

شبانه ها در غياب احمد شاملو
24,000 تومان
در بخشی از کتاب شبانهها در غیاب احمد شاملو میخوانیم
گفتم تهران آمدی
بیا اختیاریه
کوچهی داور
جَنبِ سمساریِ آسیدکاظم.
چشمبهراهِ معلمِ شریفِ خود ماندن
مثلِ نوشتنِ مشقِ شب
آسان است.
هی شرافتِ نایابِ آدمی!
به خانه برگرد
نروژ سرد است
سوئد، بلژیک، بلندیهایِ اَندِکا
کُلالهی بیراهِ کوه
تاراز، ایذه، مَرغاب…!
به خانه برگرد
آنجا برف
چشمهایت را میزند.
در انبار موجود نمی باشد
شبانه ها در غياب احمد شاملو
نویسنده |
سیدعلی صالحی
|
مترجم |
—-
|
نوبت چاپ | 2 |
تعداد صفحات | 229 |
نوع جلد | شومیز |
قطع | رقعی |
سال نشر | 1397 |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
شعر فارسی
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | 210 گرم |
شابک |
9786002293800
|
وزن | 0.210 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
بچهمحل نقاشها 6/ زمانی که همسبیل دالی بودم
معرفی کتاب بچه محل نقاش ها 6 اثر محمدرضا مرزوقی
داییسامان که تازه از سفر اسپانیا برگشته برای بچهها تیشرتهایی با نقاشی چهرهی زن و مردی عجیبوغریب آورده. بعد از تقسیم هدایا با هم به تماشای بازی بین دو تیم مهم فوتبال اسپانیا، یعنی رئال مادرید و بارسلونا مینشینند. هنگام تماشای بازی فوتبال دایی فاش میکند که زمانی در تیم بارسلونا بازی کرده است.
چطور ممکن است دایی در تیم بارسلونا بازی کرده باشد؟ آن هم در کنار سالوادور دالی و دوست نزدیکش فدریکو گارسیا لورکا.
اما فیلمهای مستندی که دایی از آن سالها ضبط کرده، پرده از این راز بزرگ برمیدارد. اینبار میتوانید همراه سامی و دالی و دوستش لورکا با ساعت جیبی ذوب شدهی دالی به سفری در زمان
ابدیت لحظه عشق
راهنماي مردن با گياهان دارويي
معرفی کتاب راهنمای مردن با گیاهان دارویی
کتاب راهنمای مردن با گیاهان دارویی اولین رمان عطیه عطارزاده، داستانی خاص دربارهی دختر جوان نابینایی است که به مادرش در کار خشک کردن، ترکیب و آمادهسازی گیاهان دارویی برای فروش در بازار کمک میکند. او در دنیای سیاه چشمانش توانسته است به کمک تواناییهای دیگرش، اشیا و ابزاری را درک کند که با آنها سروکار دارد. همه چیز برای او در ساختار و انواع مختلف این گیاهان و البته رابطه با مادرش معنا پیدا میکند؛ تا اینکه روزی برای یک مراسم خانوادگی از خانه بیرون میرود و هنگامی که برمیگردد، خیلی چیزها درونش عوض میشوند. این اثر یک رمان متفاوت، قصهگو، تجربی و نو است که ساختاری قابل تأمل دارد؛ رمانی که در آن تنهایی یک مفهوم آشوبنده محسوب میشود و رهایی از آن راههای عجیب و گاه خونینی در پیش دارد. نویسنده با استفاده از موقعیت خاص شخصیت داستان و فضای گوتیکی که برای او طراحی نموده، به لایههای پر آشوب ذهنی نزدیک شده است که میل به خشونت و عشق در آن همزمان یافت میشود. این دوگانگی بزرگ و اساسی، داستان را به سمتی هدایت میکند که برایتان قابل پیشبینی نیست و در واقع شما با ذهن غریب راوی و رابطهاش با امور بیرونی تنها میمانید. ساختار روایی کتاب بدون هیچ کار اضافهای و تنها با روایت به موقع وقایع با یک ریتم ثابت پیش میرود و به شخصیتش عمق میدهد. تا پنجاه صفحهی اول هیچ اتفاق خاصی در جریان نیست، راوی برای شما از خاطرهها، درونیات و دنیای خودش تعریف میکند. او به کنجکاوی شما به بهترین شکل ممکن جواب میدهد و هر بار که سوال میکنید یک شخص کور چطور فلان کار را انجام میدهد یا با فلان مشکل دست و پنجه نرم میکند، پاسخ دقیقی را میدهد. سپس وقتی خوب با دنیای او و مادرش آشنا شدید، ناگهان اتفاقی میافتد که یکی دو فصل، جریان از آن حالت در میآید و شخصیت