

سیاست شناسی : مبانی علم سیاست
17,000 تومان
این کتاب برای دانشجویان رشته علوم سیاسی در مقطع کارشناسی به عنوان منبع اصلی درس «مبانی علم سیاست» به ارزش 3 واحد تدوین شده است.
فهرست:
فصل اول: علوم سیاسی و همپیوندیهایش
فصل دوم: آنچه که سیاست در مورد آن هست
فصل سوم: چگونگی تجزیه و تحلیل سیاست
فصل چهارم: چگونگی تئوریزه کردن سیاست
فصل پنجم: چگونگی بررسی دولت
فصل ششم: رفتارشناسی سیاسی
فصل هفتم: سیاستشناسی مقایسهای
فصل هشتم: سیاستشناسی و اندیشه سیاسی
فصل نهم: سیاستشناسی و سیاستگذاری عمومی
فصل دهم: سیاستشناسی و روابط بینالملل
در انبار موجود نمی باشد
سیاست شناسی : مبانی علم سیاست
نویسنده |
دکتر سید عبدالعلی قوام
|
مترجم |
——-
|
نوبت چاپ | 10 |
تعداد صفحات | 368 |
نوع جلد | شومیز |
قطع | وزیری |
سال نشر | 1402 |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
علوم سیاسی
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | 510 گرم |
شابک |
9789645305060
|
وزن | 0.510 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
در خدمت و خیانت زنان: گفتارهایی دربارهی زنان
معرفی کتاب در خدمت و خیانت زنان: گفتارهایی دربارهی زنان
پژوهشی در حوزهی روانشناسی و مطالعات زنان که بیش از هر چیز خود زنان را محور بررسیهای آسیبشناسانه قرار میدهد. کتاب در خدمت و خیانت زنان نوشتهی شهلا زرلکی بر خلاف پژوهشهای مشابه، مردان را در زندگی و شرایط زیست زنانه مورد حمله قرار نمی دهد و تلاش میکند نگاهی متفاوت به مسائل فردی و اجتماعی زنان داشته باشد.دربارهی کتاب در خدمت و خیانت زنان
مطالعه و پژوهش در مورد زنان در دهههای گذشته آنچنان وسیع و پردامنه بوده که امروز حوزهی مستقلی بهنام مطالعات زنان در اغلب کرسیهای مطالعاتی ایجاد شده است؛ بااینوجود تکثر و تعدد مسائل مرتبط با زنان، از حوزههای روانشناختی گرفته تا ابعاد اجتماعی و سیاسی، باعث شده تا همچنان این زمینهی پژوهشی محل گفتمانها و سخنهای بسیاری باشد و هرکدام به نحوی با رد یا قبول نظریهای دیگر، بحث جدیدی را در حوزهی زنان مطرح کنند. کتاب در خدمت و خیانت زنان نوشتهی شهلا زرلکی در میان انبوه کتابهایی که در مورد زنان نوشته و منتشر میشوند، نگاه تازهای را مطرح میکند و تلاش دارد تا آسیبشناسی زن را با تمرکز بر مسائل روانشناختی و اجتماعی خودش مورد نقد و بررسی قرار دهد؛ به همین علت در این کتاب کمتر به مسائلی همچون تبعیضهای جنسیتی، ظلم آشکار مردان به زنان، فرهنگ مردسالارانه و برتری جمعیتی جنس مذکر بر جنس مؤنث پرداخته شده است. در این کتاب نویسنده میکوشد تا بر مسائل زیستی زنان تمرکز داشته باشد و آنها را مورد واکاوی، بازنمایی و کندوکاو قرار دهد؛ همچنین تلاش شده تا در توصیف و تبیین نقطهنظرات، از تئوریها و دادههای مشهور روانشناسی و روانپزشکی کمک گرفته شود تا مبنایی تازه در زمینهی پرداختن به جسم و روح زنان به دست داده شود. در این کتاب با توجه به اینکه نظرات و دیدگاههای فمینیستی بخش عمدهای از مطالعات مربوط به زنان را تشکیل میدهد، نگاهی نقادانه و موشکافانه نیز به این دیدگاهها صورت گرفته است. با توجه به اینکه نویسندهی کتاب، خود یک زن است، طرح دیدگاههای انتقادی نسبت به ظرفیت جسمانی و روحی زنانه نکتهای قابلتوجه است. بر همین مبنا نویسندهی کتاب با پرداختن به نکاتی از جمله ازدواج، خواهرانگی، خیانت و همجنسخواهی نوک پیکان بررسیهای خود را نه عوامل بیرونی، بلکه «زن» و ویژگیهای طبیعی او قرار داده است. کتاب در خدمت و خیانت زنان در چهار بخش تنظیم شده است. در بخش نخست که با عنوان «ازدواج، توهم یک ضرورت» نامیده شده به واکاوی ازدواج به مثابهی یک هدف برای زنان پرداخته شده است. در بخش دوم با عنوان «گهوارهاى که هر ماه ویران مىشود» حوزههای فیزیولوژیکی و تنانهی زنان مورد بررسی قرار گرفته و در بخش سوم با نام «در خدمت و خیانت زنان» روی مواردی همچون ویژگیهای جنسیتی، مادرانه و عواطف زن تمرکز شده است. در بخش پایانی نیز که با عنوان «جنس سوم» نامگذاری شده نتیجهگیری فصلهای پیشین انجام شده است.انگار 12 و 3/4 ساله بودن بس نبود که حالا مادرم هم میخواهد نامزد ریاستجمهوری شود!
