی کرم‌رنگ دارد و موقع حساب و کتاب عینکش را روی پیشانی یا روی سرش می‌گذارد، یا آن زن که به شکلی منظم هر روز صبح موهایش را گیس می‌کند و هر شب پیش از خواب بازشان می‌کند قهرمان یکی از فیلم‌های سیاه و سفید موزیکال است. اسمش را گذاشته‌ام سندروم خاطرات نامعتبر! ممکن است یکی از بیماری‌های جذاب اعصاب و روان باشد. میثم خیرخواه نویسنده‌‌ای است که در بیشتر داستان‌های خود مفهوم یا مفاهیمی را در مرکز گذارده و با زبان ساده به خواننده ارائه می‌دهد.

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

سندروم زندگی نامعتبر

نویسنده
میثم خیرخواه
مترجم
——-
نوبت چاپ ١
تعداد صفحات ١٢٠
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر ١٣٩٥
سال چاپ اول ——
موضوع
داستان‌های فارسی
نوع کاغذ ——
وزن ۱۲۸ گرم
شابک
9786005639728
توضیحات تکمیلی
وزن 0.128 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “سندروم زندگی نامعتبر”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Samaneh Fathi
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

یک روز بلند طولانی

7,000 تومان
یک طراح بازی‌های مجازی ایده ساخت بازی به نام آشناپنداری دارد که به آدم ها کمک می کند تا آشنای مناسب خود را پیدا کرده و احساس تنهایی نکنند. گرچه بازی با موفقیت روبه رو می شود اما کشف حقایقی در حین ساخت بازی، او را تنهاتر می کند. او گمان می کند شاید با کشف راز خوابی که مدام می بیند، بتواند پاسخی برای مفهوم عشق و تنهایی اش پیدا کند. تصویر دو عدد ٩ که همیشه در خواب هایش تکرار می شوند، حالا خود او را وارد یک بازی می کند. بازی برای به دست آوردنِ عاشقیتی ابدی. در قسمتی از کتاب می‌خوانیم: کلمه خدا را با مکث بر زبان آورد. درست مثل همان روزی که به سیمین گفت: «هیچ می‌دانی اسامی خداوند ٩تا هستند؟» سیمین گفت: «خدا؟!» آن روزها به دنبال پیدا کردن نشانه‌هایی برای ٩های داخل خوابش بود. این را تازه در جایی خوانده بود: صدمین اسم، نام اعظم خداست. سیمین بلند خندید و گفت: «تو واقعاً به خدا اعتقاد داری عزیز؟» و به سیمین نگفت که همه ٩٩ اسم را می‌شناسد جز صدمین نام که فقط یکی بیشتر از ٩٩ است.

کلاغی که با خدا حرف زد

8,000 تومان
کتاب «کلاغی که با خدا حرف زد» روایت جذابی است از زندگی کلاغ‌ها.
داستان زندگی کلاغ جوانی که عقیده دارد زندگی چیزی بیش از خوردن و بازی کردن است. او نمی‌خواهد تسلیم شرایط باشد و خوشی‌های ظاهری فریبش دهند. این کلاغ که «جاشوآ» نام دارد سفرش را آغاز می‌کند و پشتکار به خرج می‌دهد تا به آنچه می‌خواهد برسد. این کلاغ دوست داشتنی یاد می‌گیرد و یاد می‌دهد که برای رسیدن به آرامش و برای رسیدن به آرامش و برای درمان نومیدی‌ها باید به ندای قلب گوش فرا داد.

روژی یار

6,000 تومان
روژی یار قصه دختری است به همین نام که روزگار با او سر ناسازگاری دارد: «پدرم در جوانی عاشق دختر کُردی بود به نام روژی یار. اسم او را روی من گذاشت. دوست داشت صدام کند، خسته نمی‌شد از این کار. صدا زدن من براش عادت شده بود، شاید هم یک جور کیف ساده و گذرا نصیبش می‌کرد.» روژی یار عاشق این است که بچه‌دار شود و هر بار در ازدواج‌هایش بخاطر این موضوع ناکام می‌ماند: «این که دلم می‌خواست بچه داشته باشم فقط به خاطر زن بودنم یا جوان بودنم نبود. بیشتر زن‌ها دوست دارند بچه‌دار شوند، به همین سادگی. عالم و آدم بگویند بچه‌دار نمی‌شوی زیر بار نمی‌روم. باید بچه‌دار شوم، سم قاطر که نخورده‌ام... وقتی چیزی را می‌خواستم، با تمام وجود می‌خواستم و...» روژی یار در روایتی که بازگو می‌کند تقصیرها و ناکامی‌ها را به همسرش نسبت می‌دهد و آنگاه که از او جدا می‌شود تن به ازدواج دیگر می‌دهد. اما این بار هم ناکام می‌ماند و پدر او را روانه دکتر می‌کند شاید که افاقه کند، اما... در مرور خاطرات روژی یار در می‌یابیم زندگی بی رحمانه تر از آن است که به او لبخند بزند، مخاطراتی پیش روست که او فکر بچه دار شدن را از سر بیرون می‌کند: «فکر بچه دار شدن را از سرم بیرون کرده بودم، بیرون که نه، فرستادم بودمش گوشه‌ای پرت و دور از ذهنم داشتم مثل آدمیزاد زندگی‌ام را می‌کردم تا اینکه...» «فریده خرمی» نویسنده و مترجم، پیش از این کتاب «دختر خاله ونگوگ» را نوشته است.

دشت سوزان

23,000 تومان
قصه ای است که در آغاز داستان، پایان آن گفته میشود . اما تعلیق و بی تکلیفی نه تنها در نتیجه به کار گرفتن این فن تباه نمی شود، بلکه با پرداخت دراماتیک رولفو فزونی مییابد. همچنین ترتیب و تسلسل رویدادها به گیرایی درهم شکسته میشود، و زمان از حرکت بازمی ایستد. چند داستان کم و بیش حکایت به شمار میآیند، مثل «شبی که تنهایش گذاشتند»، که در آن فلیثیانو در پی چارهجویی است تا مثل دو عموی بختبرگشتهاش به دار آویخته نشود. رولفو این قصه را با تمام توان دراماتیک آن باز میکند، شاخ و برگ اضافی را میزند، اما جزئیات و جمله هایی را که داستان را غنا میبخشند، تکرار می کند.

اتفاق ممنوع نیست

9,000 تومان
داستان‌های این مجموعه ترکیبی هستند از داستان کوتاه، نمایش و تصویر و شرح حال نویسنده‌ای که نمی‌داند با داستان‌ها و ایده‌هایش چکار کند: «داستان بلند و قصه‌های کوتاه» خیلی ساده با یک زنگ تلفن شروع می‌شود، با یک مکالمه تلفنی بین یک نویسنده و خواننده ناشناس آثارش... . اتفاق ممنوع نیست نوعی طنز فانتزی است که داستان بر آن غلبه کرده و خواننده ناشناس این داستان‌ها به نویسنده در بازخوانی این آثار کمک می‌کند ولی به تدریج به این باور می‌رسد که خالق اصلی این نوشته‌ها او نیست: «ابلیس با اوقاتی تلخ یادداشت خودکشی فرزندش را مچاله کرد و به او خیره شد که ساکت و آرام روی تختش نشسته بود. نیمه شب بود که خبر دادند فرزندش قصد داشته با ریختن یک پارچ آب روی سرش خودش را برای همیشه خاموش کند. خیلی زود او را به بیمارستان مرکزی دوزخ رسانده بودند. هر چند که حتی اگر هم این کار را نمی‌کردند، صدمه چندانی نمی‌دید. او از بهترین گلوله آتش دوزخ ضد آب خلق شده بود. از صدای ضجه قربانیان و غلغل دیگ‌های قیر که بگذریم، سکوت آزاردهنده‌ای در بیمارستان حکم‌فرما بود. با این که جمعی از بهترین روانکاوان و روانشناسان جهان هستی در دوزخ حاضر بودند، ابلیس احساس کرد بهتر است شخصاً با فرزندش صحبت کند. به او گفت: حقیقتش رو بخوای من جداً نمی‌دونم تکلیفم با فرزند ناخلفی مثل تو چیه... تو جداً مایه شرم خانواده شیاطین دوزخی... منو بگو که دلم خوش بود تو عصر جدیدی رو در امپراتوری جهنم رقم می‌زنی...»

خنده را از من بگیر

14,000 تومان
امیر نوجوانی در آستانه بلوغ فکری و جسمی با جهان ذهنی رو به تحولش، درگیر حوادثی می‌شود که خود، دخالتی در پیدایی آن‌ها ندارد. بزرگترها می‌آیند و می‌روند، تصمیم‌ها را دیگران می‌گیرند و پیاده می‌کنند و بمب‌ها را هر کجا که بخواهند فرو می‌ریزند و... در این میان امیر و نزدیکترین دوستش - مهدی - در حال بزرگ‌شدن، مستقل اندیشیدن و اعمال رفتارهایی مختص خود و متمایز از دیگران هستند. در بحبوحه جنگی که دامنه‌اش تا خانه‌ها کشیده شده، خانواده‌ای از سنندج به کرج و محله‌ای که امیر در آن ساکن است مهاجرت می‌کنند. ورود این خانواده، فرد متفاوت دیگری به نام علی را با این دو نفر همراه می‌سازد. خانواده تازه‌وارد در محله‌ در مظان اتهام‌های سیاسی و اعتقادی قرار می‌گیرند و به این ترتیب این سه نفر ناخواسته وارد جریانی چالش برانگیز می‌شوند. امیر دل به خواهر علی (خانواده مهاجر) می‌بندد و سعی می‌کند بر او که بخاطر نزاع‌های قومی معلول شده ترحم کند. فاصله اهالی محل با آن خانواده زیاد و زیادتر می‌شود تا آن‌که....