سه دفتر: گناه دریا، ابر و کوچه، بهار را باور کن فریدون مشیری
سه دفتر: گناه دریا، ابر و کوچه، بهار را باور کن قیمت اصلی: 380,000 تومان بود.قیمت فعلی: 230,000 تومان.
بازگشت به محصولات
سه قطره خون صادق هدایت
سه قطره خون 126,000 تومان

سه قصه

7,500 تومان

ناگاه دو کبوتر سفید در آسمان مهتابی شب بال‌کوبان و چرخ‌زنان بر بالای جمعیت شدند و بر شانه‌ی کودکی بنشستند.

جمعیت آشفته از این پرواز پراکنده شدند. کودک لبخندی زد و دست بر پَرِ سفید کبوتران کشید.

سوار بلند به صدا درآمد «ببینید، آرزوی او برآورده شد، آرزوی داشتن دو کبوتر سفید.»

زنی آه‌کشان گفت «راست می‌گوید. بچه‌ام آرزوی دو کبوتر سفید داشت.»

جمعیت در ازدحام شد، به دور کودک گرد آمدند.

در انبار موجود نمی باشد

شناسه محصول: 9786002297365 دسته: , , , , , برچسب: ,
توضیحات

سه قصه

نویسنده
 ایرج طهماسب
مترجم
نوبت چاپ 3
تعداد صفحات 96
نوع جلد شومیز
قطع پالتویی
سال نشر 1396
سال چاپ اول ——
موضوع
ادبیات
نوع کاغذ ——
وزن 100 گرم
شابک
9786002297365
توضیحات تکمیلی
وزن 0.100 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “سه قصه”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

 

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

غول‌های غارنشین 2/ غارچستر یونایتد

37,000 تومان
توضیحات کتاب غول های غارنشین 2-غارچستریونایتد - آقای غارنشین از ترس این که بقیه‌ی غارنشین‌ها فکر نکنند او از یک بز ترسیده، مجبور شد دست همسر و بچه‌اش را بگیرد و خانه و زندگی را از غار کوهستانی‌شان ببرد به شهر ساکت و آرام بیدلسدن. دل تو دل اولریک نیست که برود توی تیم فوتبال مدرسه، ولی واقعا از قانون‌های فوتبال سر درنمی‌آورد و پسر همسایه‌ بغلی، وارن پریدل، هم هیچ خیال ندارد توضیح بدهد که چکمه به درد فوتبال‌بازی نمی‌خورد و اگر خشن و ترسناک باشی کارت قرمز می‌گیری! همین هم کافی است که صدای غررررررررش یک غارنشین دربیاید! و... چکیده کتاب غول های غارنشین 2-غارچستریونایتد : این کتاب، از سری داستان های گروه سنی ج، نوشته ( آلن مک دونالد ) و ترجمه شده به قلم شیوای ( حسام امامی ) بوده که توسط انتشارات هوپا تهیه و روانه بازار شده است.  

