سیاست خارجی آلمان و ایران دوره رضا شاه
220,000 تومان
کتاب حاضر اثری پژوهشی با موضوع سیاست خارجی آلمان در قبال نفوذ ایران و نفوذ اقتصادی آن در این کشور با محوریت بانک ملی ایران است، که ابزاری مطلوب برای تأمین هدف استراتژیک آلمان در منطقه شناخته میشد.
بخش اعظم این پژوهش بر پایۀ اسناد آرشیوهای آلمان است، اسنادی که در منابع دست اول آلمانی منعکس شدهاند و در نتیجه ارائهدهندۀ تصویری از دیدگاه آلمانیهاست و بازگوکنندۀ افکار و عقاید و استنباط بخشهای دولتی و شخصیتهایی است که با آن وقایع مرتبط بودند. این رویکرد بینش و نگرشی خاص از ارزیابی آلمان از ایران و استراتژی آن در قبال ایران به دست میدهد.
فقط 1 عدد در انبار موجود است
سیاست خارجی آلمان و ایران دوره رضا شاه
نویسنده |
رشید آرمین شهید خطیبی
|
مترجم |
شهلا طهماسبی
|
نوبت چاپ | ٢ |
تعداد صفحات | ٢٣٩ |
نوع جلد | سلفون |
قطع | وزیری |
سال نشر | ١٤٠٢ |
سال چاپ اول | ١٣٩٩ |
موضوع |
تاریخ
|
نوع کاغذ | تحریر |
وزن | ٤٨٩ گرم |
شابک |
9786220402985
|
وزن | 0.489 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: Samaneh Fathi
- نشانی:
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
رنسانسِ ایتالیا
قابهای خالی
همۀ تابستان بدون فیسبوک
تصفیه های گسترده استالینی
پیدایش هند نوین
قلعۀ کارپاتها
در وِرست، یکی از روستاهای ترانسیلوانی در کشور رومانی، ماجراهای مرموزی در حال وقوع است و منشأ همۀ این ماجراها قلعۀ متروکه و مخوفی معروف به قلعۀ کارپاتهاست. اهالی ورست بر این باورند که این قلعه در تسخیر ارواح و اشباح است، از این رو احدی جرئت نمیکند حتی به آنجا نزدیک شود. همچنین باور دارند که افتادن آخرین شاخۀ درخت راشِ نزدیک قلعه مصادف خواهد شد با نابودی و ویرانی قلعه. تا اینکه یک روز فریکِ چوپان، به لطفِ دوربینی دوچشمی، میبیند که دود از دودکش قلعه برمیخیزد و این اتفاق به شایعاتی دامن میزند حول اینکه آیا موجوداتی انسانی آنجا ساکن شدهاند یا موجوداتی ماورایطبیعی. اهالی روستا به قدری کنجکاو میشوند که تصمیم میگیرند دل را به دریا بزنند و راهی آن قلعۀ مرموز شوند، بلکه از راز آن سردربیاورند. اما چه کسی جرئت میکند؟ فقط نیک دک، جنگلبان شجاع، و دکتر پاتاک، البته دومی بهاجبار. اما...
در این داستان با شخصیتهای جذابی آشنا میشویم از جمله بارون رودولف دوگورتز، آخرین بازماندۀ خاندان دوگورتز و مالک قلعۀ کارپاتها، و فرانس دوتِلِک، نجیبزدهای عاشقپیشه، که اگر نبود جسارت و نیز شیفتگیِ او نسبت به داستانهای اسرارآمیز، راز ساکنانِ قلعه هرگز فاش نمیشد.
ممکن است حین خواندن این داستان فکر کنید ژول ورن، برخلاف اغلب کتابهایش، از عناصر علمیِ چندانی بهره نبرده است. اما اینطور نیست، چراکه او از طریق اورفانیک، دانشمند و نابغهٔ قدرنادیدهٔ داستان، از «الکتریسیته»، که بهدرستی «روح جهان» نام گرفته، و نیز از تلفن و حتی گرامافون برای رسیدن به مقاصد شومش بهرۀ وافری میبرد، به طوری که ممکن است، تحت تأثیر وقایع داستان، از این اختراعات مفید بشری بیزار شوید.
گمان بر این است که برام استوکر، نویسندۀ ایرلندی، از این رمان ژول ورن برای نوشتن رمان خودش دراکولا در سال ۱۸۹۷ الهام گرفته است.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.