در موقعیتهایی قرار میگیرد که تنش در سطح داستان افزایش پیدا میکند. در بخشی از کتاب راهنمای مردن با گیاهان دارویی میخوانیم: دوازده سالهام که به این موجود کوچک برمیخورم. گوش راستم چند روزی به شدت وزوز میکند، دیگر به سختی صداها را میشنوم. زالوها را سید برایمان میآورد. مادر آنها را میریزد در ظرفی شیشهای که تا نیمه آب دارد و پوششی از کیسهای پر از سوراخ ریز. برایم توضیح میدهد که کرمهای کوچک را پشت گوشم میگذارد تا به تدریج خونم را بمکند و فشار اضافی روی رگها و اعصاب را بردارند. زالوها را با پنس بلند میکنند و روی پوست میگذارند، وگرنه بلافاصله به انگشت میچسبند و دندانشان را توی پوست فرو میکنند. آن روز مادر سه زالو پشت گوش چپم میگذارد که اولش مشمئز کنندهاند، انگار ناگهان پوست خیارهایی پلاسیده پشت گوش آدم بیفتد. زالوها با سوزشی ریز دندانهایشان را در پوست فرو و شروع به مکیدن میکنند. معمولاً بین 60 تا 90 دقیقه خون میخورند تا اینکه باد کنند و بیفتند زمین. باید بلافاصله جای مکیده شدن را ضدعفونی کرد و رویش گاز استریل گذاشت تا از خونریزی بیشتر جلوگیری شود. 30 دقیقه که گذشت احساس عجیبی بهم دست میدهد، انگار گوشم بیحس و سبک شده است و به وضوح با بقیهی بدنم فرق دارد. در این مدت دقت که میکنم میتوانم در تاریکی صدای مکیده شدن خون و جایگزین شدنش با خون تازه را بشنوم و همهی تغییراتی را که در بدنم رخ میدهد با جزئیات کامل احساس کنم. در واقع بعد از همین اولین تجربهی زالو انداختن است که میتوانم با گوش چپم صداهایی را بشنوم که پیشتر قادر به شنیدنشان نبودم. دیگر این شد عادتم و هر چند وقت یکبار به دلایل گوناگون زالو انداختهام و این کار لذتبخشترین کار جهان است. به خصوص اگر بتوانم یکی از زالوهای باد کرده را که مادر میگذاردشان توی نمک یا الکل بدزدم و زیر پایم له کنم. زالو که بترکد قطعاً خونش خون من است و میرود به خورد خاک.زن و سينما
معرفی کتاب زن و سینما
کتاب زن و سینما دربردارندهی چندین مقالهی فمینیستی است که میکوشند با دیدی انتقادی نقش زنان در سینما و بازنمایی تصویر آنان در فیلمها را بررسی کنند. در این کتاب منتقدان و نظریهپردازان سرشناسی همچون لارا مالوِی و ای. آن کاپلان، تئوریها و ایدههایشان را در مورد سینما ارائه کردهاند. همچنین ساختارشکنی سینمای مارگریت دوراس و فیلم بیل را بکشِ کوئنتین تارانتینو مورد نقد و تحلیل قرار گرفته است.دربارهی کتاب زن و سینما
با آنکه سینما در اوایل قرن بیستم شکل گرفت و دنیا را تسخیر کرد، اما پذیرش زنان بهعنوان انسانهایی مستقل و دارای هویت و ارائهی تصویری واقعی از آنها، دهها سال بعدتر اتفاق افتاد. تا پیش از دههی 1970، زنان معمولاً فقط بهعنوان بازیگر در فیلمها حضور داشتند. نقشهایی هم که به آنها محول میشد کاملاً کلیشهای بود؛ زنانی اغواگر، دخترانی معصوم یا مادرانی نگران. در بخش فنی هم اجازهی ورود به زنان داده نمیشد و تقریباً هیچ زن کارگردان یا نویسندهی سرشناسی در آن دوران وجود نداشت. در نهایت، جنبشهای اجتماعی و انقلابهای جنسی دههی هفتاد، عمیقاً بر روی سینما تأثیر گذاشت و باعث شد تمام این کلیشهها برهم بخورد. زنانِ فیلمها به دنیای واقعی نزدیکتر شدند و هویت پیدا کردند. همزمان تعداد قابلتوجهی کارگردان، نویسنده، تدوینگر و فیلمبردار زن آموزش دیدند و توانستند وارد سیستم فیلمسازی شوند. در نتیجه، سینما شکل دیگری به خود گرفت و توانست تصویر حقیقیتری از زنان ارائه دهد. در آن زمان نقد فمینیستی هم از حوزهی ادبیات به سینما وارد شد و منتقدین و نظریهپردازان زن، دیدگاههایشان را در مورد سینمای جدید ابراز کردند و کوشیدند آن را اصلاح کنند. منیژه نجم عراقی، مرسده صالحپور، نسترن موسوی و مهرناز صمیمی، تعدادی از همین مقالات فمینیستی و انتقادی را در کتاب زن و سینما گردآوری کردهاند. این مقالات تصویری که فیلمها از زنان ارائه میدهند را نقد میکنند و خواهان نقشی جدیتر و جدیدتر برای زنان هستند.عصر مفرغ ایران
