شاهکارهای ادبی مصور 8… ماجراهای تام سایر

28,000 تومان

جک لندن با سپید دندان از مبارزه برای زندگی می گوید و آزادی را از دریچه چشمان نگران سپید دندان به تصویر کشیده است. اچ. جی. ولز از دشواری‌های زندگی مرد نامرئی می‌گوید که در عین هیجان، دست آخر تنهایی و مرگ او را روایت می‌کند و همچنین در جنگ دنیاها از موجودات دیگر کرات سخن می‌گوید و از ساکنان آن‌جا که در کمین نشسته‌اند تا به کره زمین حمله کنند. ژول ورن در سفرهای غیرمنتظره و هیجان‌انگیزش داستان زیر دریایی کاپیتان نمو، ناتیلوس، را بازگو می‌کند که هزاران فرسنگ‌ در زیر دریا، سرزمینی آزاد برای خودش درست کرده و همگان را به تماشای آن‌جا دعوت می‌کند. او همچنین ما را به اعماق زمین می‌برد و مرکز آن‌جا را نشانمان می‌دهد.

هرمان ملویل در موبی دیک از کینه و انتقام یک دریانورد می‌گوید که قصد دارد نهنگی سفید را شکار کند اما خود و همراهانش طعمه مرگ می‌شوند. در ماجراهای تام سایر، مارک تواین، خاطرات کودکی کنجکاو و بازیگوش را روایت می‌کند که همراه دوستش هاک شاهد یک قتل بوده‌اند. همچنین دیکنز نویسنده بزرگ انگلیسی داستان کودکی یتیم به نام اولیور تویست را برای خوانندگان تعریف می‌کند که چگونه گرفتار گروهی تبهکار می‌شود. او. هنری (ویلیام سیدنی پورتر) از هدیه سال نو می‌گوید که زنی جوان قصد دارد برای همسرش هدیه‌ای بگیرد اما… و در پایان اسکار وایلد در کتاب شاهزاده خوشبخت قصه فقر و نیستی و وفاداری را روایت می‌کند.

این ده کتاب به صورت «کمیک استریپ» و هرکدام به طور جداگانه، خلاصه شده نسخه‌های اصلی داستان‌ها هستند.

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

شاهکارهای ادبی مصور 8… ماجراهای تام سایر

نویسنده
مارک تواین
مترجم
رضا مرتضوی
نوبت چاپ ٢
تعداد صفحات ٤٨
نوع جلد شومیز
قطع وزیری
سال نشر ١٣٩٩
سال چاپ اول ١٣٩٤
موضوع
——
نوع کاغذ تحریر
وزن ٢٢٢ گرم
شابک 9786006753898
حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.222 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “شاهکارهای ادبی مصور 8… ماجراهای تام سایر”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

شخصیت معاصر … آدولف هیتلر

14,000 تومان
وقتی آدولف هیتلر در ژانویه سال ١٩٣٣ صدر اعظم آلمان شد، تقریباً یک شبه دست به تغییراتی بزرگ زد. او حقوق مدنی اساسی مثل آزادی بیان و آزادی مطبوعات را برچید. جهان با نگرانی نظاره‌گر رویدادهایی بود که در کشور آلمان به وقوع می‌پیوست. در سال ١٩٣٦ برلین پایتخت آلمان میزبان بازی‌های تابستانی و زمستانی المپیک می‌شود. هیتلر علاقه زیادی به رقابت‌های المپیک نداشت اما وزیر تبلیغات او، یوزف گوبلز، استدلال می‌کرد که بازی‌های المپیک صحنه‌ای تمام عیار برای آلمان فراهم می‌کند و این مسابقه‌ها به جهانیان نشان خواهد داد که نظر هیتلر درباره برتری ورزشکاران آریایی درست بوده است و عظمت آلمان را اثبات خواهد کرد. مردم کشورهای دیگر که از اتفاقات داخل آلمان مطلع شده بودند به نحوی کوشیدند که کشورهایشان المپیک برلین را تحریم کند. با وجود این، مسابقات طبق برنامه و با شرکت ٤٩ کشور که در آن زمان رکوردی به حساب می‌آمد، برگزار شد. آمریکا نیز جزو این کشورها بود و پس از آلمان بزرگ‌ترین تیم را داشت. جهان می‌خواست ببیند هیتلر این مسابقات را چگونه برگزار می‌کند. به ویژه که ماشین تبلیغات نازی‌ها علیه یهودیان تحرکات ویژه‌ای انجام می‌داد. «آدولف هیتلر» مجلد جدیدی از مجموعه شخصیت‌های تأثیر گذار است که به فراز و فرود زندگی پیشوای آلمان‌ها پس از به قدرت رسیدن نازی‌ها در این کشور پرداخته است.

