سوگ نمایش هملت

325,000 تومان

سفارش:0
باقی مانده:1
معرفی کتاب سوگ نمایش هملت:
داستان این نمایشنامه از آنجا آغاز می‌شود که هملت شاهزاده دانمارک از سفر آلمان به قصر خود در هلسینبورگ دانمارک بازمی گردد تا در مراسم تدفین و خاکسپاری پدرش شرکت کند. پدرش به گونه مرموزی به قتل رسیده‌است. کسی از چگونگی و علل قتل شاه آگاه نیست. در همان حین هملت درمی یابد که مادر و عمویش با یکدیگر پیمان زناشوئی بسته و هم بستر شده‌اند.
وسوسه‌ها و تردیدهای هملت هنگامی آغاز می‌شود که شاه مقتول به شکل روح به سراغ او می‌آید. روح بازگو می‌کند که چگونه به دست برادر به قتل رسیده‌است و از هملت می‌خواهد که انتقام این قتل مخوف و ناجوانمردانه را باز ستاند.
در طی این ماجرا او باز می‌یابد که پدر معشوقه‌اش، اوفلیا در قتل پدرش دست داشته‌است. اوفلیا از نقشه‌های هملت آگاه می‌شود و پس از آگاهی از مرگ پدرش مجنون شده و خود را در رودخانه‌ای غرق می‌کند. هملت بلاخره انتقام پدرش را از عمویش می‌گیرد و در پایان نمایشنامه هر دو کشته می‌شوند.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

سوگ نمایش هملت

نویسنده
ویلیام شکسپیر
مترجم
میر شمس الدین ادیب سلطانی
نوبت چاپ 4
تعداد صفحات 396
نوع جلد شومیز
قطع وزیری
سال انتشار 1399
سال چاپ اول ——
موضوع
نمایشنامه تراژدی
نوع کاغذ بالک
وزن 900 گرم
شابک
9789643513290

 

حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.900 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “سوگ نمایش هملت”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

پله‌ پله‌ تا اوج

185,000 تومان
روش‌ زیگلار برای‌ دستیابی‌ به‌ موفقیت‌ بر ستون‌های‌ شرافت‌، قابلیت‌، ایمان‌، وفاداری‌ و صداقت‌ استوار شده‌ است‌. این‌ کتاب‌ با این‌ امید، اعتقاد و اطمینان‌ نوشته‌ شده‌ که‌ اگر روزانه‌ دقایقی‌ را با افکار مثبت‌ بگذرانیم‌، سر حالی‌ لازم‌ را برای‌ کسب‌ موفقیت‌ به‌ دست‌ خواهیم‌ آورد.

کتاب ایل سنجابی و مجاهدت ملی ایران

48,000 تومان
معرفی کتاب ایل سنجابی و مجاهدت ملی ایران در فاصله سال های انقلاب مشروطه تا مراحل پایانی جنگ اول جهانی، کرمانشاه از جمله به دلیل موقعیت جغرافیایی و ترکیب جمعیتی، عرصۀ بروز برخی از مهّم ترین تحوّلات تاریخ معاصر ایران بوده است. از شورش های ضد مشروطه سالارالدوله گرفته تا تشکیل دولت موقت نظام السلطنه و تبدیل آن حدود به میدان کارزار سپاهیان روس و انگلیس و عثمانی. خاطرات علی اکبرخان سردار مقتدر، یکی از روسای سرشناس ایل سنجابی از این دوره، هم شرحی است بر این رخدادهای مملکتی و هم مبیّن تأثیر تعیین کننده وی بر رخدادهای مزبور.

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت

مهمان برای خرس

18,000 تومان
خرس اصلا مهمان دوست ندارد. روی در خانه اش هم كاغذی چسبانده و رویش نوشته « ورود مهمان ممنوع » . روزی یك موش كوچولو در خانه اش را می زند، اما خرس راهش نمی دهد و بیرونش می كند. اما موش از رو نمی رود وباز سرو كله اش پیدا می شود. خرس دلش می خواهد با آرامش صبحانه اش را بخورد، اما موش مدام مزاحمش می شود و دست از سرش بر نمی دارد و هربار از یك راه تازه وارد خانه خرس می شود.

ماگ استارباکس

140,000 تومان
امروزه ماگ‌ها تبدیل به بخش جدایی‌ناپذیر زندگی روزمره ما شده‌اند. ماگ (Starbucks) دارای یک درپوش سیلیکونی است. این درپوش با
انتخاب گزینه ها این محصول دارای انواع مختلفی می باشد. گزینه ها ممکن است در صفحه محصول انتخاب شوند

بهداشت روانی

185,000 تومان
سازمان بهداشت جهانی ، بهداشت یا سلامتی را به صورت حالت کامل خوب بودن جسمانی ، روانی و اجتماعی نه صرفا فقدان بیماری یا ضعف و ناتوانی تعریف  می کند . افراد در حالت سلامت هیجانی ، جسمانی ، و اجتماعی ، مسئولیت های زندگی را برآورده می کنند ، در زندگی روزمره به صورت موثر انجام وظیفه می کنند ، و از روابط میان فردی و خودشان خشنوده و راضی هستند . عواملی که بر بهداشت روانی فرد تاثیر دارند را میتوان به صورت شخصی ، میان فردی ، و اجتماعی/ فرهنگی طبقه بندی کرد
سفارش:0
باقی مانده:1