داستان طنز انگار ۱۲ و ۳/۴ ساله بودن بس نبود که حالا مادرم هم می خواهد نامزد ریاست جمهوری شود! داستان دختری است به قول خودش ۱۲ و سه چهارم ساله به نام ونسا ردراک که راوی داستان نیز است. ونسا از یک سو با مشکلات دوره بلوغ سروکله میزند و از سوی دیگر نگران از دست دادن مادرش است.
او نسبت به دیگر دختران همکلاسیاش از نظر رشد جسمی عقب است و از بدن و قیافهاش ناراضی است برای همین اعتماد به نفس زیادی ندارد و فکر میکند دست و پا چلفتی است. در چنین شرایطی که او به مادرش نیاز دارد، مادرش حسابی درگیر آماده کردن خود برای ریاست جمهوری است
اما مشکل تنها نبود مادر نیست. او از مخالفان حمل اسلحه، طرفدار حفظ محیط زیست و صلح است، مخالفان و دشمنان زیادی دارد. با نامزد شدن مادر برای ریاست جمهوری، ونسا نامههای تهدید کنندهای در کمد مدرسهاش پیدا میکند که نویسنده نامه از ونسا خواسته است که مادرش را متقاعد کند از نامزدی ریاست جمهوری کناره گیری کند و او و مادرش را به مرگ تهدید کرده است.
ونسا که پدرش را چند سال پیش از دست داده است نمیخواهد مادرش را هم از دست بدهد؛ اما مادر به خاطر هدفی که دارد حاضر نیست دست از مبارزه بکشد زیرا معتقد است که «شجاعت وقتی است که میترسی اما اعتقاد راسخ داری که کاری را که درست است انجام میدهی.»
او همچنین به این سخن بنجامین فرانکلین اعتقاد دارد که «کسانی که از آزادیهای اولیه میگذرند تا کمی امنیت موقت به دست آورند، نه استحقاق آزادی دارند نه امنیت.»
مادر در یکی از سخنرانیهایش مورد سو قصد قرار میگیرد اما ونسا مادرش را نجات میدهد و خود زخمی میشود. مادر تصمیم میگیرد که کنارهگیری کند اما این بار ونسا مانع او میشود.
ونسا با خود در کشمکش است؛ او باید تصمیمهای سختی درباره آینده خودش، مادرش و کشورش بگیرد و با مادر و رجینالد پسر خوشتیپ اما بیاخلاق همکلاسیاش هر یک به گونهای در کشمکش است.
داستان به رشد اجتماعی مخاطب کمک می کند و مسئولیت اجتماعی را به عنوان یک ارزش مهم میداند و تعریفی زیبا از شجاعت ارائه می دهد.