1 سال بعد

36,900 تومان
آن ويازِمسکي در ادامه شرح آشنايي‌‌‌اش با ژان لوک گدار -در کتابِ ايام آموختن- حالا در اينجا، يک سالي بعد از آن ايام، از زندگي مشترک و فعاليت سينمايي‌‌‌شان مي‌‌‌گويد، از زمان? پرتلاطم 68، و حضور در جنبش دانشجويي و اعتصاب‌‌‌هاي سراسري، راوي با شرح حضور اجتماعي، از حفظ فرديت و جايگاه خود در جامعه غافل نمانده است. شالوده زندگي زوجِ داستان و رويدادهاي اجتماعي مرحله به مرحله توأمان شکل مي‌‌‌گيرد. ويازِمسکي با پايبندي به اصل واقع‌‌‌گرايي در سبک و زدودن لايه‌‌‌هاي رمانتيک، در اينجا علاوه بر اندوخته‌‌‌هاي ادبي، از آموخته‌‌‌هاي سينمايي‌‌‌اش در ساختار روايت، مشخصاً در تقطيع و توالي‌‌‌ها و نيز از عامل صدا، بهره برده است.

غلبه‌ بر کمرویی

70,000 تومان
هدف‌ از تألیف‌ کتاب‌ غلبه‌ بر کمرویی‌ این‌ است‌ که‌ به‌ کمروها نشان‌ دهد چه‌ باید بکنند تا علل‌ متعدد این‌ نارسایی‌ را از میان‌ بردارند و بتوانند در برابر هرکس‌ و در هر شرایطی‌ صاحب‌ خصوصیاتی‌ شوند که‌ نشانه‌ اعتماد به‌ نفس‌، خونسردی‌ و خویشتنداریشان‌ باشد. پس‌ از خواندن‌ این‌ کتاب‌ می‌توانید مطمئن‌، استوار و پرجرئت‌ شوید و اعتماد به‌ نفس‌ پیدا کنید.

۱۰۰۰ نماد (در هنر و اسطوره شکل به چه معناست)

220,000 تومان

معرفی کتاب ۱۰۰۰ نماد (در هنر و اسطوره شکل به چه معناست)

نمادها در ادبیات، افسانه، اسطوره و هنرهای بصری کاربرد فراوانی دارند. اما همه‌ی نمادها نمود بصری ندارند، چرا که گاه نمادی آن‌چنان قدرتمند است که به تصویر درآوردنش یک تابو شده است. جهان نمادها دنیای استنتاج و پیشنهاد است، نه جهان واقعیات مادی و اظهارات صریح. تعریف ساده‌ی نماد یعنی آن‌چه در فرهنگی خاص، معنای دیگری به خود می‌گیرد. به گفته‌ی یونگ: «نماد عبارت، نام یا حتی تصویری از اشیای زندگی روزمره‌ی ماست که علاوه بر معنای آشکار و متداول خود، معانی ضمنی مشخصی نیز دارد…»
۱۰۰۰ نماد (در هنر و اسطوره شکل به چه معناست) - انتشارات نی

دیباچه‌ای بر هنر جهان باستان

5,000 تومان
نگارنده در این کتاب با استفاده از زبانی ساده روند تحوّل آثار هنری را در دو ناحیه «بین‌النهرین» و «ایران باستان» با معرّفی برجسته‌ترین و شاخص‌ترین آثار هنری در هر ناحیه به اجمال بیان کرده است. این مطالعه از سه بخش پیش از تاریخ (دوره پارینه سنگی، میان سنگی، نوسنگی، فلزات و آهن)، بین‌النهرین (سومر، اکد، بابل و آشور) و ایران باستان (عیلام، هخامنشیان، سلوکیان، اشکانیان و ساسانیان) تشکیل شده است.

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت