شاهنامه (1) نامور نامه شهریار (برگزیده دیباچه،داستان هفت خان رستم – رستم و سهراب)

134,000 تومان

شاهنامه (1) کتابی است که برای درسی با همین عنوان در دوره کارشناسیِ رشته زبان و ادبیات فارسی تدوین شده و شامل برگزیده ای از دیباچه شاهنامه و داستانهای جنگ مازندران (هفت خان رستم)، رستم و سهراب و سیاوش در 1773 بیت است. در مقدمه کتاب برخی از مهم ترین مسائل و موضوعاتِ مربوط به فردوسی و برخی نکات دیگر در شاهنامه شناسی در پانزده مبحث بررسی شده و در توضیحات نیز به معنای لغات و ترکیبات و تعابیر، گزارش بعضی مصراعها و ابیات، شرح برخی نکاتِ متن شناختی و اشارات اساطیری، حماسی و آیینی و معرفی شخصیتهای داستانی به استناد معتبرترین تحقیقات و جدیدترین نظریات پرداخته شده است.

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات
نویسنده دکتر سجاد آیدنلو
————
نوبت چاپ 8
تعداد صفحات 268
نوع جلد شومیز
قطع وزیری
سال نشر 1402
سال چاپ اول ————
موضوع مطالعات ادبی
نوع کاغذ ————–
وزن 355 گرم
شابک 9786000201241
توضیحات تکمیلی
وزن 0.355 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “شاهنامه (1) نامور نامه شهریار (برگزیده دیباچه،داستان هفت خان رستم – رستم و سهراب)”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

کتاب زن سی ساله

155,000 تومان
معرفی کتاب زن سی ساله اونوره دو بالزاک نویسنده کتاب زن سی ساله ، که به همراه فلوبر ، عموما به عنوان بنیانگذار رئالیسم در داستان های اروپایی قلمداد می شود. اثربزرگ او به نام کمدی انسانی شامل 95 اثر (داستان ، رمان و مقاله) و 48 اثر ناتمام است.صبح یکشنبه آوریل 1813 بود ، صبحگاهی که نوید یکی از آن روزهای روشن را داد که پاریسی ها ، برای اولین بار در سال ، سنگ فرش های خشک در زیر و یک آسمان بی ابر را می بینند. هنوز ظهر نگذشته بود که یک کابریولت لوکس ، کشیده شده توسط دو اسب ظاهر شد و در پشت یک ردیف از واگنهای ایستاده در مقابل سد تازه باز شده در نیمه راه ایستاد.دختری که موهای نازکش اکنون خاکستری شده بود ، چهره ای از سن زودرس به او می بخشد. بانوی کوچک ، که روی واگن ایستاده بود .هیچ عاشقی نمی توانست اینقدر مراقب باشد. این غریبه تنها می تواند پدر دختر جوان باشد که بدون کلمه تشکر ، بازوی او را به طور آشنا در دست گرفت.

فیلم و فرهنگ سینما و بستر اجتماعی آن

14,250 تومان
نویسنده ساری توماس مترجم مجید اخگر نوبت چاپ 1 تعداد صفحات 376 نوع جلد شومیز قطع وزیری سال نشر 1383

دیوان عطار: شرح احوال عطار

385,000 تومان
معرفی کتاب دیوان عطار: شرح احوال عطار
این کتاب، دیوان شیخ فریدالدین محمد عطار نیشابوری به تنظیم و نمونه خوانی و نظارت جهانگیر منصور است. در ابتدا شرح احوال عطار را توسط استاد بدیع الزمان فروزانفر داریم. در قسمتی از این شرح چنین می خوانیم: لقب او فريدالدّين است و در اين باب هيچ شك نيست، زيرا عوفى و ابنالفوطى و تمام كسانى كه شرح حالش را نوشتهاند اين لقب را آوردهاند و هم در پايان نسخه خطى ديوان عطار مكتوب در سنه ششصد و هشتاد و دو ]مجلس شماره 1268[ اين لقب مذكور است و از اين همه مسلم مىگردد كه او در قرن هفتم كه در نيمه اول آن قرن به شهادت رسيده و پس از آن، بدين لقب مشهور بوده است. شيخ عطار در قصائد و غزليات و در مثنويّاتش گاه خود را بهعنوان «فريد» ياد مىكند كه بىگمان مخفّف لقب او «فريدالدين» است. بنا بر روش معمول نزد بعضى از محدّثين و مورّخين كه به رعايت احتياط كلمه «الدين» را از پايان القاب مضاف به «دين» حذف مىكردهاند. شيخ ما در غالب قصائد و غزليات و ساير آثار خويش از خود به لفظ «عطّار» نيز ياد مىكند و معاصرين و ديگران هم او را بدين عنوان شناختهاند و شهرت اين عنوان به حدّى است كه نام و عناوين ديگر او را تحتالشعاع قرار داده و تقريبآ از خاطرهها برده است و علت شهرت او بدين نام آن است كه وى داروفروش بوده و طبابت مىكرده و در عرف چنين كس را عطار مىگفتهاند و هنوز هم مىگويند. شيخ ما چنانكه گفتيم عنوان «فريد» و «عطّار» را مانند تخلّص در قصايد و غزليات و در خطاب به خود در مثنوياتش مىآورد و گاه در محل واحد و با فاصله اندك هر دو عنوان را ذكر مىكند و از اينجا استنباط مىشود كه او به مناسبت وزن و يا بر حسب ميل خود گاه لفظ «فريد» و گاه «عطار» را در تعبير از خود اختيار مىنموده و نبايد تصور كرد كه او در اول «فريد» و در آخر عمر «عطار» تخلص مىكرده است زيرا آوردن اين دو تخلص در مثنويات دليل قاطع است كه چنين تصورى مبناى درست ندارد. ای گرفتار تعصب مانده دایماً در بغض و در حب مانده گرتو لاف از عقل و از لب می‌زنی پس چرا دم در تعصب می‌زنی
سفارش:0
باقی مانده:1

کتاب ساندویچ ژامبون

375,000 تومان
معرفی کتاب ساندویچ ژامبون کتاب ساندویچ ژامبون، رمانی نوشته ی چارلز بوکفسکی است که اولین بار در سال 1982 وارد بازار نشر شد. بوکفسکی در این کتاب که به شکلی گسترده به عنوان یکی از برترین آثار او مورد تحسین و تمجید قرار گرفته، در قالب صدای خویشتنِ داستانیِ خود، یعنی شخصیت هنری چیناسکی، سال های طولانی و پر از تنهایی دوران جوانی اش را به تصویر می کشد؛ از دوران کودکیِ بدون شادی و رفاه او در آلمان تا سال های سخت و گیج کننده ی نوجوانی و قدم گذاشتن به دنیای زنان، الکل و البته مجموعه کتاب های دی. اچ. لاورنس. کتاب ساندویچ ژامبون تصویری صادقانه، بدون تعارف، بسیار خنده دار و سرگرم کننده از بزرگ شدن شخصیتی بیگانه با دنیای پیرامون را در روزهای سخت رکود بزرگ اقتصادی ارائه می کند.

کتاب زنان و نظریه اجتماعی و سیاسی

70,000 تومان
معرفی کتاب زنان و نظریه اجتماعی و سیاسی ، مناظره و گفتگو های جاری
ساختار هوشمندانه کتاب حاضر ، آن را به مقدمه ای روشن در بحث رابطه میان مطالعات فمینیستی و مناظرات جاری در اندیشه اجتماعی و سیاسی تبدیل می کند. چارچوب کتاب از مقولات سنتی فراتر رفته ، چشم اندازها را از دیدگاه زنان به گونه ای مورد بحث قرار می دهد که به ترمیم طرحی نو از اندیشه معاصر زن محور می پردازد.در کلیه بحث ها ، با تدابیر و ساختاری مشترک خواننده را از طریق مجموعه ای از پرسش و نقدهای زنانه بر انگاره های موجود و جدید هدایت می کند و بحثی را در مورد چگونگی کاربرد این مباحث در حیات اجتماعی و عرصه سیاست معاصر از طریق بررسی یک مورد پژوهشی مفید شکل می دهد.این کتاب با نثری روشن ، فشرده و بدیع به تحلیل نظام یافته از طیف وسیعی از آثار موجود می پردازد و در عین حال تداوم اهمیت وارزش چشم اندازهای فمینیستی را نشان می دهد. جانیس مک لافین سیاست و جامعه شناسی را در دانشگاه نیوکاسل تدریس می کند. او تجربه وسیعی در تدریس در رشته های جامعه شناسی ، مطالعات زنان و سیاست دارد. حوزه های مطالعاتی مورد علاقه او نظریه فمینیستی و شکل گیری متقابل فناوری و جامعه است .
سفارش:0
باقی مانده:1

مطرود و دو داستان ديگر

160,000 تومان
بخشی از کتاب مطرود و دو داستان دیگر شهر را درست نمی‌شناختم، شهر محل تولدم و محل اولین گام‌هایم در این جهان، و بعد گام‌های دیگرم، آن‌چنان پُرشمار که گمان می‌کردم همهٔ ردپاهایم گم شده، اما اشتباه می‌کردم. چه کم بیرون می‌رفتم! گه‌گاه پشت پنجره می‌رفتم، پرده‌ها را کنار می‌زدم و بیرون را تماشا می‌کردم. اما بعد تندی برمی‌گشتم به کنج اتاق، به سوی تخت‌خواب. در این هوایی که محاطم کرده بود احساس ناخوشی می‌کردم، احساس گمگشتگی در برابر هرج‌ومرج چشم‌اندازهای بی‌شمار. اما همچنان می‌دانستم در این برهه چه‌طور عمل کنم، در مواقعی که کاملاً ضروری بود. اما اول چشم چرخاندم به سوی آسمان، همان جا که به ما مدد می‌رساند، که هیچ مسیری در آن نیست، که انسان در آن آزادانه پرسه می‌زند، همچون در برهوت، و هیچ‌چیز سد نگاهت نمی‌شود، هر جا که چشم بگردانی، مگر حدودوثغور خودِ نگاه. سرِ آخر ملال‌آور می‌شود. بچه که بودم گمان می‌کردم زندگی وسط دشت چه خوب است، و رفتم به خلنگ‌زار لونِبورک۱ با فکر دشت رفتم به خلنگ‌زار. خلنگ‌زارهای نزدیک‌تر دیگری هم بود، اما صدایی مدام به‌ام می‌گفت، خلنگ‌زار لونِبورک به کارت می‌آید. به‌حتم عامل ۲lüne در این ماجرا مؤثر بود. از قرار معلوم خلنگ‌زار لونِبورک به‌هیچ‌وجه رضایت‌بخش نبود، به‌هیچ‌وجه. ناامید به خانه آمدم، و درعین‌حال آسوده‌خاطر. بله، نمی‌دانم چرا، اما هیچ‌وقت ناامید نشده‌ام، اغلب در روزهای نخست ناامید می‌شدم، بدون آن‌که هم‌زمان، یا اندکی بعد، آسودگی خاطر انکارناپذیری احساس کنم.
سفارش:0
باقی مانده:2