آنکت و دو روايت ديگر
معرفی کتاب آنکت و دو روایت دیگر
کتاب آنکت و دو روایت دیگر مجموعه داستانی از احمد قاسمی، عضو کمیتهی مرکزی و نظریهپرداز معروف حزب توده است که به همت کاظم فرهادی جمعآوری شده و به چاپ رسیده است. این مجموعه شامل هشت داستان کوتاه با مضامینی مرتبط با فعالیتهای سیاسی احمد قاسمی و دو ناداستان دربارهی شرایط سخت او در هنگام فرار و زندگی مخفیانه در اروپاست که برای علاقهمندان جالب توجه خواهد بود.دربارهی کتاب آنکت و دو روایت دیگر
کاظم فرهادی، در مقدمهی کتاب آنکت و دو روایت دیگر، میگوید که داستانهای احمد قاسمی، زیر سایهی فعالیتهای بزرگ او در حزب توده، مغفول مانده است و مانند حلقهی مفقودهای در تاریخ ادبیات معاصر ماست. در واقع، شاید بررسی داستانهای احمد قاسمی، تأثیر پذیرفتن او را از ادبیات دههی 20 و همینطور تأثیر او را بر ادبیات دههی 50 نشان دهد. کتاب آنکت و دو روایت دیگر شامل چهار داستان است که پیش از ترور نافرجام محمدرضاشاه در بهمن 1327 نوشته شده است و چهار داستان دیگر این کتاب متعلق به سالهای اوجگیری جنبش ملی و ضدامپریالیستی پیش از وقایع سال 1332 است. مجموعهی این هشت داستان، در سال 1351 توسط سازمان توفان به نام مجموعه داستان آنکت به چاپ رسیده است. اما دو روایت دیگر کتاب با نامهای فرار و روز امتحان، دو ناداستان یا روایت ادبی از واقعیتهای زندگی احمد قاسمی است. روز امتحان، روایت احمد قاسمی از اولین روزی است که به عنوان کارگر یک فروشگاه مصالح ساختمانی در فرانسه به کار مشغول شده است و دیگری نیز نوشتهی فرار است که در ضمیمهی خاطرات دکتر غلامحسین فروتن به چاپ رسیده است. مجموع این داستانها و ناداستانها به علاوهی مقدمهای از کاظم فرهادی و البته زندگینامهی احمد قاسمی در ابتدای کتاب، مجموعهی آنکت و دو روایت دیگر را میسازد. داستانهای مجموعه داستان آنکت و دو روایت دیگر، به دلیل پررنگ بودن شرایط اجتماعی به نوعی در دستهبندی رئالیسم اجتماعی قرار میگیرند. احمد قاسمی، سعی کرده است در این داستانها با بهره گرفتن از کلمات ساده و جملات روان، تصاویری به یاد ماندنی خلق کند و در این کار موفق بوده است. اما مضامین داستانها، برگرفته از افکار و مرام نویسنده است و در آنها با شعارزدگیها، رکگوییها و تبلیغات حزبی روبهرو هستیم که ممکن است برای خوانندهی امروزی کمی شوکهکننده باشد اما اگر احمد قاسمی را بشناسید، متوجه میشوید که نوشتن داستان، برای چنین شخصیتی شاید کمی عجیب به نظر برسد، نه کمی شعارزدگی در داستانهایش!قلب نارنجي فرشته
در بخشی از کتاب قلب نارنجی فرشته میخوانیم
بگم غلط کردم خوبه؟ بیفتم به دست و پات راضی میشی؟ جان جاوید برو اون سوزن و دواتت رو بیار نوکرتم. حالا شنبه ای داغ بودم یه حرفی زدم.
تو هم بد زدی توپرم. به زبون خوش میگفتی کمی شه، نه این که های وهوی راه بندازی تو این اوضاع قاراشمیش. نگاه کن، هنوز جای پنج تا انگشتت رو صورتمه.
خدا هیچ بنده ای رو ناامید نکنه. تو این یه هفته، هر غلطی که فکرش رو بکنی کردم. یکی گفت بسوزونش و خلاص. دوشنبه بود انگار. رفتم سنگکی سر چهارراه سوسکی، پشت همون جا که بساط میکردم. تازه تنور ظهرش رو روشن کرده بود و داشت خمیر میزد.
سر حرف رو با شاطر وا کردم که آره، من چنین خبطی کردم و حالا این دختره بونه کرده قبل بعله باید پاکش کنی وگرنه عیسی به دین خود، موسی به دین خود. نونواهه هم بعض خودت نباشه، آدم اهل دليه، فقط تخم نداره. فکر می کنه همه دزدن. اون روز نشست به حرف زدن.
