سوگواری برای شوالیه‌ها

14,000 تومان

داستان این رمان که از زمان معاصر شروع می‌شود، قصه در قصه است. به هر فردی که می‌رسد او در دل خود روایتی دارد از زندگی و تاریخش. در قسمتی از کتاب می‌خوانیم: یک سال بعد، آن اتفاقات شوم افتاد: انتخابات ریاست‌جمهوری برگزار شد و از روز بعد، نامزدی که شمارش آرای رسمی آن به آن با ارقام روی تابلوی الکترونیکی می‌گفت باخته، شتابان جشن پیروزی برای خودش گرفت. طرفدارانش جز او را رئیس‌جمهور ندانستند و به تقلب اعتراض کردند. جای اعتراض کجاست؟

خیابان، اول از همه پیرامون وزارتخانه کشور، جای شمارش آرا و سپس خیابان اصلی مرکز شهر از آدم‌ها پر شد. پلیس که ده سالی بود فقط خلافکارهای غیرسیاسی را تعقیب یا بازداشت می‌کرد به وضعیت آماده‌باش درآمد و خیابان‌ها را قرق کرد. معترضان که عموماً دانشجو بودند نوار سبز به مچشان بستند و گفتند «رأی من کو؟» مرتضی کربلایی‌لو بیشتر کتابهایش به واسطه طیف منتقد و اهل ادبیات به خوبی دیده شده است. چهره‌برافروخته رمان دیگر این نویسنده است که توسط انتشارات ققنوس در سال ٩٤ به چاپ رسیده است.

نقدی بر این کتاب

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

سوگواری برای شوالیه‌ها

نویسنده
مرتضی کربلایی لو
مترجم
——-
نوبت چاپ ١
تعداد صفحات ٢٠٨
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر ١٣٩٥
سال چاپ اول ——
موضوع
——
نوع کاغذ بالکی
وزن 206 گرم
شابک
9786002782465
حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.206 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “سوگواری برای شوالیه‌ها”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Samaneh Fathi
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

مأموریت به ایران (ایران در جنگ جهانی اول)

210,000 تومان

مارتین هنری دانوهو معتقد است که دربارۀ جنگ تا ابد می‌توان نوشت. جنگ بخش بزرگی از زندگی دانوهو را تشکیل داده است و در سِمَت گزارشگر دِیلی کرونیکل از امتیاز حضور در بزرگ‌ترین خیزش‌های نظامی و سیاسی جهان برخوردار بوده است. در اوایل جنگ جهانی اول به عنوان خبرنگار دیلی کرونیکال در بالکان، به مأموریتی اطلاعاتی در ایران اعزام می‌شود.

مارتین هنری دانوهو می‌نویسد:

«ماجرای جنگ ایران باید روایت شود و من خوشوقتم که سهمی کوچک در این گزارش بر عهده گرفته‌ام. این کتاب ماجرای عملیاتی کوچکی است که گمنام مانده است، در کشور من کسی آن را نمی‌شناسد و ظاهراً مدت‌های مدید حتی خود مقامات نیز آن را از یاد برده بودند. این قوا تحت فرماندهی ژنرال دانسترویل بود که همه‌جا با عنوان «دانستر فورس» شناخته می‌شود و من بخشی از آن بودم و این کتاب را دربارۀ آن نوشته‌ام.»

او کوشیده است در این کتاب «دانستر فورس» را معرفی کند، علت اعزامش را شرح ‌دهد و بگوید تا چه حد در اجرای مأموریتش توفیق داشته است.

کجا می‌برند درختان مرده را

3,500 تومان
داستان «کجا می‌برند درختان مرده را» زندگی، عواطف و آرزوهای سه نسل از زنان را روایت می‌کند. راوی داستان، زنی است که امروز را دوست ندارد، امروزی خود کرده و خود ساخته و حالا با نگاهی نوستالژیک به گذشته فکر می‌کند. زنی غرق در خاطرات و توهمات. آرمانگرا و برج عاج‌نشین. زنی که می‌خواست همه چیز را بر هم بزند. تغییر دهد و بهتر کند. با خویی شتابزده و بی‌احتیاط. و عاقبت شکست خورده و بیمار. دخترش جوان و بیکار است. بی‌هدف و بی‌آرزو و یا به دنبال حقیرترین آرزوها. تنبل و پرمدعا و خودبزرگ‌بین. مصرف‌کننده‌ای بی‌مصرف. تربیت نشده و رها شده در مرداب. اما مادر این زن، زنی تنها، محروم و رنج‌کشیده. مقاوم و صبور. زنی که می‌داند از زندگی چه می‌خواهد. معتقد و سختکوش، اما خشک و بی‌انعطاف. زنی که اعتقاداتش با پوست و گوشت و خونش یکی است و اگر بخواهی تغییرش دهی مثل این است که بخواهی بودنش را از او بگیری و نابودش کنی! زنی که بار خانواده را بر دوش می‌کشد. «عاطفه طیّه» نویسنده جوانی است که داستان این سه زن را روایت کرده است و کتابی خواندنی برای نسل جوان امروزی نگاشته است.

