

شاهراه
27,000 تومان
سینا دادخواه اولین رمانش یوسفآباد خیابانِ سی و سوم را در نیمهی دوم دههی هشتاد منتشر کرد، رمانی که با بازتابهای فراوانی روبهرو شد.
رمانِ دومش زیباتر ادامهی روند کار اول بود، و سومین رمانش شاهراه دغدغههای او را در سطح و ساختاری متفاوتتر به نمایش گذاشته است. شاهراه روایت پسر بودن است در تهرانِ سالهای اخیر.
در بابِ پرسه زدن در شهر و درکِ رازها و خاطراتِ گذشتهای نهچندان دور.
رمان دربارهی پسری است جوان که مدام گذشتهی خود را به یاد میآورد. گذشتهای که بخشی از آن با پدری خاص گره خورده و البته مکانهایی که او آنها را دوست داشته است.
دادخواه در روایتی بیوقفه، پیشرونده و مملو از تکههای ریز و درشتِ داستانی، پازلی با قطعاتِ فراوان ساخته که باید تکمیل شود.
خوانندهی شاهراه با رمانی قصهگو و شهری روبهروست که تلاش میکند از دلِ مکانها حافظهی یک دورانِ مملو از تغییر را بازیابی کند؛ حافظهی دو دههی گذشته شاید.
و این میان پسر گره میخورد در برخوردهایش با شهر، آزادیای که در پرسهزنیهای جسمی و ذهنیاش میسازد تا به رهایی برسد.
و سؤال اینجاست که آیا رستگار خواهد شد؟ تازهترین رمانِ دادخواه راوی جستوجوی زمانی است «گمشده». دعوت به تماشای رنگهایی که مدام در فضا دورتر میشوند. عیشِ زیستن و خون داشتن…
در انبار موجود نمی باشد
شاهراه
نویسنده |
سینا دادخواه
|
مترجم |
—
|
نوبت چاپ | 3 |
تعداد صفحات | 321 |
نوع جلد | شومیز |
قطع | رقعی |
سال نشر | 1398 |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
ادبیات
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | 290 گرم |
شابک |
9786002298270
|
وزن | 0.290 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
امنیت، قلمرو، جمعیت: درس گفتارهای کولژ دو فرانس 1977-1978
معرفی کتاب امنیت، قلمرو، جمعیت اثر میشل فوکو
مهمان انقلاب
در بخشی از کتاب مهمان انقلاب میخوانیم
روی کاناپهی کتابخانه خواب راحتی کردم. خیلی زود ساعت پنج و نیم صبح شد و باید دوباره سر کارم برمیگشتم. کار هم آرامش خاطری به بار نیاورد. آنهایی که به خانه میرفتند هیچچیز مثبتی نداشتند برای افزودن بر آنچه از قبل میدانستیم. هیچ صدای معتدلی در طول شب برنخاسته بود. انگار ملت داشت از اوج هیجان به جنون میرسید، مثل وقتی که شاه فرار کرده بود. لیجکها و استفوردها ساعت شش صبح رفتند. هنوز اطمینان نداشتند کجا برای اقامتشان امن است. من میخواستم انجمن کارش را «مطابق روال معمول» انجام دهد. بنابراین، حدس زدم ماندن آنها در مرکز معقول نخواهد بود. وقتی کارکنانم، که همگی مورداعتمادم بودند، دربارهی «مهمانها» پرسیدند، برایشان توضیح دادم که نگران وقایع سفارت بودهام و در طول روز اینجا نخواهند ماند، هر چند احتمالاً شب برای کمک به پاسخگویی تلفنها بازخواهند گشت. من و بیل صبح را پای تلفن مشغول انتقال خلاصهی اخبار رسانههای ایرانی به واشینگتن بودیم. گاهی صدا با وقفههای طولانی شنیده میشد، اما واشینگتن میگفت ماندنمان روی خط مهم است. چون با اینکه تماسهای دیگری هم بین واشینگتن و تهران برقرار میشد، آزاد نگه داشتن خط تماس بینالمللی با لی شاتز در سفارت سوئد یا با بروس و ویک و مایک هالند، مأمور امنیت سفارت، در وزارت امورخارجهی ایران دشوار بود. آنها هنوز آنجا بودند و سعی میکردند با ابراهیم یزدی، وزیر امورخارجه، مذاکره کنند. حدود ساعت ده صبح، به نظرمان رسید که خط تماسمان قطع شده است. کارکنانم، که احساس خطر میکردند، از من خواستند ارتباط را قطع کنم، اما احساس میکردم باید تا جایی که امکان دارد به کارمان ادامه دهیم و اندکی بعد اختلال برطرف شد.