هی چایی ریخت و از عشق و عاشقی هاش گفت. می گفت این رو ول کرده یکی بهتر پیدا شده، اون یکی رو ول کرده یکی از اون بهتر.
میگفت همهی زندگیش عاشق بوده، ولی عاشق آدمهای جورواجور. به من هم گفت ولش کن بابا، چیزی که زیاده زن.
زرشک! انگار حرف دیروز و امروزه. آدم به یه مرغ عشق مفنگی دل میبنده، اکرم که دیگه اکرمه. مرغ عشقه هم مُرد ها. این آخریها خیلی خماری کشید.
چه قدر باید تریاک میمالیدم سرانگشت هام تا به فال از توی جعبه بکشه بیرون، بدم دست مشتری. یه طورهایی هم خل وضع شده بود. دیده بود خاطر اکرم رو میخوام، حسودی میکرد. غصهی اون هم داشتم شنبهای که اون حرف رو بهت زدم.
شبش رفته بودم خونه، دیدم کف قفس افتاده، پاهاش هوا. هرچی نچ نچ و سوت سوت کردم براش، انگارنه انگار. تا اون شب من واسه هیچ احدالناسی گریه نکرده بودم، حتا ننه و آقام.
ولی مرغ عشقه مونسم بود. به حرفهایی به ش زده بودم که به سنگ میگفتی، آب میشد. نشستم و یه دل سیر زار زدم.
تام گیتس 8/ آره! نه (شاید…)
معرفی کتاب آره! نه (شاید...) اثر لیز پیشون
قدرت و جلال
بخشی از کتاب قدرت و جلال
«زن میانسالی در ایوان نشسته و سرگرم رفو کردن جورابی بود. عینک پنسی به چشم داشت و کفشهایش را برای راحتی بیشتر از پا کنده بود. آقای لهر، برادر او، مشغول مطالعهٔ مجلهٔ نیویورکی سه هفته پیش بود، اما کهنه بودن آن واقعاً اهمیت نداشت. همهٔ صحنهها حکایت از صلح و صفا و آرامش میکرد. دوشیزه لهر گفت: «هر وقت آب خواستید، خودتان بریزید، بخورید.» در گوشهٔ خنکی کوزهٔ بزرگ آبی قرار داشت و یک آبگردان و لیوان هم در کنارش کشیش پرسید: «مگر آب را نمیجوشانید؟» دوشیزه لهر با لحنی دقیق و خودنمایانه، چنانکه انگار اگر کس دیگری چنین سؤالی میکرد جوابش را نمیداد، گفت: «آه، نه، آب ما تازه و سالم است.» برادرش گفت: «بهترین آب این ایالت است.» صفحههای براق مجله که در موقع ورق زدن خشوخش صدا میکرد پر از عکسهای سناتورها و اعضای کنگره بود با غبغبهای گوشتالو و ازتهتراشیده. در آن سوی پرچین باغ، علفزاری گسترده بود که بهنرمی به سوی رشتهکوه دیگری موج برمیداشت، و درخت لالهواری بود که هر روز صبح به گل مینشست و شامگاهان گلهایش پژمرده میشد. دوشیزه لهر گفت: «مسلماً روزبهروز حالتان بهتر میشود، پدر.» خواهر و برادر هر دو، تا اندازهای انگلیسی را توی گلویشان حرف میزدند و کمی لهجهٔ امریکایی داشتند آقای لهر آلمان را وقتی نوجوان بود ترک گفته بود تا از خدمت سربازی فرار کند: چهرهای مرموز و خطخطی و جاهطلب داشت. اگر کسی میخواست در این کشور به جاه و مقام برسد، ناچار بود حیلهگر و موذی باشد و او هم دست به هر ترفندی میزد تا زندگی خوبی داشته باشد. آقای لهر گفت: «ای بابا، ایشان فقط به چند روز استراحت احتیاج داشتند.» به هیچوجه دربارهٔ این مرد که مباشرش او را سه روز پیش در حالت اغما پیدا کرده و روی قاطری به خانه آورده بود کنجکاوی نشان نمیداد. هر چه دربارهاش میدانست همان بود که خود کشیش به او گفته بود. این هم درس دیگری بود که این کشور به آدم میآموخت هرگز از کسی زیاد سؤال نکن یا سعی کن سرت توی کار خودت باشد.محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-بخت اخلاقی
زیر نظر دکتر مسعود علیا بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند. ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کند.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.