تندباد

18,000 تومان

معرفی کتاب تندباد

لوران گوده در کتاب تندباد، شما را با شخصیتی مواجه می‌کند که به خاطر فساد، تلخی و رنجی که در پیرامونش وجود دارد از زندگی به تنگ آمده و مدام مشغول روایت از جهان خشنی است که او را دربرگرفته و به قول خودش «دوست دارد سیاه و آزاد بمیرد». تندباد (Ouragan roman) رمانی پر از روایت‌های کوچک از محله‌های پست، کشمکش‌ها و تلاش برای حفظ هویت است. راوی مانند قصه‌گویان سیاه پوست قرن نوزدهم مداوم روایت می‌کند و باعث می‌شود شما با قصه‌ها و کلماتش میخکوب شوید. لوران گوده (Laurent Gaude) نویسنده‌ای است که در هر یک از آثارش به گوشه‌ای از جهان می‌رود و با پرداختن به رویدادها، آداب‌ و‌ رسوم، تاریخ و مصیبت‌هایی که انسان‌ ناخودآگاه با آن‌ها درگیر می‌شود، نگاهی از دنیای متفاوت در برابر چشمان شما می‌گذارد. او در این داستان به آمریکا می‌رود و قهرمانانش را از نیواورلئان و لوئیزیانا انتخاب می‌کند، شخصیت‌هایی که خود را رودرروی تندباد کاترینا (اوت 2005) می‌بینند و خط سرنوشت‌شان در تصویری از آخر زمان با هم تلاقی می‌کند. هنگامی که توفان شروع شد بیشتر محله‌های مرفه‌نشین خانه خود را تخلیه کردند، اما ساکنان سیاه پوست بخش‌های فقیر در خانه‌های خود ماندند چون نه وسیله‌ای برای فرار داشتند و نه تمایلی، چرا که زندگی برای آن‌ها در جای دیگر بی‌معنا بود. گوده که پس از این فاجعه بسیار دگرگون شده بود، تصمیم گرفت عکس‌ها و مقاله‌هایی از روزنامه‌های آن روزها را گردآوری کند. او در برنامه‌ای تلویزیونی می‌گوید که عکس زن سیاه‌ پوستی که پرچم امریکا را بر شانه حمل می‌کند از یکی از همین عکس‌ها زاده شده است. او به دنبال شخصیتی بود که لبریز از خشم و نفرت است و اضافه می‌کند «برای من جالب است که در چنین مواقعی آتش‌سوزی جنگل‌ها، زمین لرزه‌ها، فوران آتشفشان‌ها انسان پی می‌برد که نیروی حاکم بر این سیاره هم تراز قدرت او نیست و چیزی مبهم و ژرف وجود دارد که بشر واقعاً در برابر آن حقیر است. این‌که غرور انسان در چنین لحظه‌هایی خرد می‌شود و از بین می‌رود واقعاً جالب است.» بسیاری از استعاره‌های رمان برگرفته از تورات هستند، از جمله کشتی نوح در دل توفان و سیلاب و هرگونه ارجاع به کتاب‌های مقدس ناخواسته و غیر عمد بوده و نویسنده هیچ علاقه‌ای نداشته که مفاهیم دینی را وارد چهارچوب داستان کند. در بخشی از کتاب تندباد می‌خوانیم: به خیابان‌های شهر نگاه می‌کند که دارند خالی می‌شوند و به مردمی که دسته‌ دسته می‌دوند و خانه‌ها را ترک می‌کنند و می‌داند که جایی برای او نخواهد بود. پدرها را می‌بیند که ماشین‌ها‌ را پر از بار می‌کنند و بنزین ذخیره برمی‌دارند، مادرها را می‌بیند که با قیافه‌های درهم‌ کشیده برای چندمین‌ بار از بچه‌ها‌شان می‌پرسند که آیا قمقمه‌ها را پر کرده‌اند یا نه، همه را نگاه می‌کند و می‌داند که جزء آن‌ها نیست. او می‌ماند چون ماشینی ندارد، چون نمی‌داند کجا برود و خسته است. می‌ماند، شهر در تب‌ و تاب است و او جزء شهر نیست. مردم می‌ترسند، عرق‌ می‌ریزند و هول برشان داشته که یک دقیقه را هم هدر ندهند، ولی او با آن‌ها نیست. واقعاً نمی‌ترسد، به مرگ فکر نمی‌کند، فقط فکر می‌کند که این هم یک امتحان است، امتحانی سخت. می‌داند که دوباره از پا درمی‌آید، انگار زندگی فقط همین است و او باید تسلیمش شود. به مردها و زن‌هایی که می‌روند نگاه می‌کند و به محله‌ی نکبت‌بارش برمی‌گردد، سرافکنده برمی‌گردد. خیابان‌های این‌جا آرام‌تر از مرکز شهرند. کسی در جنب‌ و جوش نیست. باز خیابان‌های پهن و فقیرانه‌ای را می‌بیند که حتی خانه‌ها‌شان هم خسته به ‌نظر می‌رسند و بی‌اختیار صدای چکشِ قاضی را می‌شنود. باد بلند می‌شود. توفان نزدیک می‌شود و مثل همیشه قسمت آن‌هاست، قسمت بدبخت و بیچاره‌های درمانده، فقط مال آن‌ها. موقع پرداخت صورت‌ حساب به ‌نظرش می‌رسد که زن جوان طور عجیبی نگاهش می‌کند. شاید از این‌که آدمی عادی دیده جا خورده است. حتماً با خودش فکر کرده بود که مسافر اتاق 507 مردی است بدبخت، معتادی که بیرون‌ کردنش به این راحتی‌ها نخواهد بود. « از مینی‌بار استفاده کردید؟» اشاره می‌کند که نه و بعد اضافه می‌کند، «فقط یک تماس تلفنی داشتم.» زن درحالی‌که با اخم به صفحه‌ی کامپیوتر زل زده تصدیق می‌کند. رسیدش را چاپ می‌کند و می‌گیرد طرفش. او نگاه می‌کند. مدت مکالمه مشخص است: یک دقیقه و پنج ثانیه. خنده‌اش می‌گیرد. یک دقیقه و پنج ثانیه. زمان خیلی کمی بود برای بیرون کشیدنش از آن اتاق. شماره گرفته بود. به رغم سال‌های سپری‌شده هنوز شماره را از بر بود. فکر کرده بود خودش گوشی را برمی‌دارد یا این‌که باید پیغام بگذارد. برای شنیدن صدایش سر از پا نمی‌شناخت، ولی صدای بچگانه‌ای جواب داده بود. لحظه‌ای مکث کرده و بعد گفته بود «سلام، اسمت چیست؟» پسر بچه‌ی آن‌ طرف خط با اطمینان جواب داده بود «بایرون.» پرسیده بود «رز آن‌جاست؟» بچه انگار مردد بود. با صدای اخم‌آلودی جواب داده بود «مامانم؟» گفته بود «آره، به مامانت بگو من دارم می‌آیم.» بچه حرفش را بریده بود، «شما؟» شرم عجیب و خاصی سرتاپایش را گرفته بود. «کینو برنس.» و تکرار کرده بود «به‌اش بگو من دارم می‌آیم.» و گوشی را گذاشته بود. یک دقیقه و پنج ثانیه. حالا دوباره به این لحظه‌ها فکر می‌کند و نیروی تازه‌ای در وجودش ریشه می‌دواند. ضربان رگ‌هایش را حس می‌کند. عجله دارد. عجله دارد که این چند صد کیلومتر را طی کند و برود، آن‌قدر برود تا به او برسد، عجله دارد که پشت فرمان ماشینش بنشیند و بدون خوردن و نوشیدن براند، چهار‌صد کیلومتر براند. عجله دارد. این بی‌قراری از کی سراغش نیامده بود؟

تام گیتس 9/ تام گیتس، بهترینِ کلاس (تقریباً)

195,000 تومان
مجموعه «تام گیتس» داستان گرفتاری‌ها و دردسرهای یک پسربچه شیطان و خلاص شدن او از این مخمصه‌هاست که به شکل یادداشت‌های روزانه با زبانی طنز و تصویر روایت شده است. در جلد اول مجموعه «تام گیتس» به نام «دنیای معرکه» صبح اولین روز مدرسه بعد از تعطیلات است ولی تام تازه تکلیف تعطیلاتش را انجام نداده. جای همه‌ میزهای کلاس عوض شده و مارکوس زرزرو بغل‌دستی تام شده. آقای فولرمن هم نقشه‌هایی در سر دارد. در داستان دوم به نام «بهانه های عالی و چیزهای دیگر» تام گیتس در حال تقلب مچش گرفته می‌شود و حسابی تودردسر می‌افتد. در جلد سوم این مجموعه با نام «همه چی محشر است (نسبتا)» تام کلی خبر دارد: اول این که خروس، سگ درک، یک بار برای تنوع هم که شده تمیز و خوشبو می‌شود. دوم این که تام روش جدید برای اذیت کردن خواهرش، دلیا پیدا می‌کند. سوم این که مادربزرگ تام قرار است برای تولد تام آشپزی کند، که همین می‌تواند به فاجعه منجر شود. و خبر آخر تام این است که مارکوس او را در جشن مدرسه توی دردسر می‌اندازد. در  «فکرهای نبوغ آمیز (بیشترشان)» تام باید از نبوغش استفاده کند و برای رژیم تناسب اندام خجالت‌آور پدرش، موفقیت گروه موسیقی‌اش در مسابقه استعدادهای درخشان مدرسه و سخت‌تر از همه دیدن خواهرش بدون عینک آفتابی راه حلی پیدا کند. در «تام گیتس: خیلی فوق العاده است (توی بعضی کارها)» تام خیلی دوست دارد که به سفر تفریحی برود که مدرسه ترتیب داده است البته اگر برگه‌اش را پیدا کند، اگر مطمئن باشد وقتی در سفر است خواهرش اتاقش را رنگ نمی‌کند و در سفر با کسی که در خواب خروپف می‌کند هم اتاق نشود. یا حداقل وقتی از سفر برگشت صاحب آن حیوان خانگی‌ای شود که پدر و مادر مخفیانه درباره اش حرف می‌زنند. در جلد ششم «خوردنی های خیلی ویژه (... نه)» هوا بسیار سرد است و تام گیتس امیدوار است که برف ببارد تا با دوستش آدم برفی درست کند و برف بازی کند. اما وقتی که برف می‌بارد و مدرسه‌ها بسته می‌شوند، تام برخلاف انتظارش باید وقتش را با خواهرش و مارکوس (که حسابی روی اعصابش هستند) بگذراند. از سوی دیگر عمو کوین می‌خواهد برای پنجاهمین سالگرد ازدواج «آفتاب‌های لب بوم» یعنی پدربزرگ و مادربزرگش یک عکس خانوادگی بگیرند و هدیه بدهند که به نظر تام اصلا ایده خوبی نیست. «بختم یک کم گفته» جلد هفتم از مجموعه «تام گیتس» است. در این کتاب پدر تام می‌خواهد برای تام بادبادک بسازد تا بیرون تفریح کند و کلی هوای تازه بخورد. اما تام ترجیح می‌دهد به جای بادبادک هوا کردن، سگ‌اش را برای گردش بیرون ببرد. ولی خواهرش به سگ حساسیت دارد. از سوی دیگر تام به همراه دوستانش، درک و نورمن، باید حسابی تمرین کنند تا گروه‌شان در جشنواره موسیقی راک قبول شود.
سفارش:0
باقی مانده:2

حومه

125,000 تومان

معرفی کتاب حومه

ویلیام فاکنر یکی از نوابغ بزرگ ادبیات داستانی آمریکا در طول سده‌ی بیستم بود. آنچه در کتاب حومه آمده، شماری از برترین داستان‌های این نویسنده است که از مجموعه‌ی منتخب داستان‌های کوتاه او برگزیده شده‌اند. گفتنی است که مجموعه داستان‌های کوتاه فاکنر، در سال 1951 جایزه‌ی ادبی پولیتزر را برای او به ارمغان آورد.

درباره کتاب حومه

ویلیام فاکنر، یک بار ضمن گپ‌وگفتی با دانشجویان دانشگاه ویرجینیا، چنین گفته است: «من خودم را شاعری شکست‌خورده می‌دانم. چه بسا هر رمان‌نویسی در وهله‌ی اول خواهان سرودن شعر بوده؛ اما از آنجا که خود را در این کار ناتوان دیده، به نگارش داستان روی آورده است.» در نهاد فاکنر به راستی یک شاعر نفس می‌کشید. آثار داستانی او، با آن غنای مضمونیِ شگرف و پیچیدگی‌های زبانی، و همچنین با بصیرت‌های فکری و معنوی فراوانی که در آن‌ها یافت می‌شود، چیزی کم از شعرهای ناب ندارند؛ شعرهای نابی که مستقیماً قلب خواننده را لمس می‌کنند. فاکنر گفته‌ی جالب دیگری نیز دارد که در شناخت ادبیاتِ او یاری‌رسان است: «نویسنده‌ی بزرگ هرگز فرصت فکر کردن به سبک و تکنیک را ندارد. او آن‌چنان سرگرم نوشتن در باب قلب آدمی‌ست که مجال اندیشیدن به مسائل این‌چنینی برایش نمی‌ماند.» نوشتن در باب قلب آدمی! به راستی که تعبیر شگرف و تکان‌دهنده‌ای است. اما مراد از آن چیست؟ فاکنر خود پاسخ این پرسش را داده است. او ضمن مصاحبه‌ای مفصل، بشریت را این‌چنین تعریف کرده است: موجودی متناهی که میل به تعالی و بهتر شدن دارد. و این میل، به زعم فاکنر، نه از عقل او، بلکه از قلبش، که جایگاه روح است، نشأت می‌گیرد. پس نوشتن از قلب آدمی، یعنی نوشتن از میل انسان به تعالی و بزرگی. و این همان کاری‌ست که فاکنر به انجامش مبادرت ورزیده است. آنچه در کتاب حومه (The country) آمده، برخی از بهترین داستان‌های کوتاه ویلیام فاکنر (Collected Stories of William Faulkner) است. این داستان‌ها طی سالیان متمادی نوشته شده و در مجموعه‌هایی متنوع به چاپ رسیده‌اند. کار گزینش و ترجمه‌ی آن‌ها و ارائه‌شان در قالب کتابی واحد، بر عهده‌ی عبدالله قره باغی بوده است.
سفارش:0
باقی مانده:1

در پی فضیلت: تحقیقی در نظریه اخلاقی

236,000 تومان
این کتاب مشهورترین اثر مک اینتایر، فیلسوف اخلاق و سیاست به شمار می رود، که وی در آن به بیان نظریه اصلی خود می پردازد. وی در کتاب خود با ذکر دلایلی بیان می کند که اخلاق نظری و عملی در غرب در نابسامانی شدید به سر می برد و این امر تا حدی ناشی از لیبرالیسم فردگرایانه در عصر روشنگری و مدرنیسم است. کتاب در پی فضیلت را تاکنون 55 تن از فلاسفه معاصر، مرور، تقریر و تلخیص کرده اند و 22 تن نیز رویکرد و نقد و شرح بر آن نوشته اند. امروزه این کتاب به عنوان یکی از متون درس فلسفه اخلاق در دانشگاههای معروف دنیا معرفی و تدریس می شود.  

داستان هاي محبوب من 4

44,000 تومان
کتاب «داستان های محبوب من» شامل داستان هایی از نویسندگان ایرانی با گزینش، نقد و بررسی «علی اشرف درویشیان» و «رضا خندان» تدوین شده است.
جلد هفتم این اثر داستان هایی از بازه ی زمانی (1339-1300) را دربردارد. در توضیح پشت جلد کتاب از قول علی اشرف درویشیان می خوانیم:
«روزگاری که من نوشتن را آغاز کردم با وجود همه ی سختی ها، سخت گیری ها و تنگناها فضا در مجموع تشویق کننده و کار ادبی امر آرمانی نسل ما بود؛ آرمانی که همچون موتور محرک در کار و زندگی ما نقش داشت. در این روزگار دشواری ها و تنگناها البته همچنان وجود دارند و چه بسا بیشتر و سهمگین تر؛ اما آرمانگرایی در چند دهه ی اخیر عمدتا به عمد و سهو منکوب و پس رانده شده است...