با عزیزجان در عزیزیه

11,000 تومان
عزیزیه نام منطقه وسیع در مکه است که کاروان‌های ایرانی اغلب در آن‌جا اسکان می‌یابند. راوی با لحنی طنزآمیز و بی‌غرض به شرح ماجرای سفر خود و عزیزجان و چند پیرزن می‌پردازد که مدت یک ماه در کنار هم به سر می‌برند.
سفر از فرودگاه مهرآباد و با درود و سلام و اهلاً و سهلاً مرحبا شروع می‌شود و با اقامت در مدینه و مکه و بیتوته و انجام مناسک حج تمتع ادامه می‌یابد. داستان شرح سفری‌ست که در آن ارزش‌های انسانی محک می‌خورد و نویسنده درک خود از انسان و زندگی را بیان می‌کند. در کتاب «با عزیزجان در عزیزیه» مثل اغلب داستان‌های فرخنده آقائی، ارجاع مکان‌ها و زمان‌ها واقعی ا‌ست و به خواننده حس حضور می‌دهد تا در تجربه‌ای خاص سهیم شود. در قسمتی از کتاب می‌خوانیم: چهار هم‌اتاق هر کدام روی تخت خود نشسته بودند و پرتقال‌ها را به طرف هم پرت می‌کردند. خانم مدبری با عصایش پرتقال‌ها را به طرف دیگران می‌فرستاد و آن‌ها با پایشان پس می‌فرستادند. زن‌ها از اتاق‌های دیگر جمع شده بودند کنار در و هرکدام کسی را تشویق می‌کردند و دست می‌زند. بیشتر طرفدار خانم مدبری بودند ... نقدی بر این کتاب

خواب عمیق گلستان

28,000 تومان
آدم‌ها بسته به موقعیتی که در آن قرار می‌گیرند، عقاید سفت و سخت‌شان تغییر می‌کند. در این داستان زنی که جز به راستگویی فکر نمی‌کرده، بار سنگین دروغی پانزده‌ساله را بر دوش می‌کشد. مردی که جز به خانواده نمی‌اندیشیده، وارد مسیری می‌شود که جز پنهان کاری راه‌حلی برایش باقی نمی‌ماند. پروانه سروانی در این رمان نشان می‌دهد برای هر آدمی راه‌های خطا و لغزش، ناگهانی و غیرقابل پیش‌بینی است. در قسمتی از این رمان می‌خوانیم:   دروغ مثل چاهی عمیق است. چاهی است بی‌انتها. ته چاه پیدا نیست. برای رفع و رجوع کردن اولین دروغ باید پشت سر هم دروغ بگویی. هی دروغ بگویی. هی دروغ بگویی. بی‌آن‌که بفهمی داری مدام در چاه فرو می‌روی. دروغ‌های پشت سر هم تو را از پا می‌اندازد. اما چاره‌ای نداری، نمی‌توانی متوقف شوی. آن‌قدر هم جرئت نداری که صاف بایستی و بگویی: «از اولش هم غلط زیادی کردم که دروغ گفتم.» پس دوباره و دوباره سقوط می‌کنی.

مفید در برابر باد شمالی

45,000 تومان
رابطه‌های عمیق حکایت از روانشناسی و روانکاوی زن‌ها و مردهایی دارد که مفهوم عشق حقیقی را شکل داده‌اند. نویسنده این کتاب در اصل روزنامه‌نگاری است که همکاری دائمی با یکی از روزنامه‌های پر تیراژ آلمانی دارد . در دانشگاه روانشناسی بالینی خوانده و در این کتاب بر اساس یک تصادف غیرمنتظره صحنه‌ها و رویدادهای به یادماندنی در برابر دیدگان مخاطب خلق می‌کند. داستان از آنجا شروع می‌شود که خانم «روتنر» با ای‌میل خواهان فسخ اشتراک مجلاتش از انتشارات لایکه می‌شود چرا که معتقد است سطح کیفیت این مجله‌ها مدام در حال پایین آمدن است و او دارد پول‌های خود را هدر می‌دهد. اما او اشتباهی نامه را به جای دیگری می‌فرستد و به این ترتیب با فردی به نام لئو لایکه آشنا می‌شود که این خود سرآغاز ماجراست.

من دانای کل هستم

6,000 تومان
دریکی ازاین منظره ها پدرم مرد. نگاه نکردم. عیدی مرد. رسول به من گفت . من نشنیدم .نمی شنیدم رسول را. کسی گفت تندتر. نمی دیدمش اما صداش راخوب می شنیدم. گفت:((تندتر،تندتر!.)) رسول گفت: ((صدای من رو نمی شنوی لامسب؟) گفتم: (چی) و رسول فرورفت. انگار درچاهی . بعد مادرم مرد. مونس بود اما. هرچند صدای رویا. زنم. حتی صدای مادرم .بعد من خسته شدم. می دویدم وجیغ می کشیدم. کسی نشنید. حتی خودم. حتی.