نیمههای صبح با آشپزم سام و سرایدار جان گریوز، نیت، که هر دو تایلندی بودند، تماس گرفتم. نیت را خوب میشناختم، چون در چیدمان خانهام کمکم کرده بود. از سام خواستم ناهار درست کند و به انجمن بیاورد و از نیت درخواست کردم به خانهام برود و یک دست لباس و مسواکم را برایم بیاورد. لباس سبز پشمیام، که با آن خوابیده بودم، کاملاً چروک شده بود. آنها با غذایی که برای همه کفایت میکرد از راه رسیدند و نگرانی در صورتهایشان آشکار بود. نیت را در آغوش کشیدم و به او اطمینان دادم حالم خوب است.شاهنامهی فردوسی کتاب اول: از پادشاهی کیومرث تا پایان کار فریدون
در بخشی از کتاب شاهنامه فردوسی - جلد 1: از پادشاهی کیومرث تا پایان کار فریدون میخوانیم
پادشاهى ضحّاک از هزار سال یک روز کم بود بدینترتیب ضحّاک هزار سال پادشاه بىقید و شرط شد و روزگار بروفق مرادش بود. در روزگار او آیین فرزانگى از بین رفت و زمانه به کام دل اهریمنان شد. هنر، خوار شد و فن جادوگرى عزّت یافت و زشتى و پلیدى جاى پاکى و درستى را گرفت. جمشید دو دختر به نامهاى شهرناز و ارنواز داشت که هر دو را اسیر کرده و به حرمسراى ضحّاک آوردند. ضحّاک آنها را با بدخویى و پلشتى پرورش داد و فنون جادوگرى به آنها آموخت. جهان چون مومى در دست ضحّاک بود؛ او کارى جز کُشتن و غارت و سوزاندن نمىدانست. هر شب دو جوان را سر مىبریدند و خوراک مارهاى دوشش مىکردند؛ امّا این درد درمان نمىشد. هر جوانى منتظر بود تا نوبت او برسد. وضع بر همین منوال بود تا اینکه دو نفر از پارسامردان به نامهاى ارمایل و کرمایل چارهاى اندیشیدند.فهرست مطالب کتاب
مقدمه کیومرث هوشنگ طهمورث جمشید ضحاک فریدونوحشت در دبستان شومیان 4/ نمایشگاه علمی ترسناک!
معرفی کتاب مدرسه ی وحشت (4) اثر جک شابرت
تاریخ جامع سینمای جهان (دورهی دو جلدی)
معرفی کتاب تاریخ جامع سینمای جهان اثر دیوید ا کوک
ماجراهای ژان و ژان و… ژان! 3/ سوپ ماهی قرمز
محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-روشنگری
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-فلسفۀ شوخی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-بدنآگاهی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-معنای زندگی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-پدیدارشناسی
آدمکش کور
دانشنامه فلسفه استنفورد 2: فلسفه و مسائل زندگی
موضوع | فلسفه |
نویسنده | جان ماریال، تادئوس مِتس، دن هِیبرون، تاد کالدر، بِنِت هِلم، رونالد دِ سوسا، کرولین مک لاود، الیزابت برِیک، جوزف میلم، رابین س.دیلون، استیون لوپر |
مترجم | امیرحسین خداپرست، مریم خدادادی، غلامرضا اصفهانی، ابوالفضل توکلی شاندیز، حسین عظیمی، ایمان شفیعبیک، ندا مسلمی، مهدی غفوریان، راضیه سلیمزاده |
سرپرست و ویراستار مجموعه | مسعود علیا |
نوبت چاپ | ٢ |
تعداد صفحات | ٦٨٠ |
سال نشر | ١٤٠٢ |
سال چاپ اول | ١٤٠٠ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
قطع | رقعی |
نوع کاغذ | تحریر |
وزن | ٨٧٢ |
شابک | ١ -٠٣٨٢-٠٤-٦٢٢- ٩٧٨ |
تولید کننده | ققنوس |
دانشنامه فلسفه استنفورد 5: زیباییشناسی
نویسنده | استنفورد |
مترجم | مسعود علیا |
تعداد صفحات | ٦٨٠ |
قطع | وزیری |
سال نشر | ١٤٠١ |
موضوع | فلسفه |
نوع کاغذ | تحریر |
وزن | ١٣٥٤ |
شابک | ٧ -٤٦٣-٠٤٠-٦٢٢- ٩٧٨ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.