سوت زدن درتاريکي

9,000 تومان

معرفی کتاب سوت زدن در تاریکی

«سوت زدن در تاریکی» مجموعهٔ اشعار عاشقانه از شهاب مقربین، شاعر توانای معاصر است. موضوع بیشتر شعرهای مقربین در این مجموعه، تنهایی انسان معاصر، کشش و گریز او به عشق و از عشق است.
انسان معاصر هم از عشق می‌هراسد و هم به سمت آن کشش دارد. به گفته خود مقربین شعرهای «سوت ‌زدن در تاریکی» با رفتن، رسیدن و دوباره دور شدن و به نوعی با جذب و دفع همراه‌اند:
تو برگ گلی نسیمی آرام آرامشت را به‌هم می‌ریزد آمده‌ای در قلبم چه کنم این‌جا طوفان‌ها برپاست

در انبار موجود نمی باشد

شناسه محصول: 9789643627775 دسته: , , , , برچسب: ,
توضیحات

سوت زدن درتاريکي

نویسنده
 شهاب مقربین
مترجم
نوبت چاپ 2
تعداد صفحات 176
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر 1390
سال چاپ اول ——
موضوع
ادبیات
نوع کاغذ ——
وزن 200 گرم
شابک
9789643627775
حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.200 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “سوت زدن درتاريکي”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

 

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

جامعه شناسی شهری

71,000 تومان
این کتاب برای دانشجویان رشته‌های علوم اجتماعی در مقطع کارشناسی به عنوان منبع اصلی درس «جامعه‌شناسی شهری» به ارزش 3 واحد تدوین شده است. امید می‌رود علاوه بر جامعه دانشگاهی، سایر علاقه‌مندان نیز از آن بهره‌مند شوند.

فهرست:

پیشگفتار فصل اول: کلیات و تعریف مفاهیم فصل دوم: منشأ پیدایش شهرهای جدید از ابتدا تا قرون وسطا فصل سوم: شهرها از قرون وسطا تا ظهور انقلاب صنعتی فصل چهارم: روند شهرنشینی در قرن بیستم فصل پنجم: دیدگاه کلاسیک جامعه‌شناسی شهری فصل ششم: جامعه‌شناسی شهری در امریکای شمالی فصل هفتم: جامعه‌شناسی شهری جدید: اقتصاد سیاسی شهری فصل هشتم: روان‌شناسی اجتماعی در شهر منابع واژه‌نامه نمایه
سفارش:0
باقی مانده:1

حتا شبيه خودم زندگي نکرده ام

7,500 تومان

معرفی کتاب حتا شبیه خودم زندگی نکرده‌ام

کتاب حتا شبیه خودم زندگی نکرده‌ام، شامل بیش از پنجاه شعر نو از منیره حسینی است که در آن‌ها با بیانی شاعرانه و خیال‌انگیز به تبیین مفاهیم انسانی و طبیعی مانند امید، آزادی، عشق و زندگی پرداخته است. اشعار او سرشار از جزئیات و حوادث روزمره‌اند و شاعر به زیبایی توانسته زندگی روزمره را در اشعار خود بازتاب دهد.

درباره‌ی کتاب حتا شبیه خودم زندگی نکرده‌ام

منیره حسینی در مجموعه اشعار خود، کتاب حتا شبیه خودم زندگی نکرده‌ام، در بیش از پنجاه شعر نو کوتاه، به بیان مفاهیم شاعرانه‌ای مانند عشق، امید و عواطف انسانی پرداخته و از مظاهر طبیعی مانند باران، آفتاب، آزادی بهره برده است. شعر نو (یا شعر نیمایی) گونه‌ای از شعر معاصر فارسی است که در آن از وزن عروضی و قالب شعر کهن فارسی پیروی نمی‌شود. شعر نیمایی از اولین سبک‌های شعر نو در ادبیات فارسی است که مبدع آن شاعر معاصر ایرانی، نیما یوشیج می‌باشد. اشعار سبک نو منیره حسینی، بیشتر از آن که بیان‌گر تخیل و بیان موسیقایی رایج شاعرانه باشد، بیان‌گر احساسات و عواطف پررنگ شاعرانگی است. او در کتاب حتا شبیه خودم زندگی نکرده‌ام به شرح و بسط روزمرگی‌ها از دید شاعرانه پرداخته که به نوبه‌ی خود می‌تواند لذت خواندن این اشعار را در خواننده افزایش دهد. مجموعه شعر نو منیره حسینی توسط نشر چشمه به چاپ رسیده است.