فهرست:
پیشگفتار فصل اول: ایران در آستانه عصر مفرغ (3500-3000 ق.م) نتیجهگیری فصل دوم: عصر مفرغ ایران (حدود 3000-1500 ق. م) شاخصهای عصر مفرغ ایران فصل سوم: عصر مفرغ در مناطق مختلف فلات ایران شمال غرب زاگرس مرکزی جنوب غرب زاگرس (فارس) شمال شرق شمال مرکزی جنوب شرق جنوب غرب در پایان هر فصل منابع و مآخذ آن درج شده است.موقعیت و داستان / هنر روایت شخصی
در بخشی از کتاب موقعیت و داستان میخوانیم
اگر ویلیام هزلیت هر روز صبح با سختی و بیزاری تمام بیدار نمیشد، نمیتوانست در لذت نفرت را بنویسد. اگر ویرجینیا وولف مشکلی در کنار آمدن با زندگی نداشت، مرگ بید را نمینوشت، اگر جیمز بالدوین درگیر نبرد بیامانِ مهار کردن سیاهپوست و سفیدپوست درونِ خود نبود، یادداشتهای یک پسر بومی را نمینوشت. این متنها کار نویسندگانی است که در عمیقترین لایهها با جستار درگیر بودند. خودِ این فرم آنها را به درونی بودن عامدانه سوق داده است. در اینجا نوشته به دنبال این نیست که برای خودش توصیفاتی روی کاغذ جمع کند یا تصاویری مستقل از تفکر یا الهامی شاعرانه ایجاد کند. زاویهی دید از سیستم عصبی نشئت میگیرد و خودش را وقف شخص راوی میکند تا جستار را با نیروی محرکی درونی که خواننده از همان صفحهی اول میشناسد پیش ببرد: اجبار این است که از خودِ روایت فقط برای شکل دادن تداعیهایی استفاده شود که متن را پیش ببرد و به واکاوی درونی منجر شود. این نویسندگان شاید خود را «نشناسند» (یعنی به اندازهی بقیهی ما خودشناسی دارند)، اما در هر مورد حیاتی است که بدانند موقع نوشتن که هستند. آنها میدانند اینجا هستند تا موضوعی را که در دست دارند شفاف کنند - و براساس همین الزام باید کارشان را انجام دهند. وقتی نویسندگان از کیستی خود در لحظهی نوشتن ناآگاهاند (یعنی در جستار درگیر انگیزههاییاند که نه میتوانند تشخیص دهند و نه از پس حلش برمیآیند)، خیلی اوقات کار خوب از آب درنمیآید یا بسیار محدود میشود. جستار دی. اچ. لارنس، مگر زنها تغییر میکنند؟، موردی از ایندست است. روشن است که جستار در نکوهش فمینیستهای دههی 1920 است و تعمق در تکرار نقششان در تاریخ مدرن. از دید من کار موفقی نیست، نه به دلیل نظراتش، به این دلیل که خود لارنس نمیداند در پی چیست. این ندانستنِ نویسنده متن را محکوم به شکست میکند.محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-تاریخ هستی شناسی هنر
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-باروخ اسپینوزا
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-روشنگری
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-فلسفۀ تکنولوژی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-فلسفۀ شوخی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-عقل به روایت کانت
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-پدیدارشناسی
دانشنامه فلسفه استنفورد 3: شاخهها و مکتبها
نویسنده | استنفورد |
مترجم | مسعود علیا |
نوبت چاپ | ٢ |
تعداد صفحات | ٧٣٥ |
سال نشر | ١٤٠١ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
موضوع | فلسفه |
نوع کاغذ | تحریر |
قطع | رقعی |
وزن | ٨٩٧ |
شابک | ٦ -٣٩٠-٠٤٠-٦٢٢- ٩٧٨ |
تولید کننده | ققنوس |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.