در بخشی از کتاب حتا شبیه خودم زندگی نکرده‌ام می‌خوانیم

یک روز پوستم را کنار می‌زنی و استخوان‌هایم را مثل عتیقه‌ای بغل می‌کنی من آن روز تو را از دو حفره‌ی تاریک نگاه می‌کنم از حفره‌ای تاریک صدایت می‌زنم و در گوش‌های خودم می‌پیچم تو حرفی بزن از تاریکی در‌نمی‌آیم می‌ترسم نور تک‌تیراندازی باشد که هر دو چشمم را بزند دیگر چگونه تو را نگاه کنم؟ در دست‌هایت دردهای من‌اند که تجزیه می‌شوند بگذار به طبیعت خودم برگردند از من تنها لبخندی برای توست که آن‌قدر نیامدی تا بر اسکلت لب‌هایم ماسید

فهرست مطالب کتاب

جاده‌ی یک‌طرفه نامردها مویرگ‌های پوسیده رفیق عمق دوست داشتن خودکشی دلتنگی پوسیدگی به تو فکر می‌کنم زنان عاشق جنوب حسادت نشانه‌ها حکایت ما چهار فصل آزادی دوستت ندارم میز تنهایی دروغ زمستان محاکمه سفر تاریک‌خانه خانواده بازجویی راه فرار ویرانی زن بود آمدی شعری که عاشقانه نباشد لبخندی برای توست راهی نمانده است زنی زیباتر جانم خراش سطحی تو آخرین گلوله بی‌حواس‌ترین زن دنیا خواننده‌ی عزیز به‌مرز‌نرسیده زن خوشبخت خانه‌ی رؤیاهایم زن باید زن نباید آوازهای خیس جای اسم من موشک کاغذی بی‌حواس‌ترین زن دنیا اگر بروی... آهای زندگی همین حالا سرنخ شلیک
 

داستان‌های خانه‌درختی 3/ خانه‌درختی 39طبقه

230,000 تومان
آقای غول‌دماغ طبق معمول تماس می‌گیرد و با توپ‌و‌تشر مهلت تحویل کتاب را تا عصر فردا اعلام می‌کند.
حالا وقت آن است که تری پرده از اختراع مخفیانه‌ای که کرده، بردارد: ماشین روزی بود، روزگاری بود.
فقط اندی و تری باید تنظیمش کنند تا خودش هم داستان و هم نقاشی‌هایش را حاضر و آماده تحویل دهد.
خب حالا وقتش است که اندی و تری بروند دنبال تفریح و ماجراجویی‌های خودشان توی سیزده طبقه‌ی جدید.
اما همه‌چیز به این آسانی پیش نمی‌رود، قرار است سروکله‌ی پروفسور احمقو پیدا شود، همان پروفسوری که اختراعات را مثل آب‌خوردن به ضداختراع تبدیل می‌کند.
خب، از اینجا به بعدش را دیگر خودتان بخوانید.
سفارش:3
باقی مانده:1

عصب کشي

29,000 تومان

بخشی از کتاب عصب‌کشی

جمشید بلند شد رفت تلفنو جواب داد و برگشت اتاق. تا اومد اتاق روشو کرد طرف اصغر و گفت «پاشو که بلیتت برده، اونم چه بردنی!» محسن گفت «چی شده؟» جمشید گفت «فکر می‌کنی کی بود؟» محسن گفت «چه می‌دونم.» جمشید گفت «سرکار خانوم مهشید عباسی.» محسن گفت «این دیگه کیه؟» کار خدا رو می‌بینی؟ دختره عاشق اصغر شده بود! اصلا باورت می‌شه؟ ولی خب، آدمیزاده دیگه. طفلک این مهشیده از اون دخترهای ساده و عاطفیِ دوآتیشه بود، ولی خب از پسرها وحشت داشت. این‌قدر بابا ننه‌ش که هر دوشون مهندس بودن،‌ درِ گوشش از پسرها بد گفته بودن که دختره پاک جماعتِ مذکرو از زندگیش گذاشته بود کنار.‌ فقط هم حرف‌های بابا ننه‌ش نبود ها؛ یه عادتی که باباش داشت این بود که هر روز روزنامه می‌خرید می‌آورد خونه و می‌ذاشت مهشیدم بخونه. این بدبخت هم همه‌ش می‌رفت سراغ صفحهٔ حوادث. صفحهٔ حوادث روزنامه‌ها هم که دیدی، پُره از تجاوز و قتل دخترها به دست مردها و خیانت پسرها به دخترها و این‌طور چیزها. مهشید هم اینا رو می‌خوند و تنش می‌لرزید و از هر چی پسر بود فرار می‌کرد. خوشگل هم بود ها! اصلا یه چیزی بود که نگو! ولی هیچ پسری نمی‌تونست به‌ش نزدیک شه.‌ اولا طوری خودشو درست می‌کرد و لباس می‌پوشید که خیلی به چشم نیاد، بعدش هم تا یه پسر به‌ش نزدیک می‌شد، انگار گرگ دیده باشه، همچی فرار می‌کرد که دستِ پسره که سهله، نگاهش هم به‌ش نمی‌رسید. این‌قدر بدبین بود که حتا پسرعمه، پسرخاله، پسردایی و پسرعمو هم نمی‌تونستن باهاش حرف بزنن.

دفترچه خاطرات جغد 7/ شیرینی‌پزی درختکده

24,000 تومان
زنگ تفریح، من همه‌ی گروه را جمع کردم تا اولین جلسه‌ی سری‌مان را برگزار کنیم. همه‌ی بچه‌ها کارت‌های شناسایی شان را نشان دادند و کلمه‌ی رمز را گفتند. اوا گفت:«من یک فکر  خیلی خوب دارم. مامان بزرگ من یک شیرینی پز معرکه است. مطمینم به ما کمک می‌کند! امشب می‌رویم لانه‌ی مامان بزرگم. هر کس توانست با خودش آرد و شکر بیاورد».
توی مدرسه‌ی بالادرختی اِوا و دوست‌هایش می‌خواهند پول جمع کنند. برای چی؟
چون می‌خواهند به جغد کوچولویی که نمی‌تواند پرواز کند، یک صندلی بال‌دار هدیه بدهند. گروه اِوا شیرینی‌پزی باز کرده، گروه سو هم یک آب‌نبات‌فروشی.
هر گروه به آب و آتش می‌زند که بیشتر پول جمع کند. آن‌ها فراموش می‌کنند برای چه داشتند پول جمع می‌کردند. تو فکر می‌کنی آن‌ها می‌توانند کنار هم کار کنند؟
سفارش:1
باقی مانده:1

ساندویچ برای حیدر نعمت‌زاده

21,000 تومان

معرفی کتاب ساندویچ برای حیدر نعمت زاده اثر منصور علیمرادی

در این کتاب، اشباح ترسناک، دیو تک شاخ، جن و پری، و اسب بالدار هیچ اثری ندارند.
اما داستان دو نفر به نام‌های "علو" و "داوود" در آن آمده است که با خنده‌آور بودنشان شما را سرگرم می‌کند. این دو نف عاشق دوچرخه سواری و ساندویچ هستند، اما نه دوچرخه‌سواری می‌دانند و نه پولی برای خرید ساندویچ دارند.
زمانی که زنگ تفریح می‌زند، دوچرخه‌ی "امیرو"، بچه‌ی شرارت‌کار کلاس، به سرقت می‌رود و آنها باید داستان "ساندویچ برای حیدر نعمت‌زاده" را بخوانند تا ببینند که علو چه پدیده‌ای است. بدیهی است که این کتاب نه تنها نویسنده را می خنداند بلکه شما را نیز به خنده می‌آورد.
منصور علیمرادی، نویسنده، پژوهشگر فرهنگ و اهل جنوب کرمان است. او داستان می‌نویسد، شعر می‌گوید و در زمینه‌ی فرهنگ بومی استان کرمان تحقیق می‌کند.
آثار او شامل "شروگ ماه"، "لیکوهای رودباری"، "افسانه‌های مردمان کرانه‌های رود هلیل" و اشعار و ترانه‌های شفاهی و فرهنگ بزرگ ضرب‌المثل‌های جنوب کرمان هستند.
در این کتاب نه خبری از اشباح ترسناک و دیو تک‌شاخ هست و نه اثری از جن و پری و اسب بالدار، ولی داستان «عَلو» و «داوود» شما را از خنده روده‌بُر می‌کند.
این دو نفر عاشق دوچرخه‌سواری هستند
، همین‌طور عاشق ساندویچ. اما نه دوچرخه‌سواری بلدند، نه پولی برای خریدن ساندویچ دارند.
زنگ تفریح که می‌شود، دزدکی دوچرخه‌ی «امیرو»، بچه‌شرّ کلاس را برمی‌دارند و می‌زنند به چاک، باید «ساندویچ برای حیدر نعمت‌زاده» را بخوانید تا ببینید که علو چه پدیده‌ای است. قطعاً این کتاب همان‌قدر که نویسنده‌ی کتاب را خنداند، شما را هم می‌خنداند.
سفارش:0
باقی مانده:1